خیام نیشابوری
-
شنبههای خیامی- ۱۹
«کآوردن و بُردن من از بهر چه بود؟»؛ تلاش برای کسب دانایی
بوشهر- خیام نیشابوری در رباعی «ز آوردنِ من، نبود گردون را سود / وز بُردن من، جاه و جلالش نفزود…» برای کسب دانایی و علت آوردن و بردن آدمی کوشیده است.
-
با میزبانی مرکز دایرهالمعارف اسلامی برگزار میشود؛
رونمایی کتاب «خیام در فرهنگ مردم ایران»
آیین رونمایی کتاب «خیام در فرهنگ مردم ایران» اثر عباس قنبری عدیوی، با همکاری بنیاد ایرانشناسی شعبه استان چهارمحال و بختیاری و انتشارات نیوشه در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی برگزار میشود.
-
شنبههای خیامی- ۱۸
«آن را باید به مرگ من شاد بُدَن»؛ مذمت شادیکردن در مرگ دیگری
بوشهر - اخلاقیترین بیتی که در میان رباعیهای اصیل خیام دیدهایم، بیت «آن را باید به مرگ من شاد بُدَن / کز دستِ اجل، تواند آزاد بُدَن» است که بیان میکند نباید کسی در مرگ دیگری شادی کند.
-
درنگی بر خیام فیلسوف؛
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
خیام به عنوان دانشمندی جاسنگین و بسیار محترم و نامآور قربانی منازعات عصر و زمانه شده و از آنجا که در الهیات راه و روش فلسفی داشته، به عنوان نماد و چهره اصلی اهل فلسفه، مورد طعن و حمله قرار گرفته است
-
درنگی بر زیست شاعرانه خیام؛
اشتهار خیام نیشابوری به شاعری در زمان حیاتش؟!
خیام نیشابوری از نیمۀ دوم عمرش، نه تنها به شاعری مشهور بود، بلکه برخی از همشهریها و خراسانیهای معاصرش، ابیاتی از رباعیات او را در کتابهای خودشان ذکر کردهاند که نشان از اشتهار وی به شاعری حتی در زمان حیاتش دارد.
-
شنبههای خیامی- ۱۷
«کَس میندهد نشانِ باز آمدگان»؛ سازگاری با دنیا!
بوشهر - «مشنو سخن از زمانه ساز آمدگان / مَی خواه مُروّق، ز طراز آمدگان…» از جمله رباعیات اصیل خیامی است که در آن باز هم به سازگاری با دنیا و دلخوش زیستن در این دنیا توصیه شده است.
-
شنبههای خیامی- ۱۶
رباعی «چون نیست مَقامِ ما در این دهر مُقیم…»؛ با مضمونی فلسفی و مرگپندار
بوشهر- خیام در رباعی «چون نیست مَقامِ ما در این دهر مُقیم…» با مضمونی فلسفی، هم به مفهوم و پدیده «مرگ» پرداخته و هم غنیمت شمردن وقت را در آن سفارش کرده است.
-
شنبههای خیامی- ۱۴
«وقت سحر است، خیز ای مایۀ ناز»؛ روایتی ساده از بیوفایی دنیا
بوشهر- خیام در رباعی «وقت سحر است، خیز ای مایۀ ناز / نرمک نرمک باده ده و رود نواز…» بر بیوفایی و گذرا بودن دنیا و خوشباشی تاکید کرده است.
-
شنبههای خیامی- ۱۳
«از مِهر که پیوست و به کین که شکست؟»؛ روایتی متفاوت از خداگرایی مطلق
بوشهر- خیام در رباعی «ترکیبِ پیالهای که در هم پیوست / بشکستنِ آن، روا نمیدارد مست…» تاکید میکند که کاری مانند خُرد و شکسته کردن چیزی عزیز و گرانبها که از دست مستان لایعقل نیز عملی نمیشود، امکان ندارد که خدواند بزرگ آن را عملی کند.
-
شنبههای خیامی- ۱۲
«این کوزه که آبخواره مزدوری است…»؛ متذکر ناپایداری دنیا
بوشهر- «ناپایداری دنیا» از مهمترین کلیدواژههای خیام در رباعی است که در رباعی «این کوزه که آبخواره مزدوری است / از دیده شاهی و دلِ دستوری است…» به شکل پررنگی بدان توجه کرده است.
-
شنبههای خیامی- ۱۱
«فردا همه آن بُوَد، که دی ساختهاند»؛ انعکاس رابطه خیام با عرفان
بوشهر- خیام نیشابوری در برخی از رباعیات خود نظیر «آن را که به صحرای علل تاختهاند / بیاو، همه کارها بپرداختهاند…» به اندیشهها و باورهای عارفان نیز گریزی زده است که اتفاقاً این رباعیات با استقبال صوفیان نیز مواجه شده بودند.
-
شنبههای خیامی - ۱۰
«در شش جهت آنچه گِردِ ما گستردند…»؛ روایتی روان از انکارناپذیری مرگ
بوشهر – خیام در رباعی «در شش جهت آنچه گِردِ ما گستردند…» میگوید که این روزگار که متشکل از شش جهت و چهارطبع و هفت اختر و دوازده برج است، همه آدمها را به کام مرگ میکشاند.
-
شنبههای خیامی- ۹
«فارغ بنشین تو بر لب سبزه و جوی»؛ تاکیدی بر درستزیستن
بوشهر- «بردار پیاله و سبوی ای دلجوی / فارغ بنشین تو بر لب سبزه و جوی…» دیگر رباعی است که در آن خیام بر درستزیستن با اتکا بر شادی درست و در حال زندگی کردن تاکید کرده است.
-
شنبههای خیامی- ۸
«خوشباش که پختهاند سودای تو دی…»؛ تلنگری برای رهایی از جبر محتوم
بوشهر- رباعی «خوشباش که پختهاند سودای تو دی…» که از رباعیات اصیل خیام است، بر نوعی آزادی در رفتار و رهایی از جبر محتوم دلالت میکند.
-
شنبههای خیامی - ۷
«این مایه ندانی که چو رفتی رفتی»؛ سفارش غنیمت وقت
بوشهر- رباعی «ای آنکه تو در زیرِ چهار و هفتی / وز هفت و چهار، دایم اندر تفتی…» که یکی از اصیلترین رباعیات خیام شناخته میشود، اغتنام فرصت و وقت را سفارش میدهد.