چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۶
چرا یدالله رؤیایی به رغم تمایل، «شعر نوین حجم» را به تاخیر انداخت؟

گلستان- علی مؤمنی شاعر گلستانی گفت: یدالله رؤیایی برای سبک «شعر نوین حجم» بسیار محترمانه مرا تشویق می‌کرد، حتی در بستر مجازی هم چند ماهی در گروهی به نام «نئواسپاسمانتالیسم» که توسط من و «فرزاد میر احمدی» ساخته بودیم عضو بود. ولی بعد از مدتی به دلیل فشار دوستان و انسان‌هایی که همیشه توسط موضوع‌های جدید غافلگیر می‌شوند از بنده خواست فعلاً طرح چنین موضوعی را به تعویق بیندازم.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – سید حسن حسینی‌نژاد: «شعر حجم»، یکی از گونه‌های شعر امروز کشور است و زمانی به وجود آمد که شاعرانِ موج نو، رویکرد زبانی متفاوتی را در شعر آغاز کرده بودند و یدالله رؤیایی (۱۳۱۱-۱۴۰۱) و چند تن از شاعران، پس از موج نو، جریان این‌گونه از شعر را شکل دادند.

آن‌ها به‌طور هم‌زمان در دو عرصه شاعری و نظریه‌پردازی فعالیت کرده و یدالله رؤیایی، به‌عنوان شاخص‌ترین نظریه‌پرداز و شاعرِ شناخته‌شده شعر حجم، هم به تشریح، تبیین و معرفی مؤلفه‌ها و شاخصه‌های این نوع شعر پرداخت؛ هم تلاش داشت اشعاری منطبق بر آرا و نظریات خود بسراید که ماحصل این فرایند، ارائه تعریفی تازه از شعر و خلق اشعاری به تعبیری فُرم‌گرا، ساختارشکنانه و مبتنی بر هنجارگریزی و تجربه‌های نامتعارف زبانی است.

همچنین وقتی به منابع دیگری نگاه می‌اندازیم، مشاهده می‌شود که این نوع شعر، دارای گونه‌ای از ابهام است و بنا به نظر رؤیایی، بر مبنای سه اصلِ فاصله، ایجاز و حرکت؛ نظام پیدا می‌کند و شعر حجم به‌جای عرضه معنایی معلوم یا ارائه تصویر و مضمونی خاص، به دنبال ایجادِ حجم یا فاصله‌ای در ذهن مخاطب است و گویی خواننده مکلف است با تلاش ذهنیِ خود، میان واژگان و نشانه‌های ناهمگون شعر ارتباط ایجاد کند و از این طریق به تداعی، معنا و یا تصور و تصویری غیرمنتظره دست یابد.

یدالله رؤیایی و شعر حجم

با نگاهی به تاریخ شعر ایران، یدالله رؤیایی با همراهی چند شاعر دیگر و نیز امضای جمعی از نقاشان، سینماگران، فیلم‌نامه نویسان و … مانیفست «شعرحجم» را در زمستان ۱۳۴۸ شمسی منتشر کردند که بعدها به خلق نگرش تازه شعری با عنوان «شعر حجم» منجر شد و چشم‌انداز نویی را در برابر مخاطبان شعر فارسی قرارداد.

در سال‌های نخستین شکل‌گیری جریان «شعر حجم» و بعد از آن، به تعبیر برخی از دوستدارانش از فهمیده‌ترین و با برنامه‌ترین و تعمدی‌ترین حرکت‌های فرمی در هنر و شعر معاصر به شمار می‌رفت؛ آن‌هم در دهه‌هایی که هنوز لذت خوانش کلاسیک در ذهن همه جا خوش کرده بود.

درگذر زمان این‌گونه از شعر دوستداران و شاعرانی پیرو را پیدا کرد، اما به همین شکل نماند و نقدها، نظرها، اصلاح‌ها و نظریه‌های جدیدی را پیش روی خود دید که یکی از این نظرها و نو شدن‌ها به نظر و پیشنهاد علی مؤمنی بود که «نئواسپاسمانتالیسم» یا شعر نوین حجم را مطرح کرد.

شعر نوین حجم؛ پیشنهادی که رد شد

«شعر نوین حجم» پیشنهادی بود که سال‌ها پیش از سوی علی مؤمنی به یدالله رؤیایی شد اما او نپذیرفت و در عمل علاوه بر نپذیرفتن، فنومنولوژی (پدیدارشناسی) شعر حجم را که همان پافشاری بر اندیشه‌های هوسرلی بود منتشر کرد.

بر همین روال هم شاعران شعر حجم بدون آنکه بدانند دشمن اصلی آن‌ها اعتقاد داشتن به سوبژکتیویته (فردیت) افلاطونی است که متافیزیک در دامن آن‌ها گذاشته است یا یکی‌یکی خاموش می‌شدند و یا در عمل رفته‌رفته از مکتب شعر حجم به سرپرستی یدالله رؤیایی دم می‌زدند.

در این میان علی مؤمنی، شاعر معاصر و از طرفداران این شعر، پا پس نکشید و در زمینه شعر حجم و شعر نوین حجم، نظریاتی را در چندین مقاله تحقیقی و تحلیلی، مطرح کرد و همواره، در کنار سرودن شعر، درباره شعر نوین حجم سخن گفت و آن را برای مخاطبان و دوستداران این‌گونه از شعر ملموس‌تر کرد. در همین راستا؛ به سراغ علی مؤمنی رفتیم و او با ذکر تعابیری قابل‌فهم، گوشه‌ای از جهان شعر نوین حجم یا «نئواسپاسمانتالیسم» و مسائل مرتبط به آن را مطرح کرد که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.

یدالله رؤیایی و دیگر پیروان شعر حجم با پیروی از پدیدارشناسی هوسرلی و بیانیه خود، خواننده را به‌نوعی وادار می‌کردند تا از مسیرهای به شدت خصوصی به مقصدی از پیش تعیین‌شده برود، درباره مسیرها و نگاهشان بفرمایید و انتهایش به کجا رسید؟

«شعر حجم» بالا رفتن هم‌زمان سنگ و پایین ریختن هم‌زمان آب است؛ یعنی اینکه شعر حجم پیروان خود را هم‌زمان با خودش کشف کرد و پدیدارشناسی هوسرل و بیانیه هم مشخصات آن آبشاری بود که همه با هم ناگهان در اطراف آن جمع شده بودند. جایی جادویی در ضمیر ناخودآگاه عده‌ای که می‌خواستند دیگران را هم از طریق ضمیر ناخودآگاهشان به آنجا دعوت کنند؛ برای همین «ردپاهای» خود را حذف کردند تا هر کس از راه‌های خصوصی خود این بی‌نهایت در عمق را طی کند و خوانندگان شعرهایشان را تبدیل به شاعران شعر دیگر کنند.

اما نهایتاً تعداد این حذف‌ها آن‌قدر زیاد و صمیمی و دسته‌جمعی شدند که دیگران فکر کردند تعریف «شعر حجم» یعنی تعریف حذفِ «جای پا» و هر کس خزعبلات خودش را با حذف کردن عناصری که بیشتر به پانتومیم شبیه شده بود با لال‌بازی خاصی برای دیگری می‌خواند و در صورت اعتراض با فحش‌های ادیبانه سرکوب و مورد مواخذه قرار می‌گرفت.

این سرکوب‌ها هم انتهایی نداشت و روزبه‌روز بزرگ‌تر، قدرتمندتر و گنده‌تر می‌شدند به‌طوری‌که هر کس به تعبیری یک باند و تعدادی دور خودش جمع کرده تا به بقیه زور بگوید بدون آنکه اصلاً شاعر باشند، مثلاً نظامی و خاقانی خوانده باشند.

من برای بعضی‌ها گاهی اوقات از شعرهای خودشان مثال می‌آوردم و اصلاً یادشان نبود که آن‌ها را خودشان گفته بودند. شاعری که شعرهای خودش را به یاد ندارد چه انتظاری از خواننده دارد که آن شعرها را حتی بخواند و مورد افزونه دال نسبت به مدلول قرار دهد.

شما با درک دنیای شعر حجم از یکجایی به بعد نتیجه گرفتید که باید نگاه تازه‌تری به این‌گونه شعری انداخت، چه مؤلفه‌ها و مسائلی باعث شد تا در ذهن شما در ادامه چیزی با عنوان شعر نوین حجم شکل بگیرد؟

این نگاه به چند دلیل انجام شد و نیازهایی که می‌بایست یک شاعر با اطراف خود تولید نسبت کند که در توضیحات و پرداخت و اجراهای متفاوت «شعر حجم» نبود؛ یعنی حوادث متعدی که شعر حجم نمی‌توانست با آن کنار بیاید؛ مثل غرق شدن کشتی سانچی، حادثه متروپل، آتش گرفتن ساختمان پلاسکو، زلزله کرمانشاه و … که می‌توان ذکر کرد.

همچنین یکی از دلیل‌های دیگر، نداشتن تعریف از مباحثی مثل تعریف زمان، قدرت، آزادی یا اصلاً خیال چیست و چه جایگاهی در زندگانی ما دارد و یا پرسپکتیو برای مقابله با چه چیزی است.

این‌ها بود که مرا به تعریف ِچیزی مثل «تراوش مفهوم» وادار کرد. من جایی عرض کرده بودم محل ملاقات خواندن با نوشتن را «تراوش کانتکس» می‌گویند؛ یعنی تبدیل برداشت یک خواننده از یک متن به نوشتن و تبدیل این نوشته توسط مردم و یا نویسنده همان متن به خواندن و دوباره نوشتن متنی جدید از خواندنی قدیمی و تأویلی تازه که این توالی را نئواسپاسمانتالیسم «زمان هنری» یا زمان «وستینگهاوسی» می‌نامد که بحث مفصلی را می‌طلبد.

شعر نوین حجم چه چیزی فراتر از شعر حجم ارائه می‌دهد و به نظر شما دلایل مخالفت محترمانه یدالله رؤیایی به حجم گرایی نوین چه بود؟

شعر نوین حجم برای من نیست، اجباری بود که بر سر خواننده شعر حجم به‌صورت طبیعی و عادی شرایط جدیدی تحمیل می‌کرد.

یدالله رؤیایی هم برای بیان این اتفاق بسیار محترمانه مرا تشویق می‌کرد، حتی در بستر مجازی هم چند ماهی در گروهی به نام «نئواسپاسمانتالیسم» که توسط من و «فرزاد میر احمدی» ساخته بودیم عضو بود. تمام مدارک آن‌هم موجود است ولی بعد از مدتی به دلیل فشار دوستان و انسان‌هایی که همیشه توسط موضوع‌های جدید غافلگیر می‌شوند از بنده خواست فعلاً طرح چنین موضوعی را به تعویق بیندازم.

اگر بخواهیم شاخصه‌هایی را برای «شعر نوین حجم» بشماریم که به درد جوان و نیز جهان امروزی چه در دنیای شعری و چه در زندگی بخورد چه چیزهایی است؟

برای مقابله با نهیلیسم وجودی و موجودی ما باید به‌صورت دائم مثال‌های خود را جدید بکنیم. باید مُدام با اطراف و شرایط و موضوعات به وجود آمده تولید نسبت کرده و از مجاورت و همسایگی خود با چیزها تعریف جدید داده تا معنای آزادی را گسترش دهیم.

در هر ملاقاتی و یا در هر ملاقات، مثلاً یک زندانی همیشه بسته‌های بزرگی از بیرون به درون زندان و بسته‌های کوچکی از درون به بیرون زندان منتقل می‌شود و این ردوبدل شدن ناگهانی تمام این بسته‌ها در لحظه‌های اولیه خروج یک زندانی از زندان را «نئواسپاسمانتالیسم» تعریف ِآزادی می‌نامد.

جایی که فارغ از جرم و یا مدت محکومیت و یا زبان، رنگ، مذهب، ملیت، شغل و جنسیت و غیره «تراوش کانتکس» در هر فرد به حداکثر موجودی خود رسیده است؛ یعنی که دیگر زندانی سابق محیط‌زیست را لااقل می‌بیند.

حقوق زنان و کودکان، پرهیز از کهن‌سال آزاری و رعایت قوانین راهنمایی رانندگی، احترام به اقلیت‌ها و همچنین رعایت حق‌وحقوق حیوانات و… در آن لحظه است که یک زندانی ناگهان گذشته و آینده تمام خواندن و نوشتن را با چشم‌های خود می‌بیند و به‌غیراز زبان قدرت و زور که به دلیل چسبندگی بیش‌ازاندازه آن خواندن و نوشتن را به هم می‌چسباند با زبان چیزها با چیزها صحبت و با دستخط خود چیزها برای چیزها پیغام می‌فرستد.

تعریف آزادی در «شعر نوین حجم» مجموعه چرخه‌ای است که از ملاقاتی یک زندانی با بیرون شروع می‌شود و تا اولین لحظات خروج از زندان ادامه می‌یابد و تا قبل از جلو رفتن میله‌های جدید یک زندان جدید لااقل برای چند لحظه محیط‌زیست و محیط اطراف واقعی خود را می‌بیند.

اما از آنجایی‌که هستی زندانی است که همیشه بیرون را در درون خود دوباره محبوس می‌کند (نسبیت عام) برای آزادی و مبارزه با چسبندگی قدرت احتیاج مجدد به ملاقاتی و ملاقات‌های تازه و برای «تراوش کانتکس» و در نهایت دیدن لحظه زیبا و خوب آزادی، خواندن همیشه کتاب و همیشه کتاب نوشتن می‌خواهد با آگاه بودن از اینکه همه ما زندانیانی هستیم که چند قدم از میله‌های هستی عقب‌تر زندگی می‌کنیم.

برای ملموس‌تر شدن شعر نوین حجم، لطفاً قطعه شعری را برای مثال ذکر کنید و ساختمانش را چه به‌صورت شکلی و یا معنایی با مؤلفه‌های حجم گرایی نوین تشریح کنید؟

در کتاب‌های قدیم ما، معنای «تراوش مفهوم» کاملاً به شکل رفت‌وبرگشت همیشه تولید فضایی جدید و کشف ژانرهایی که انسان را عمیق‌تر و هستی را قابل‌تحمل‌تر می‌کرد وجود داشت؛ اما این روزها با اُفت مطالعه و ناقص بودن امر خواندن، تمامی متن‌ها از آن نگرش شگفت‌انگیز خود جدا و در کتابخانه‌ها مشغول خاک خوردن هستند.

یعنی اگر در گذشته محصول نوشته‌شده تبدیل به خواندن و بعد به نوشتهِ جدید و دوباره به خوانده جدید تبدیل می‌شد، این روزها متن‌ها یا اصلاً خوانده نمی‌شوند و یا بعد از خواندن فراموش و دچار هیچ احتراقی نمی‌شوند.

در همه کارها و همه عرصه‌ها همین‌گونه و هیچ رفت و برگشتی بین خواندن و نوشتن صورت نمی‌گیرد. شعر زیر هم محصول شکایت و گلایه از این عدم محصول و محصول عدم توجهی است که زندگی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی همه را تهدید می‌کند:

گُلی

به‌شرط آنکه نرویی

و رودخانه

به‌شرط آنکه

به دریا نریزی وُ

آب،

به‌شرط آنکه

در اطراف گل نگردی وُ

باران،

به‌شرط آنکه نباری

نبار…

نبار و نریز و نگرد

حیف از سکوت نیست

که مسموم

از صدا کنیم.

به گزارش ایبنا، علی مؤمنی، از شاعران و منتقدان شعر حجم در خانواده‌ای دامغانی در ۲۸ شهریور ۱۳۴۵ در محله گرگان جدید متولد شد. او کوچک‌ترین برادر از جمع برادران شاعر مؤمنی (احمد، محمود و ابوالقاسم) است که در دوران معاصر به‌نوعی طلایه‌دار شعر سپید و حجم در گرگان و دشت و خطه شمال ایران به شمار می‌روند.

از علی مؤمنی تا به امروز کتاب‌های شعری با عناوینی چون بیرون‌تر از نگاه، به نام اسم و نوشته باد نوشتن روانه بازار نشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین