چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۳
از انقلاب تا اصقلاب

آصف بیات، محقق و نویسنده ایرانی گفت: «اصقلاب» یا انقلاب‌های اصلاحی، یعنی انقلاب‌هایی که در آن کنشگران عموماً از رژیم‌های موجود می‌خواستند که خود را اصلاح کنند، مثلاً انتخابات برگزار کنند و حکومت جدیدی را به وجود بیاورند

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، طاهره مهری- کتاب «انقلاب بدون انقلابی‌ها» درباره انقلاب‌های بدون «ایده‌های انقلابی» است. انقلاب‌هایی که ویژگی‌های خاص دوران نئولیبرال ما به آنها شکل داده‌اند. این کتاب تالیف آصف بیات با ترجمه علی مرشدی‌زاد از سوی انتشارات هزاره سوم اندیشه به بازار کتاب آمده است. کتاب بر بهار عربی متمرکز است، این کتاب نه روایتی ساده از بهار عربی است و نه اثری درباره امور جاری.

آصف بیات محقق و نویسنده ایرانی و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه لایدن هلند است. او پیشتر، به مدت ۱۷ سال، استاد دانشگاه آمریکایی قاهره (AUC) بوده است. بیات ۱۳۳۳ شمسی در روستایی کوچک در استان تهران به دنیا آمد. او در دوران نوجوانی به تهران نقل مکان کرد، در رشته علوم سیاسی در دانشکده علوم سیاسی و اجتماعی تهران پذیرفته شد و به عالم سیاست روی آورد. بیات در اواخر دهه ۱۳۵۰، تحصیلات تکمیلی خویش را در دانشگاه کنت بریتانیا ادامه داد و نقش کارگران در انقلاب سال ۱۳۵۷ را به عنوان موضوع پایان‌نامه دکتری خویش انتخاب کرد که با نام «کارگران و انقلاب در ایران» به چاپ رسید. او سپس در سال ۱۹۸۶ به مصر نقل مکان کرد تا در دانشگاه آمریکایی قاهره درس بدهد، بسیاری از تحقیقات او بر مسائل اجتماعی آن کشور متمرکز شد و کتاب «کار، سیاست و قدرت» را به رشته تحریر درآورد که درباره تجربه مصر از مشارکت کارگری از زمان ریاست‌جمهوری جمال عبدالناصر بود. برای رسیدن به هدف اصلی کتاب «انقلاب بدون انقلابی‌ها» با آصف بیات به گفت‌وگو نشستیم.

از انقلاب تا اصقلاب

از اواخر سال ۲۰۰۰ عصر انقلاب‌ها به سر آمده است، اما با انقلاب‌های عربی انگار بار دیگر جوامع با معنای جدید به سمت انقلاب می‌روند، انقلاب با معنای جدید چه ویژگی دارد؟

بله، از سال‌های پس از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اعلان «پایان تاریخ»، اصولاً تصور و گفتمان «انقلاب» به شدت تضعیف شد، ولی در واقعیت نابرابری و تبعیض و تعارض طبقاتی و نارضایتی‌های اجتماعی همچنان باقی ماندند. از این دو جهان در دهه ۲۰۱۰ شاهد فوران خیزش‌های بسیار و انقلابات جدیدی شد. این انقلابات قرن ۲۱ ام با انقلابات قرن ۲۰ تفاوت‌های مهمی داشتند. اول اینکه این انقلاب‌ها اغلب فاقد سازماندهی منسجم، رهبری کاریزماتیک، نمایندگی شخص، نوعی ایدئولوژی فراگیر و چشم‌اندازی از آینده کشور بودند. این خیزش‌های انقلابی عموماً خیزش‌های شبکه‌ای (Network movement) بودند. نتیجه این خیزش‌ها انقلاب‌هایی از سنخ انقلاب‌های قرن ۲۰ ام را به وجود نیاوردند. نتیجه عبارت بودند از «اصقلاب» یا انقلاب‌های اصلاحی، یعنی انقلاب‌هایی که در آن کنشگران عموماً از رژیم‌های موجود می‌خواستند که خود را اصلاح کنند، مثلاً انتخابات برگزار کنند و حکومت جدیدی را به وجود بیاورند. در حالیکه در انقلابات قرن ۲۰ ام، انقلابیون عموماً رژیم موجود را ساقط می‌کردند و خودشان قدرت را با و یا بدون انتخابات به دست می‌گرفتند و البته تغییرات رادیکالی را در نظم حکمرانی به وجود می‌آوردند.

عنوان کتاب شما «انقلاب بدون انقلابی‌ها» است، منظور از این عنوان چیست و کنشگران این انقلاب چه کسانی هستند؟

منظور از «انقلاب بدون انقلابی‌ها» انقلابی است هدایت‌شده به وسیله کنشگرانی که عموماً فاقد فکر و درک و تصور انقلابی به معنای تغییر رادیکال ارکان قدرت هستند یعنی قدرت دولتی، بوروکراسی و قدرت اقتصادی. این کنشگران محصول دورانی بودند که اصولاً ایده انقلاب در معنای تغییر سیاسی رادیکال و ریشه‌ای از نظرها افتاده بود، اینها محصول دورانی بودند که گفتمان و مفاهیم غالب حول فردیت، حقوق فردی و مدنی، مشروعیت اقتصاد بازار و اصلاح دمکراتیک دوران می‌کردند.

یکی از فصل‌های کتاب شما «انقلاب‌های به هنگام» عنوان گرفته است، منظور از انقلاب‌های به هنگام چیست و چه زمانی انقلاب «به هنگام» است؟

منظورم از «انقلاب‌های نابه‌هنگام» توجه به تغییر در فرهنگ سیاسی و گفتمان در جهان پس از جنگ سرد است. چنانکه در پیش اشاره کردم، گفتمان سیاسی پس از جنگ سرد و گسترش فکر و سیاست‌های نئولیبرالیزم در دنیا از مفاهیمی مانند دولت، رفاه، سوسیالیزم و یا انقلاب در معنای تغییر رادیکال تقریباً خالی شده بود. به جای آنها مفاهیم حقوق فردی و مدنی، جامعه مدنی، اصلاح سیاسی و دمکراتیک و اقتصاد بازار غالب گردیدند. در این هنگام کنشگران عموماً درباره انقلاب فکر نمی‌کردند. حالا تصور کنید در چنین هنگامه‌ای و در چنین بستر تاریخی‌، خیزش‌های بهار عربی اتفاق می‌افتند. به عبارت دیگر انقلاب‌های بهار عربی در زمانه‌ای اتفاق می‌افتد که ایده انقلاب چندان خریداری ندارد. به سخن دیگر، عبارت «انقلاب‌های نابهنگام» به این وضعیت تاریخی- سیاسی اشاره دارد.

زندگی روزمره در آثار شما به عنوان یک پژوهشگر علوم سیاسی همواره نقش مرکزی داشته است، سویه‌ها و دلالت‌های سیاسی زندگی روزمره چیست؟

زندگی روزمره آنجایی است که زندگی در همه ابعادش در جریان است، فضایی است که سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دین، قدرت به عنوان بخشی از زندگی تجربه می‌شود. در کشورهایی مانند ایران در جریان زندگی روزمره است که روایت‌های مردم عادی درباره قدرت، سیاست کلان و عدالت ساخته و پرداخته می‌شود. در اینجا است که بسیاری از مقاومت‌های مردمی علیه سلطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تولید می‌شود، به هم پیوند می‌خورند و شبکه گسترده‌ای از روایت و مقاومت و ساختن نظم‌های کوچک و محلی به وجود می‌آید. اگرچه زندگی روزمره دینامیک و منطق کارکردی خودش را دارد. ولی جدا از لایه‌های بالای قدرت، چه قدرت دولتی و چه نظام سلطه جهانی نیست. یافتن این پیوندها و منطق ارتباطات بین این لایه‌های اجتماعی از زیرلایه جامعه تا لایه‌های قدرت دولتی و نیروهای جهانی وظیفه اندیشمندان اجتماعی-سیاسی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها