سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بشیر علوی، پژوهشگر و استاد دانشگاه: هفدهمین شنبههای خیامی در حالی منتشر میشود که در آستانه روز بزرگداشت خیام قرار داریم. در این شماره باز هم به معرفی و پردازش یکی از رباعیات این شاعر حکیم روی آوردیم. رباعی که به خاطر کهنگی و داشتن شیوه چهار قافیهای و بعضی از مفاهیم دیگر که به آن خواهیم پرداخت، اصالت آن اثبات شده است. در این رباعی همان مباحث اصلی سازگاری با دنیا و دلخوشزیستن در این دنیا پیشنهاد شده است:
«مشنو سخن از زمانه ساز آمدگان
مَی خواه مُروّق، ز طراز آمدگان
رفتند یکان یکان، فراز آمدگان
کس میندهد نشانِ باز آمدگان»
کلیدواژگان این رباعی، خود دلیلی بر کهنگی و قدمت رباعی است. عبارتهایی مانند «زمانهساز آمدگان»، «مَی خواه مُروّق» و «میندهد نشانِ» از جمله مواردی است که دلیلی بر این ادعا است. به نقل از کتاب مستطاب رباعیات خیام و خیامانههای پارسی، ظهیری سمرقندی در کتاب سندبادنامه خود، شش رباعی را ذکر کرده است که به فاصله دو سه دهه بعد از مرگ خیام برمیگردد. این رباعی نیز از جمله همان شش رباعی است که در سندبادنامه ظهیری سمرقندی آمده است. ظهیری این رباعی را بدون ذکر نام سراینده آن آورده است.
ترکیباتی مانندِ «زمانهساز آمدگان» به انسانهایی گفته میشود که با روزگار و شرایط موجود در آن سازگار شدهاند و همواره با آن وفق یافتهاند و ترکیب «مَی خواه مُروّق» در معنای لفظی آن در بیت جایگاه و نمودی ندارد، در این بیت منظور از این عبارت، «به شادی و خوشی دنیا را گذراندن» است، دنیایی که در آن غم کم و کاستیهای آن خوردن، چندان سودی ندارد و بهتر است که با تمام خوشی و زیبایی با آن برخورد کرد و آن را گذراند.
بیت دوم رباعی، مضمون اصلی و پایه این رباعی و بیشتر رباعیهای خیام را در بر دارد. آنهایی که رفتهاند هیچ نشانهای از آنها نیست و هیچ آدرسی از خود و چگونگی خود در دنیای دیگر جا نگذاشتهاند، پس به این دلیل چندان غم کاستی و کمی را نباید خورد و باید به خوشی و شادی این دنیا را گذراند و از آن عبور کرد. البته همانگونه که در «خیامیها» پیشین هم مدنظر قرار گرفت، منظور از خوشی و شادی، نوعی شادی از نگاه ولنگاری و هرج و مرجی نیست، بلکه یک نگاه خوب دیدن و خوش زیستن در این دنیای خوب و ارزشمند است.
این رباعی در منابع زیادی نیامده است، ولی همین منابع اندکی که این رباعی را در خود جای داده است، از منابع ستبر و سترگی است که حضور این رباعی در آنها دلیلی بر اصالت رباعی است. این رباعی در منابعی مانند منابع زیر آمده است: نزهه المجالس سده هفتم قمری، سندبادنامه سده ششم قمری، طربخانه ۸۶۷ قمری.
در واقع در این رباعی نیز سخن اصلی و پایهای خیام همان است که همواره بوده است: دل نبستن به غم و به شادی دنیا را گذراندن. این پیام همواره در رباعیهای خیام به گونههای مختلف گفته میشود. شادی این دنیا را به خاطر کم و کاستیهایش بر خود حذف نکردن، از جمله پیامی است که همواره در بسیاری از رباعیها و از جمله همین رباعی نهفته است. همین مفهوم را در رباعیهایی نظیر رباعی زیر میبینیم و از مفاهیم اصلی رباعیهای خیام است.
«ای آنکه نتیجه چهار و هفتی
وز هفت و چهار دایم اندر تفتی
می خور که هزار بار بیشت گفتم
باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی»
***
«از جمله رفتگان این راه دراز
بازآمده کیست تا به ما گوید راز
پس بر سر این دو راهه آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمیآیی باز»
نظر شما