پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۲
مفهوم رنگ، هزارتویی که انتها ندارد

مراسم رونمایی کتاب «سینما و رنگ» شب گذشته به همت نشر «خوانه» برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مراسم رونمایی از کتاب «سینما و رنگ» با حضور بابک کریمی، مترجم کتاب، سهیل چیوایی، کارشناس سینما و میلاد کامیابیان، مدیر نشر «خوانه» و علاقه‌مندان حوزه سینما برگزار شد.

در ابتدای این مراسم سهیل چیوایی، کارشناس سینما گفت: «سینما و رنگ» کتابی است که در یک سیری حرکت می‌کند. بخش اول آن درباره تم رنگ صحبت می‌کند و در آن ما به سمت تکنولوژی و سبک دیداری رنگ می‌رویم. بعد نظریه رنگ شروع می‌شود و فصل بعد سراغ بریسون می‌رویم که یادآور یک از فصل های کتاب «تفکر در تاریکی» است. به فصل مهم‌تر این کتاب می‌رسیم که فیلمساز در مقام نظریه‌پرداز رنگ است. اتفاق عجیبی که می‌افتد این است که در آن چند فیگور و فیلمساز را می‌بینیم که در ارتباط با یک مفهوم انتزاعی در رابطه با تاریخ اندیشه صحبت می‌کنند. مفاهیمی که در تاریخ فلسفه رایج است.

وی افزود: آنها درباره رنگ صحبت می‌کنند. فیلساز به مثابه کسی که خلق می‌کند دیدگاهش در مواجهه با جهان است، او در قامت فردی صحبت می‌کند که در مدیوم خودش می‌اندیشد. این یکی از سخت‌ترین فصل‌ها هم از لحاظ خواندن و هم از لحاظ فشردگی مفهوم است. بخش آخر کتاب شکل نزولی می‌گیرد و مانند کتاب «سینما و نقاشی» از مباحث تئوریکی که در این سه فصل صحبت می‌شود به سراغ نمونه می‌رود. نمونه‌های عجیبی مثال می‌زند که در این جلسه قرار است درباره فیلم «صحرای سرخ» آنتونیونی صحبت کنیم.

چیوایی درباره جایگاه این کتاب ادامه داد: این کتاب در قالب مباحث تئوریک برای یک فیلمساز، فیلمبردار و… خواهد بود و در آن درباره شیمی رنگ نیز صحبت می‌شود. گردآورندگان این کتاب آگاه هستند که روی چه ترم و مفهومی دست می‌گذارند، مفهومی که فرار است و هر جای دیگری که از تاریخ اندیشه و هنر این مفهوم آمده نتوانسته در یک کاسه جای بگیرد. اینجا سراغ بحث اقتصادی آن مفهوم می‌رود و به بحث زیبایی‌شناسی هم می‌پردازد. این کتاب برای این قابل تحسین است که گویا اساساً گردآورندگان آن آگاهند که اگر بخواهیم درباره چنین مفهومی صحبت کنیم، گویا وارد یک هزارتویی شده‌ایم که انتها ندارد.

مفهوم رنگ، هزارتویی که انتها ندارد
عکاس: رئوفه رستمی

تفاوت ادراک و فیزیولوژی رنگ؛ یکی از دلیل‌های فرار از فهم رنگ است

در بخش دیگری از این نشست، بابک کریمی، مترجم این کتاب گفت: گاهی تلاش برای فرموله کردن یک مفهوم، تلاش خفت‌باری است. همان‌طور که در رنگ هم این گونه است. می‌توان رنگ را از روی روانشناسی رنگ شناخت، اما آنتونیونی در آثارش می‌گوید که با من بیا تا دوباره این رنگ‌ها را خلق کنم. مثلاً در فیلم «صحرای سرخ»، شالوده تمام آنچه درباره رنگ قرمز می‌دانید شکسته می‌شود. او معتقد است با مصدر فلسفی بیولوژیکی بینایی رنگ سر و کار داریم.

کریمی افزود: در این کتاب نقل قولی از استیو نیل می‌آید که می‌گوید: «رنگ اساساً اثر ذهنی و روانی کنش فیزیکی امواج نوری متفاوت بر چشم‌ها و سیشستم عصبی بینایی ماست. خود نور متشکل است از انرژی تابشی با طول‌های متمایز و متفاوت. طیف انرژی تابشی که چشم می‌تواند دریافت کند. چشم با سیستم عصبی بینایی برای واکنش به این طیف انرژی تابشی سازو کاری عصبی دارد. زمانی که اوبژه‌ای را به رنگی خاص درک می‌کنیم این ادراک نتیجه دو فرآیند متمایز است. فرآیند اول نتیجه تغییر نور از طریق خود اوبژه است که مطابق با خصوصیات فیزیکی‌اش برخی از رنگ‌های طیف نوری را که به او برمی‌خورد منعکس و جذب میکند. دوم مربوط به ادراک ماست. بنابراین نور از طول موج‌های انرژی تشکیل شده که ما آنها را با رنگ‌های متفاوت درک می‌کنیم.»

وی ادامه داد: به عبارتی دیگر مثلاً توپ قرمز هر رنگ دیگری است به جز رنگ قرمز. یعنی قرمز رنگی است که ساطع کرده و از لحاظ فیزیولوژیک با آن طرفیم. همین یکی از دلیل‌های فرار کردن از فهم و درک رنگ است. به طوری که دیوید بچلر در کتاب رنگ هراسی می‌گوید که غرب چطور به مرور رنگ هراس شده است و به دنبال آن چطور به مرور زمان نظریه‌هراس شده‌ایم.

مفهوم رنگ، هزارتویی که انتها ندارد
عکاس: رئوفه رستمی

پس از آن ۱۰ دقیقه ابتدایی فیلم سینمایی «صحرای سرخ» ساخته میکل‌آنجلو آنتونیونی، فیلمساز ایتالیایی نمایش داده شد.

بعد از نمایش این فیلم، کریمی گفت: چیزی که در فیلم مشخص است میل شدید آنتونیونی به امر انتزاعی بودن است و اینکه جهان چطور درگیر انتزاع می‌شود. در تیتراژ ابتدای فیلم، جهان science fiction و موسیقی فوتوریستی و یک آوای زنانه را می‌شنوید که کاملاً این تضاد را برای مخاطب نهادینه می‌کند. بعد اولین تصویری که تار و فلو نیست، آتش است؛ تمام این فیلم به عبارتی درباره سوزاندن آسمان است، چون از زمین دیگر چیزی باقی نمانده است.

وی افزود: رنگ پالتوی مادر سبز و لباس کودک زرد است و تنها رابطه‌ای که احتمال دارد برای کارگردان روایت‌پذیر باشد، رابطه این دو کاراکتر است. طیف وسیعی از خاکستری و تونالیته سیاه در فیلم دیده می‌شود و پس از آن نگاهی است که کاراکتر مادر به اعتصاب کارخانه دارد؛ حتی بچه‌اش را ول می‌کند و در پسماندهای صنعتی غذا می‌خورد. هر دو کاراکتری در جهانی قرار دارند که رنگش را از دست می‌دهد و این دو کاراکتر به آن رنگ می‌دهند. جهان در این فیلم خاکستری و سمی است. محیط صنعتی با حضور این دو رنگ لباس، تضاد را دائماً مرور می‌کند. ما دیالوگی از فیلم ندیدیم و لازم هم نیست بدانید این کاراکترها به هم چه می‌گویند؛ عناصر میزانسن (که در این‌جا رنگ یکی از مهم‌ترین آن‌هاست) با شما حرف می‌زنند و چیزی را که لازم است، به شما می‌گویند.

مفهوم رنگ، هزارتویی که انتها ندارد

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها