به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، سارا شریعتی در هفتمین جلسه از نشستهای «معرفی آثار مکتوب درباره هویت مشهد» که شامگاه سهشنبه به همت «چهارسوی مشهد» و با همکاری «مکتب بافت» در سالن جلسات پژوهشکده ثامن برگزار شد، با بیان اینکه باید با خراسانیات به ستیزِ فراموشی برویم، گفت: «خراسانیات؛ مجموعه آثار دکتر علی شریعتی» به مفهوم «ضد خاطرات» و «حافظه بدیل» شباهت دارد. خراسان یک «مکان حافظه» است.
مفهوم حافظه، ادبیات گستردهای در علوم اجتماعی دارد
وی افزود: میتوان نخست از تقابلی که میان تاریخ و حافظه وجود دارد، سخن گفت. از تاریخ که سرگذشت فاتحان است و از حافظه ممنوع قربانیان. قربانیانی که در تاریخ جایی ندارند و اسمی از آنها نیست. همانطور که والتر بنیامین در تزهایی درباره فلسفه تاریخ بر آن اشاره دارد.
این پژوهشگر جامعه شناسی بیان کرد: تاریخی که فاتحان مینویسند و قربانیانی که در سکوت و تنهایی فراموش میشوند. تنها با یادآوری است که در برابر حافظه مسلط و رسمی میتوان مقاومت کرد.
شریعتی ادامه داد: به تعبیر شریعتی، تاریخ گندهبین است. قصهگوی دستگاه قدرت و اشرافیت است. کتاب قطور تاریخ را، فاتحان نوشتهاند و قربانیان در آن حضور ندارند.
رسالت روشنفکر یادآوری است
شریعتی به حافظه به عنوان یک تاریخ آلترناتیو میپردازد و نظریه «نقش انقلابی یاد یادآوران» و ذکر ذاکرین را در تشیع اقلیتی مطرح میکند که تاریخش ممنوع بوده است. در کار شریعتی، «یاد» به عنوان حافظهجمعی عمل میکند. یادآوری از نظر وی، یک مسئولیت است. در جامعهای که حافظهاش را دزدیدهاند، رسالت روشنفکر یادآوری است.
وی با بیان اینکه شریعتی هم در فرم و هم محتوا با حافظه رسمی و خاطرات مجاز فاصله میگیرد، تصریح کرد: در روایت حرم امام رضا (ع)، به عنوان یکی از مهمترین نمادهای خراسان، شریعتی دو حافظه واحد را فرامیخواند «در طوس دو قبر هست. قبر بدترینِ مردم و قبر بهترینِ مردم. و این عبرتیاست».
روایت بدیل شریعتی از فردوسی
شریعتی، فردوسی را یکی از مهمترین نمادهای خراسان دانست و اظهار کرد: شریعتی در این مورد نیز روایت بدیل خود را ارائه میدهد. از طرفی می نویسد «فردوسی بزرگ؛ نیرومندترین و حماسیترین انسان ادبیات ماست. احیاگر ملیت ایران است، میخواهد آنچه را که عرب و ترک غزنوی، تحقیر کردهاند از نو احیا کند، میخواهد بیان کند اگر ایرانی شخصیت داشته باشد زیر بار زور و تحقیر نمی رود.
این جامعهشناس گفت: علی شریعتی فردوسی را همتراز هومر یونانی میخواند و او را ستایش میکند و بعد چهره دیگری از فردوسی ارائه میدهد، فردوسی اشرافی، ستایشگر ساسانیان، که تبار فئودالی دارد و بینش نژادی او را سرزنش میکند و به نقد مفهوم وطن نزد فردوسی میپردازد.
وی افزود: علی شریعتی میگوید در چشم فردوسی وطن خاکش از زر است. سنگریزهاش همه گوهر است. چو ایران نباشد تن من مباد! و در برابر این نگاه، به سعدی ارجاع میدهد و مینویسد سعدی عاقلانه تر است، چرا که با تحلیل عقلی به اینجا رسیده است که ارزش وطن و برتری آن بر سرزمینهای غربت از این است که فرد در آنجا خوبتر میتواند زندگی کند، وطن جایی است که در آن آزاری نباشد، کسی را با کسی کاری نباشد.
خراسان؛ وارث عیاران و مردان فتوت
شریعتی «خراسان شریعتی» را یک مکان حافظه دانست و ادامه داد: در عین حال یک روایت ضد خاطره و یک حافظه آلترناتیو است، شریعتی نگاه انتقادیاش را حفظ میکند. همیشه دو روایت متعارض را با هم میآورد، بر حافظه فرودستان، اقلیتها، شکست خوردگان تاکید دارد و از روایت های هژمونیک و رسمی فاصله میگیرد.
وی گفت: خراسانیاتش اغلب با اسلام همراه است اما در عین حال شریعتی از تکثر فرهنگی خراسان نام میبرد و خراسان را محل تلاقی فرهنگ ها و مذاهب گوناگون میداند، «گاهواره آئین مهرپرستی»، «وارث عیاران و مردان فتوت» و «حماسه های اساطیری». و از این نظر با «خراسانیات حکیمی «متمایز میشود. خراسان شریعتی متکثر است.
شریعتی گفت: دعوت به خراسانیات، دعوتی هویتگرایانه نیست. هویتساز اما هویتگراییستیز است. دعوتی به راهی گشوده که به تعبیر سپهری با همه افقهای باز نسبت دارد. دعوت به نوعی همبستگی انسانی که در سخن عارف بزرگ خراسانی، ابوالحسن خرقانی مییابیم «آنکه در این سرای در آید، نانش دهید و از ایمانش نپرسید».
وی افزود: دعوت به خراسانیات، تکیه بر همبستگی انسانی است که بر همبستگی ملی و مدنی مقدم است. انسانی که دلش همانگونه برای کودک فلسطینی که در غزه بمباران می شود، میتپد، که برای پناهنده افغانستانی.
خراسان اگر نباشد ما ایران فرهنگی را نداریم
در بخش دیگری از این نشست رضا سلیمان نوری، یکی از نویسندگان این کتاب گفت: خانم سارا شریعتی گفتند که خراسانیات محمدرضا حکیمی در دل اسلامیات وی قرار گرفته و مکمل آن است و من میگویم خراسانیات شریعتی در دل ایرانیات و آنچه برای ایران گفته و میخواسته قرار گرفته و مکمل و ترجمان ایران خواهی وی است.
وی در توصیف چرایی مهم بودن خراسانیات، گریزی به وضعیت کنونی کشور زد و گفت: چیزی که ما الان نیاز داریم انسجام ملی و فرهنگی است، به وضعیت رسانه ها کاری ندارم، اما ما مردم بودیم که در هر شرایطی کنار یکدیگر همواره دوام آوردهایم. ما در جنگ ۱۲ روزه دیدیم که هر کسی در هر کجای کشور در حد خودش به هم میهنانش کمک کرد. خراسانیات میتواند از پایههای نظری حفظ و تقویت این انسجام ملی باشد.
این روزنامه نگار گفت: به گواه بسیاری از زبان شناسان پایه زبان فارسی کنونی لهجه «دری» است که در خراسان بزرگ مورد استفاده است. خراسان فرهنگی و ایران فرهنگی در همتنیدهاند، خراسان اگر نباشد ما ایران فرهنگی را نداریم، ما در خراسان بزرگ کرد، ترک، لر، عرب، قشقایی، بختیاری، سیاه، سفید و تنوع قومیتها و فرهنگها را داریم. منظور من از خراسان بزرگ محدوده جغرافیایی است که یک طرف آن دامغان و صد دروازه قدیم و طرف دیگرش سین کیانگ مسلمان نشین و فارسی زبان چین است.
خراسانیات مهم است چون خراسان مهم است
این خراسان پژوه گفت: خراسانیات مهم است چون خراسان مهم است و خراسان مهم است چون ایران مهم است و در اقصی نقاط ایران اقوام مهم به نوعی تلاش دارند پیوند خود را با خراسان فرهنگی ابراز دارند به طور مثال کردها و لرها افتخارشان داشتن شاهنامه کردی و لری است که همان شاهنامه حکیم فردوسی توسی است که به کردی و لری برگردانده و برخی شخصیت های قومی بدان افزوده شده است.
سلیمان نوری در ادامه با اشاره به اینکه افراد بسیاری درباره خراسان سخن گفته یا نوشتهاند، گفت: ما دو سبک مختلف خراسانیات داریم، برخی چون علامه حکیمی مینوشت و تصحیح میکرد و بازنویسی میکرد و دوباره تصحیح میکرد، اما برخی چوپ شریعتی میگفت و بلافاصله گفتههایش چاپ میشد و بازگشت و تصحیحی نداشت.در سبک نخست شما هنگام جمع آوری امکان یکی کردن مطالب نزدیک به هم و ثبت منبع تمام موارد زیر متن کاملتر را دارید اما در سبک دوم چون حتی امکان وجود مطالب متناقض هست چنین امری ممکن نیست و شما تنها باید براساس کتاب مطالب را تنظیم کنید. بر این اساس در نخستین کتاب از مجموعه خراسانیات یعنی خراسانیات علامه حکیمی نظم کتاب و در نتیجه فهرست آن بر اساس وقایع، مکانها و آدمها تقسیم بندی شد اما در کتاب خراسانیات دکتر علی شریعتی ما مطالب و فهرست را براساس چارچوب سلسله کتاب های منتشره از ایشان تحت اشراف بنیاد شریعتی که نطامی خاص دارد، تنطیم و منتشر کردیم.
مجموعه آثار خراسانیات؛ نوعی دایره المعارفنویسی نوین است
این نویسنده بیان کرد: با توجه به اینکه تعداد زیادی از مفاخر درباره خراسان مطلبی قلمی کردهاند، سلسله کتابهای خراسانیات به شرط توانایی شمارگان زیادی را شامل می شود که تاکنون برنامهریزی برای ۱۰ عنوان نهایی شده است. این سبک کتابنویسی نوعی دایره المعارفنویسی نوین است که با توجه به شرایط، کنونی جامعه که همگان دنبال اطلاعات دسته بندی شده هستند و از مطالعه زیاد برای پیدا کردن متن مورد نظر استنکاف دارند، به اجرا گذاشته شد تا اندکی از سطح اطلاعات نازل و مخدوش ارایه شده در فضای مجازی کاسته شود.
وی افزود: امیدوارم در آینده اهل فرهنگ سایر نقاط کشور چون آذربایجان. کرمان، اصفهان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، یزد و همه و همه نقاط فرهنگی ایران عزیز این مسیر را ادامه دهند، چراکه بدینگونه آیندگان و نسل جدید به نحو صحیحتری با اتفاقات، افراد و اندیشهها آشنا شده و کمتر در معرض اطلاعات سطحی و اغلب نادرست فضای مجازی قرار میگیرند.
استخراج میراث اندیشمندان در خراسانیات
در ادامه این نشست، سید خلیل حسینی، دیگر نویسنده این کتاب بیان کرد: خراسانیات مجموعه آثار دکتر علی شریعتی، دومین کتاب از این مجموعه است. کتاب اول به خراسانیات آثار محمدرضا حکیمی اختصاص داشت. این کتاب نخست از سوی انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد و سپس از سوی انتشارات چاپخش در تهران تجدید چاپ شد. در آستانه چاپ دوم کتاب اول، مقدمه سارا شریعتی زیر عنوان «خراسانیات، در زمانهی دین بدون فرهنگ» قرار داشت. این پروژه از سوی ما - من و رضا سلیمان نوری- همچنان در حال پیگیری است. «راهنمای خراسان دکتر علی شریعتی»، «مجموعه آثار استاد مرتضی مطهری»، «مجموعه آثار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی» و «مجموعه آثار ملک الشعرای بهار» به عنوان خراسانیات کتاب سوم، چهارم، پنجم و ششم، ادامه این پروژه است. اما کتاب سوم اختصاصاً کتاب راهنمای خراسان دکتر شریعتی است.
این پژوهشگر تاریخ گفت: پروژه خراسانیات، پروژهای است که میراث اندیشمندان را با توجه به زمینه جغرافیایی و منطقه فرهنگی خود، استخراج میکند و از آنها صورتبندی جدیدی به دست میدهد. اما خراسان یک مکان حافظه است، مادی و غیرمادی. انتزاعی و انضمامی، جغرافیایی و تاریخی. یک دریچه ورود جدید به آثار اندیشمندان ما از منظر مکان، اقلیم، جغرافیا و منطقه فرهنگی، در تحول زمان.
حسینی عطار ادامه داد: گشایش این دریچه، از طرفی امکان زمینهمند کردن اندیشهها، پیوند باورها و تعلقات، دین با فرهنگ و عقیده و شخصیت را مهیا میسازد و از سویی تاکید مجددی است بر تاثیر زمان و مکان در صورتبندی امروزین دین.
این نویسنده بیان کرد: یکی از چهرههایی که به مفهوم خراسانیات توجه دارد و به شکلی پراکنده اما آگاهانه به کار میبرد، شریعتی است. وی نویسنده «راهنمای خراسان» است و در مجموعه آثارش ارجاعات به خراسان بیشمار است. تحلیل این ارجاعات و استخراج موارد پرتکرارش خود نیازمند کار مستقلی است، با این حال میتوان سه محور را به عنوان برخی از برجستهترین مواردی که شریعتی به آنها اشاره دارد، برشمرد، نخست خراسان به عنوان تلاقی شرق و غرب و تکثر فرهنگی و مذهبی خراسان، دوم زبان و ادبیات خراسانی و در سوم نهضتهای آزادیبخش خراسان.
این پژوهشگر حوزه کتاب اظهار کرد: او بر تمایز دینی خراسان تکیه دارد و این منطقه را «گاهواره آیین مهرپرستی (میترائیسم)» و همچنین محل وجود مذاهب و فرق مختلف مذهبی میداند که طعمه کینهتوزیها و وحشیگری بیشمارش کرده است. از نظر وی، خراسان در ایجاد و تکامل ادبیات فارسی و غنی ساختن ثروتهای معنوی و عاطفی ایران بیشتر از همه نقاط این سرزمین کوشش کرده است. تاریخ، ادب خراسانی را بانی زبان و ادبیات فارسی میداند و شاید کمتر کسی از مردمی که با تاریخ ادبیات آشنایی کافی ندارند، بدانند که «فارسی دری» که زبان ملی ایرانیان است، لهجه مردم خراسان بوده که از مرزهای زادگاه خویش فراتر رفته و در سراسر سرزمینهای فارسی زبان جایگیر شده است.
سید خلیل حسینی عطار گفت: شریعتی همچنین از نسل جوانمرد و جوان خراسانی نام میبرد که وارث عیارانند، مردان فتوت، حماسههای اساطیری، قهرمانیهای تاریخی، نهضتهای آزادیبخش از اشکانیان ضد یونانی تا سیاهعلمان ضد اموی و صفاریان ضد عباسی و سربداریه ضد مغولی و حتی نادر کله شق تبردار کوهستان مردخیزِ اتک.
چرا شریعتی مهم است؟
وی با طرح این سوال که اما چرا شریعتی مهم است؟ چرا باید او را بشناسیم؟ خراسانیات او به چه کارمان میآید؟ گفت: با نگاهی به مجموعه آثار علی شریعتی و فهرستهای راهنمای نامها، جایها، رویدادها، آیینها، … در مییابیم که در نگاه او این مفاهیم به موجودی زنده میمانند. وی از زبان پرفسور شاندل میگوید «مورخ جامعه را در زمان و جامعهشناس، جامعه را در مکان بررسی میکند» لذا اگر خراسانیات در آثار علامه محمدرضا حکیمی در ربطِ مستقیم با اسلامیات معنا مییابد، این مفهوم نزد وی، مفهومی محوری و پویا دارد. همچنین در نگاه شریعتی مفاخر این سرزمین رابطهای دو سویه با جامعه خود «ایران» دارند. خدمتی متقابل و داد و ستدی آگاهانه با خویشتن خویش و جامعه خود.
وی افزود: انسان با کار خویش جامعه را تغییر میدهد و میسازد و عجیب است که انسان در همان حال که میسازد، ساخته میشود. فردوسی شاهنامه را سروده است و شاهنامه این آزاده مردِ روستای خراسان را فردوسی کرده است.
سید خلیل حسینی بیان کرد: چهارسو در همین مسیر ره میسپارد لذا خراسانیات دعوت به گذشته نیست، بلکه دعوت به شناخت مفاهیمی است که هویت ما را میسازند.
نظر شما