دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۸
تحلیلی بر بخش تاریخی شاهنامه فردوسی - قسمت دوم

خراسان رضوی - بخش تاریخی شاهنامه درس‌نامه خوبی برای دولت‌مردان جهان و ایران است تا با مطالعه شرح‌حال شهریاران به علل پیشرفت و پیروزی و هم‌چنین علل سقوط شهریاران این خوب توجه کرده و برای پیشرفت و سربلندی وطن خود آن علت‌های حکیمانه را سر مشق قرار دهند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سیدجعفر علمداران، پژوهشگر، دکتری زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه: شاهنامه فردوسی حماسه‌ای منظوم، برحسب دست‌نوشته‌های موجود دربرگیرنده نزدیک به ۴۸ هزار بیت یا به تعبیری، از ۵۰ هزار و تا ۶۱ هزار بیت است که یکی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین سروده‌های حماسی جهان، اثر فردوسی بزرگ است که سرایش آن دستاورد دست‌کم، ۳۰ سال کار پیوسته این سخن‌سرای ایرانی و عاشق ایران است.

موضوع این اثر، اسطوره‌ها و تاریخ اسطوره و حماسه از آغاز آفرینش تاحمله اعراب به ایران در سده هفتم میلادی است که در چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گنجانده می‌شود. شاهنامه از سه بخش اسطوره‌ای، پهلوانی و تاریخی، تشکیل و بر وزن «فَعولُن فعولن فعولن فَعَلْ»، در بحر عروضی متقارب مثمّن محذوف، نگاشته شده است.
در قسمت‌های قبل، دوران اسطوره‌ای و پهلوانی را بررسی کردیم و اکنون به دوران تاریخی شاهنامه فردوسی قدم می‌گذاریم.

باید بگویم که یکی از بن‌مایه‌های مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه در سه بخش اسطوره، پهلوانی و تاریخی از آن استفاده کرد، شاهنامه ابومنصوری بود. فردوسی هنگامی شاهنامه را سرود که زبان پارسی دچار آشفتگی بود و او از ماندگار شدن این آشفتگی و افزونی آن جلوگیری کرد. فردوسی در سرودن شاهنامه بیشتر از پارسی سره بهره برده و شمار واژه‌های عربی در شاهنامه تنها حدود ۵۰۰ واژه تا ۷۲۶ واژه است.

پیش از فردوسی شاهنامه‌سرایی اتفاق افتاده بود و پیش او ثعالبی، ابولموید بلخی و دقیقی طوسی همشهری فردوسی به سرودن خدای‌نامه‌ها روی آورده بودند، اما شاهنامه جاوید ماند که در قسمت‌های آینده به ماندگاری این اثر جاوید اشاره خواهیم کرد.

در این مدت به تکرار گفتیم که شاهنامه رزم‌نامه‌ای گسترده و فراگیر و یکی از بزرگ‌ترین شاهکارهای ادبی جهان است که در برگیرنده اسطوره‌ها، رخدادها و تاریخ ایران از آغاز تا حمله اعراب به ایران در سده هفتم است. در شاهنامه از پنجاه پادشاه (از جمله سه بانو) که بر این سرزمین فرمانروایی کرده‌اند یاد شده و درون‌مایه آن تاریخی است. نخستین پادشاه شاهنامه، کیومرث است:

نخستین خدیوی که کشور گشود
سر پادشاهان کیومرث بود
از نظر هستی شناسی در
باید بگوییم که شاهنامه روشی است که به کشف روابط معنایی میان شخصیت‌ها پرداخته و به گونه‌ای با هدف هستی‌شناسی به عمق روابط میان شخصیت‌ها نفوذ کرده و جلوه‌ای روشن و دیداری از این ارتباطات معنایی را پدید آورده است.

شخصیت‌ها و شهریاران اسطوره‌ای و پهلوانی و تاریخی اکنون پس از هزاران سال می‌توانند الگویی مناسب برای شهریاران و حاکمان امروزی نه تنها در ایران بلکه در سایر نقاط جهان باشند.
به طور مثال فریدون در دوران اسطوره‌ای چنین معرفی می‌شود:

فریدون فرخ فرشته نبود
به مشک و به عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن فریدون تویی

در واقع همین نگاه و همین دیدگاه می‌تواند الگوی مناسبی از داد و دهش برای دولت‌مردان حال حاضر جهان باشد.

همین هستی‌شناسی به قدری محکم و بر اساس خرد و آگاهی است که بلافاصله مورد پذیرش همگان واقع می‌شود پس شاهنامه در هستی‌شناسی پیروز و سربلند گام برداشته است.

در دوران پهلوانی شاهنامه، رستم ابرمرد فردوسی و ابرمرد حماسه ایران و ایرانی در هستی‌شناسی خوش درخشیده و نماد غیرت و عشق به وطن را در عمق معنا به جهان بشریت عرضه کرده است. در دوران تاریخی شاهنامه نیز عمق وجود شهریاران مثبت و منفی را به ایرانیان و جهانیان نشان داده و از رفتار و کردار آنان الگوی رفتاری ساخته است.

شاهنامه را بیشتر به سه بخش اساطیری (از روزگار کیومرث تا پادشاهی فریدون)، پهلوانی (از خیزش کاوه آهنگر تا کشته شدن رستم و فرمانروایی بهمن پسر اسفندیار) و تاریخی (از پادشاهی بهمن و پیدایش اسکندر تا گشودن ایران به دست اعراب) بخش‌بندی می‌کنند.

لازم به ذکر است که ساسانیان پیش از حمله اعراب به دلیل ضعف درونی و رفتار شهریاران ساسانی و موبدان زرتشتی از درون پوسیده شده بودند و منتظر تلنگر اعراب بودند؛ اما این بخش‌بندی همیشه و کامل درست نیست و بیشتر، بر پایه سنگینی یکی از سه درون‌مایه در برابر دو بخش دیگر است.

ازاین‌رو، هیچ‌یک از بخش‌های سه‌گانه از موضوع دو بخش دیگر تهی نیست. از سوی دیگر در هر بخش، نشانه‌هایی از قالب‌های ادبی مانند اندرز، رمانس، داستان تاریخی، آیین خسروان و ادبیات مردمی و شگفتی هایی چون جادو، افسون و عجائب و غرائب دیده می‌شود. در نگاهی کلی، درون‌مایه اساطیر و شگفتی‌ها بیشتر در بخش پیشدادی، شگفتی‌ها، داستان‌های پهلوانی و رمانس بیشتر در بخش کیانی، تاریخ، آیین خسروان و اندرز و ادبیات عامیانه بیشتر در بخش ساسانی، داستان تاریخی یا کارنامه بیشتر در بخش اشکانی و ساسانی به‌چشم می‌خورد، در اوستا بخش تاریخی شاهنامه (پادشاهی بهمن، همای، داراب، دارا و اسکندر) نیامده است و واپسین پادشاه کیانی (در اوستا) کی‌گشتاسپ است، گمان می‌رود که ساسانیان، هخامنشیان را با دودمان کیانیان پیوند دادند.
جالب است نگاهی به نظر هوش مصنوعی در مورد بخش تاریخی شاهنامه بیندازیم که چنین روایت می‌کند:

بخش تاریخی شاهنامه بر مبنای اساطیر، افسانه و تاریخ بنا شده و صرفاً به روایت وقایع تاریخی نمی‌پردازد، بلکه از نمادها و مضامین عمیقی برای بیان مفاهیم کیهانی، اخلاقی و پهلوانی استفاده می‌کند. این بخش شامل نمادهایی مانند شخصیت‌های اساطیری، خواب‌ها، درفش‌ها، فرّ (عطیه ایزدی) و عناصر طبیعی مانند آب و آتش است که برای انتقال مفاهیم عمیق‌تر به کار رفته‌اند.

تحلیل بخش تاریخی شاهنامه

اساطیر و افسانه‌ها: شاهنامه با تلفیقی از اساطیر و تاریخ، روایتی از سرنوشت بشر و سرگذشت پهلوانان و پادشاهان را ارائه می‌دهد. شخصیت‌هایی مانند گیومرت به عنوان نماد نخستین انسان کیهانی مطرح می‌شوند.

نمادگرایی
شخصیت‌ها: شخصیت‌های شاهنامه صرفاً افراد تاریخی نیستند، بلکه نماد مفاهیم بزرگ‌تری مانند خیر، شر، قدرت، و سرنوشت هستند.
خواب‌ها و رؤیاها: خواب‌ها در شاهنامه نقش مهمی در پیش‌گویی حوادث آینده و دستیابی به آرزوها دارند و نمادی از ارتباط با عالم غیب هستند.
درفش‌ها: هر پهلوان یا پادشاهی درفش یا بیرق مخصوص به خود را دارد که نمادی از تبار، هویت، و جایگاه اوست.
سراپرده‌ها: سراپرده‌ها نیز نمادهایی از شناسایی و قدرت هستند و می‌توانند با دید نمادگرایانه تحلیل شوند.

مفاهیم نمادین

فرّ ایزدی: فر نمادی از عطیه الهی و لازمه پادشاهی است. این نماد به پادشاه قدرت، توانایی و طول عمر می‌بخشد و بدون آن کسی نمی‌تواند به قدرت شهریاری برسد.
آب و آتش: آب و آتش نیز به عنوان عناصر نمادین در شاهنامه حضور دارند و مفاهیم مختلفی را بیان می‌کنند.
رویکرد حماسی: رویکرد شاهنامه به تاریخ، رویکردی حماسی و پهلوانی است که در آن شخصیت‌ها در پیکار با نیروهای شرّ و برای پاسداری از نیکی و عدالت می‌کوشند.
مضامین فلسفی و اخلاقی: بخش تاریخی شاهنامه علاوه بر روایت داستان‌ها، به مفاهیم فلسفی و اخلاقی مانند سرنوشت، عدالت، جوانمردی و رستگاری نیز می‌پردازد.

شاهنامه فردوسی سرگذشت قومی و ملی با آمیزه‌ای از اسطوره، حماسه و تاریخ است که گرچه در طول سالیان متمادی محققان و اندیشمندان مختلف سعی در جداسازی بخش‌های مختلف این اثر سترگ و مانا داشته‌اند، امّا در واقع جداسازی این سه عنصر اصلی، به‌ویژه اسطوره از ساختار کلی شاهنامه امری امکان‌ناپذیر است. در واقع شاهنامه به عنوان سند هویت ملی ایرانیان ابتدا روایت‌گر اسطوره‌های قوم ایرانی است و بعد از آن به روایت‌های تاریخی می‌پردازد.

باید توجه داشت که آنچه بیش از دیگر آثار بزرگ در این ردیف، شاهنامه را مانا و ماندگار کرده، ژرف‌ساخت اسطوره‌ای و حماسی در سرتاسر این اثر بزرگ اسطوره‌ای و حماسی و تاریخی از گذشته و حال قوم ایرانی است، گواه این ادعا این است که ردپای اسطوره را در جای‌جای حوادث بخش مربوط به روایات تاریخی شاهنامه می‌توان به خوبی مشاهده کرد.

اگرچه آفرینش روایات اساطیری و حماسی از رویدادهای تاریخی، مسلماً تابع ضوابط و شرایطی است که رعایت دقیق آن‌ها در قالب نظمی محکم و سنجیده و استوار و کلامی متین و آشکار، آن‌گونه که در شاهنامۀ فردوسی جلوه‌گر شده است، حاکی از تسلط و آگاهی بی‌نظیر فردوسی بر اساطیر گذشته ملت ایران است، تأثیر عوامل ماوراء‌الطبیعی به وضوح در بخش تاریخی شاهنامه دیده می‌شود.

بخش تاریخی درس‌نامه خوبی برای دولت‌مردان جهان و ایران است تا با مطالعه شرح‌حال شهریاران به علل پیشرفت و پیروزی و هم چنین علل سقوط شهریاران خوب توجه کرده و برای پیشرفت و سربلندی وطن خود آن علت‌های حکیمانه را سر مشق قرار دهند. که در

پایان‌نامه ارشدم با عنوان «علل سقوط شهریاران در شاهنامه فردوسی» به دلایل سقوط حدود ۵۰ تن از شهریاران شاهنامه پرداخته‌ام.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها