یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۰
اشکالمان این بود نگفتیم برای پایان جنگ طرح داریم

مرور اسرار مکتوم جنگ -۵

اشکالمان این بود نگفتیم برای پایان جنگ طرح داریم

می‌توانستیم قطعنامه ۴۷۹ را از موضع قدرت بپذیریم

سردار حسین علایی از فرمانده سپاهی دوران جنگ می‌گوید اشکال کار ایران در مقطع پایانی دفاع مقدس این بود که در مقابل تبلیغات و دیپلماسی عراق، اعلام نکرد برای پایان‌دادن به جنگ طرح و برای مذاکره برنامه دارد.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) _ صادق وفایی، مولف و پژوهشگر: کتاب «اسرار مکتوم» که دربرگیرنده مصاحبه‌های سردار محمدحسن محققی با فرماندهان جنگ و چهره‌های تاثیرگذار در مقطع هشت‌سال دفاع مقدس است. چاپ اول این‌کتاب سال ۱۳۹۳ توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر شد و در حال حاضر با چاپ سوم در بازار نشر حضور دارد. در پرونده‌ای که برای بررسی حقایق جنگ و اسرار ناگفته در این‌کتاب باز کردیم، تا به حال چهار شماره منتشر شده و مصاحبه‌های سیاستمداران، فرماندهان نظامی جنگ و دیپلمات‌ها بررسی شده‌اند.

قسمت پنجم و پایانی این‌پرونده مربوط به سخنان و مواضع یک‌فرمانده سپاهی، سه روحانی سیاستمدار اصلاح‌طلب و دو فرمانده ارتشی درباره جنگ، مقطع پایانی آن، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط امام خمینی (ره) و … هستند.

در ادامه مشروح قسمت پایانی این‌پرونده را می‌خوانیم؛

حسین علایی ازجمله راویان کتاب «اسرار مکتوم» است که در زمان جنگ از فرماندهان سپاه بوده است. او در بحث ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر می‌گوید در آن‌مقطع ایران از مرز عبور کرد اما برنامه مشخصی نداشت و جز آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که طرح اجرایی داشت، آقایان دیگر طرحی برای ادامه نداشتند. این‌فرمانده جنگ آن‌وضعیت را ابهام در استراتژی عملیاتی می‌داند و می‌گوید این‌ابهام پس از عملیات برون‌مرزی رمضان تا انتهای جنگ وجود داشت و کسی آن را حل نکرد. علایی می‌گوید همه صحبت‌هایی که امام خمینی (ره) در جلسه شورای عالی دفاع با مسئولان نظام مطرح کرد، در عمل اتفاق افتادند و ایران به جایی رسید که حتی بخش‌هایی از خاک عراق را هم گرفت اما جنگ تمام نشد.

اشکالمان این بود که نگفتیم برای پایان جنگ طرح داریم

این‌راوی جنگ می‌گوید تمرکز ارتش عراق در جنگ، روی تصرف خرمشهر و آبادان بود تا به اروندرود دسترسی داشته باشد. او در گفتگو با سردار محمدحسن محققی، یک‌اشتباه رایج و متداول‌شده را نیز اصلاح می‌کند و می‌گوید پس از فتح خرمشهر، ۱۰۰۰ کیلومتر از خاک ایران، دست دشمن بود نه ۲۵۰۰ کیلومتر. از نظر سردار علایی، ایران پس از فتح خرمشهر باید اعلام می‌کرد برای خاتمه جنگ طرح دارد و اشکال کار کشورمان این بود که در آن‌مقطع این‌حرف را به‌صورت دیپلماتیک و با زبان بین‌المللی نزدیم. یعنی وزارت خارجه ایران هیچ‌طرح صلح یا طرح خاتمه جنگی را ارائه نکرد. در حالی‌که حرف چنین‌مساله‌ای بین مسئولان نظام مطرح می‌شد. مدرس دانشگاه امام حسین (ع) می‌گوید اگر از اول جنگ تا انتها، دیپلماسی فعالی داشتیم، می‌توانستیم تمام ابهاماتی را که الان راجع به جنگ هست پاسخ بدهیم.

سردار علایی هم مثل محمدجواد لاریجانی از دیگر راویان «اسرار مکتوم» به این‌مساله اشاره دارد که عراق از برهه‌ای به بعد، پرچم صلح‌طلبی به دست گرفت و با تبلیغات رسانه‌ای، ایران را تبدیل به چهره بد ماجرا کرد. علایی می‌گوید از عملیات رمضان به بعد، دست عراق در حوزه دیپلماسی بسیار بالاتر از ما بود. چون پرچم صلح گرفته بود و ما پرچم جنگ به دست داشتیم؛ در حالی که ما باید پرچم صلح می‌گرفتیم و دفاع می‌کردیم. آن‌ها می‌جنگیدند ولی پرچمشان پرچم خاتمه جنگ و صلح بود.

سه تحول عمده ارتش عراق پس از فتح خرمشهر

رئیس پیشین ستاد مشترک سپاه پاسداران در بخشی از گفتگو با سردار محققی، به ۳ تحول عمده‌ای اشاره دارد که عراق پس از فتح خرمشهر پیدا کرد؛ اول این‌که آرایش جنگی و تاکتیک‌های جنگی خود را تغییر داد و ایران هیچ‌کجا نقطه ضعفی از عراق نداشت که به او حمله کند. به همین‌دلیل عملیات رمضان تبدیل به تک جبهه‌ای شد. دوم این‌که میزان تجهیز عراق پس از عملیات الی بیت‌المقدس، از سوی قدرت‌های بیرونی، به‌طور بسیار معناداری تغییر کرد. یعنی با بررسی و پژوهش می‌توان دید تمام توانمندی نظامی عراق از عملیات رمضان تا انتهای جنگ فزاینده است و دریافت تمام هواپیماهای مدرن عراق پس از رمضان بود. نکته سوم هم این‌که بعد از عملیات رمضان، عراقی‌ها از نظر هوایی، کنار نیروی هوایی شرقی‌شان، یک‌نیروی هوایی کاملاً غربی راه انداختند؛ طوری که برتری هوایی ایران که تقریباً تا سال دوم جنگ برقرار بود، آرام آرام از دست رفت و در سال‌های آخر جنگ، عراق برتری مطلق هوایی را به دست گرفت.

می‌توانستیم قطعنامه ۴۷۹ را از موضع قدرت بپذیریم

سردار علایی می‌گوید ایران در ۸ سال دفاع مقدس درست جنگید و کسی نمی‌تواند در این‌واقعیت شک کند. فقط بعضی‌ها می‌توانند این‌سوال را مطرح کنند: آیا این‌روش ما بهترین روش بود؟ آیا روش کم‌خسارت‌تری را نمی‌توانستیم دنبال کنیم؟ او به این‌سوال پاسخ مثبت می‌دهد و می‌گوید با اطلاعاتی که امروز در دست داریم، می‌توان گفت باید مولفه دیپلماسی و مولفه عملیاتی را با هم به کار می‌گرفتیم. این‌فرمانده سپاه معتقد است ایران می‌توانست در مقاطع مختلف جنگ، انتخاب‌های بهتری داشته باشد: «اگر قطعنامه ۴۷۹ را می‌پذیرفتیم چیزی بود شبیه به قطعنامه ۵۹۸ ولی آن در تیرماه ۶۱ بود این در تیرماه ۶۷. تامین‌کننده منافع ما هیچ‌کدام نبود؛ حتی قطعنامه ۵۹۸. میزان سرزمینی که در ۵۹۸ از دست داده بودیم، بیشتر از ۴۷۹ بود. بنابراین ما ۴۷۹ را می‌توانستیم از موضع قدرت بپذیریم و ۵۹۸ را از موضع ضعف پذیرفتیم.»

جنگ‌مان مشروعیت داشت

با برگشت به بحث درست‌جنگیدن، به فرازی از سخنان سردار علایی برمی‌خوریم که می‌گوید جنگ ایران تا آخر مشروعیت داشت چون عراق هیچ‌وقت اعلام نکرد به‌طور کامل از همه زمین‌های ایران بیرون رفته تا جنگ خاتمه پیدا کند.

هیچ‌کدام از عملیات‌هایمان برون‌مرزی نبودند

مدیرعامل پیشین شرکت هوایی آسمان، ضمن این‌که می‌گوید «در جبهه و در عملیات‌ها، عمدتاً ارتش نظر نمی‌داد و همه‌چیز سپاه بوده»، می‌گوید همه عملیات‌های نیروهای خود که نام برون‌مرزی دارند، حول و حوش مرز انجام شدند و از نظر او، اصلاً عملیاتی برای تصرف خاک در عراق انجام نشد.

عملیات سرنوشت‌ساز، ۱۲۰۰ گردان نیرو لازم داشت

سردار علایی درباره مقطع پایانی جنگ هم می‌گوید فرماندهان نظامی سپاه به این‌جمع‌بندی رسیده بودند که برای اجرای عملیات سرنوشت‌ساز در جبهه، به ۱۲۰۰ گردان نیرو احتیاج است که چنین‌چیزی قابل تامین نبود و بحث این‌نیازمندی، تا پایان جنگ بین فرماندهان در گردش و رفت و آمد بود.

این‌راوی جنگ می‌گوید پیش از شروع عملیات کربلای ۴، نیروهای نظامی تدارک ۵۰۰ گردان را تصویب کردند که با به‌کارگیری همه توان، در نهایت ۲۷۰ تا ۳۰۰ گردان تجهیز شدند.

امام گفت اولین‌کشتی آمریکایی را که به خلیج فارس وارد شد بزنید!

حجت‌الاسلام سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها دیگر چهره سیاستمدار حاضر در کتاب «اسرار مکتوم» است که روایت دو جلسه خصوصی با امام خمینی (ره) را در گفتگو ذکر می‌کند. یکی از این‌جلسه‌ها مربوط به روزهای پس از فتح خرمشهر است که امام، پس از جلسه خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت «شماها مراقب خودتان باشید؛ چون احتمال دارد دشمن به خاطر فتح خرمشهر شما دوتن را بزند.»

جلسه دیگری که حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها خاطره آن را تعریف می‌کند، مربوط به روزهای پایانی جنگ و چالش‌های ایران با آمریکاست. او می‌گوید همراه با آیت‌الله موسوی اردبیلی در جلسه با امام حاضر بوده و یکی از موضوعات جلسه هم این بود که چه واکنشی در قابل ورود اولین‌کشتی آمریکایی به خلیج فارس انجام دهیم؟

روایت این‌جلسه توسط موسوی خوئینی‌ها به این‌ترتیب است:

«امام فرمودند: اگر از من می‌پرسید، اولین‌کشتی را بزنید! تا امام این را گفتند، شاید تعبیر تندی باشد ولی برق از سرها پرید. آقای هاشمی گفت: این به معنی اعلام جنگ با آمریکایی‌هاست و این هم اختیارش دست شماست. امام گفت: من نظرم همین است. چیزی نمی‌شود. آخرش هم این است که می‌آیند اینجا و ماها را می‌کشند. بیشتر از این‌نیست.» (صفحه ۴۸۴)

۶۵ و ۶۶ بحرانی‌ترین سال‌های ارزی کشور بودند

حجت‌الاسلام عبدالله نوری هم مثل موسوی خوئینی‌ها دیگر سیاستمدار اصلاح‌طلب حاضر در «اسرار مکتوم» است که در دوران جنگ، مدتی نماینده امام خمینی (ره) در جهاد سازندگی و مدتی رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس بود.

او می‌گوید سال‌های ۱۳۶۵ و ۶۶ بحرانی‌ترین سال‌های ارزی کشور از ابتدا تا کنون بوده‌اند. درآمد ارزی کشور سال ۶۵ مبلغ ۷ میلیارد دلار بود که ۳ میلیاردش مربوط به امور جنگ و ۴ میلیارد دیگر مربوط بهتامین نیازهای اساسی کشور بود. نوری با ذکر این‌آمار می‌گوید «وضعیت کشور خیلی وحشتناک بود.»

راه‌اندازی موج انسانی دیگر جواب نمی‌داد

حجت‌الاسلام مجید انصاری هم دیگر سیاستمدار اصلاح‌طلب حاضر در کتاب «اسرار مکتوم» است که در موضعی شبیه به سردار علایی می‌گوید پیش‌بینی‌های امام (ره) در جلسه شورای عالی دفاع درست از آب درآمد و هرقدر در داخل خاک عراق، عملیات موفقیت‌آمیز انجام می‌دادیم، کمک‌های مالی، تبلیغاتی و تسلیحاتی غرب و ارتجاع منطقه به صدام بیشتر و کار ایران سخت‌تر می‌شد. این‌راوی می‌گوید اواخر جنگ، اخبار خوبی از جبهه‌ها به گوش نمی‌رسید؛ هم استقبال داوطلبانه مردم کم شده بود و هم روحیه رزمندگان به‌ویژه نیروهای وظیفه، ارتش و سربازان پایین آمده بود. امکانات و تسلیحات هم تحلیل رفته بودند و دیگر راه‌اندازی موج انسانی شبیه روزگار فتح‌المبین و فتح خرمشهر جواب نمی‌داد.

امام احساس کرد آمادگی ادامه کار وجود ندارد

این‌راوی جنگ می‌گوید یک‌فرمانده در کار جنگ، چون مسئول کار گروهی است و باید با گروهش و نه به تنهایی حرکت کند، نیازمند این است که توان و آمادگی نیروهایش را بسنجد. در مقطع پایان جنگ هم امام خمینی (ره) چون احساس کرد آمادگی ادامه جنگ در «نخبگانی که باید کار را انجام بدهند» نیست، قطعنامه را پذیرفت.

اگر منافقین کرمانشاه را می‌گرفتند...

حجت‌الاسلام انصاری، عملیات مرصاد را کار ارتش عراق و صدام حسین می‌داند و می‌گوید نیروهای منافقین خیلی کوچک‌تر از آن بودند که بخواهند در چنین‌سطح گسترده‌ای کار کنند. او می‌گوید اگر نیروهای مجاهدین خلق موفق به اشغال کرمانشاه می‌شدند، صدام از پشت‌سر حمایت‌شان می‌کرد تا موقعیت خود را تثبیت کنند. در نتیجه در کرمانشاه اعلان حکومت محلی می‌کردند تا صدام برای حفاظت از آن‌ها لشکرکشی کند و چند کشور دیگر مثل آمریکا آن‌ها را به رسمیت می‌شناختند. بعد هم تجزیه ایران کلید می‌خورد.

ادغام لشکر ۱ و ۲ پیاده؛ یکی از اشتباهات پیش از شروع جنگ

امیرْ علی‌اکبر موسوی قویدل اولین رئیس ستاد مرکزی قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء و از فرماندهان نیروی زمینی ارتش ازجمله چهره‌های نظامی و ارتشی حاضر در کتاب «اسرار مکتوم» است که در صحبت از روزهای پیش از شروع جنگ، ادعام لشکر ۱ و ۲ پیاده مرکز (شامل گارد جاویدان و لشکر ۲ پیاده) برای تشکل لشکر ۲۱ حمزه را از اشتباهات و خطاهای راهبردی پیش از جنگ می‌داند. او می‌گوید یکی از ایراداتی که به فرماندهی کل قوای وقت یعنی بنی‌صدر می‌گیرد، این است که باید هوشیارتر عمل می‌کرد و به مشاورین نظامی بها می‌داد. چون عراق ۸۰ هزار پرسنل احتیاط و وظیفه را از سازمان‌های مختلف احضار کرد. یعنی ۱۰ لشکر داشت که ۲ لشکر دیگر هم به آن اضافه کرد اما فرمانده ما ۲ لشکر را یکی کرد. امیرْ قویدل از ۱۲ شهریور ۱۳۵۹ که لشکر حمزه با ادغام دو لشکر ایجاد شد، جانشین عملیاتی این‌لشکر شد.

بنی‌صدر طراح نبود

این‌راوی جنگ در فراز دیگری از گفتگویش با سردار محققی، می‌گوید بنی‌صدر کاره‌ای نبود چون در قسمتی کار ظاهری را انجام می‌دادند که ربطی به بنی‌صدر نداشت. او طراح نبود که بگوییم پیروزهای ابتدای جنگ، از دستاوردهای او هستند. بلکه طراحان تعدادی از نیروهای ارتشی و سپاهی بودند.

کربلا یکی از بهترین‌قرارگاه‌های نظامی بود

امیرْ قویدل که فرمانده رکن سوم قرارگاه مشترک کربلا بوده، می‌گوید ۵۶ سال در کارهای نظامی شرکت داشته و در تمام عمرش، یکی از بهترین‌قرارگاه‌هایی که دیده و می‌تواند به نیکی از آن یاد کند، قرارگاه کربلا با فرماندهان برجسته‌ای مثل محسن رضایی از سپاه و شهید علی صیاد شیرازی از ارتش است. او درباره رضایی و صیادشیرازی این‌جمله را دارد: «اگرچه وحدت فرماندهی نبود، اما وحدت تلاش بین‌شان حکم‌فرما بود که با هم در کنار یکدیگر، بهترین طرح‌های ممکن را پیاده می‌کردند.» این‌فرمانده ارتشی، این‌جمله مهم را نیز در مصاحبه خود در «اسرار مکتوم» دارد: «من هیچ‌گاه نمی‌گویم رزمنده ارتشی بلکه می‌گویم رزمنده اسلام.»

نتیجه راهبرد امام در جنگ

معاون عملیات لشکر ۲۱ حمزه در ابتدای جنگ می‌گوید راهبرد امام خمینی (ره) متوقف‌کردن ماشین جنگی دشمن بود که اثربخش هم بود. او می‌گوید برخی تنبیه متجاوز را موکول به بعد از عملیات الی بیت‌المقدس می‌کنند در حالی که به هیچ‌وجه چنین‌چیزی نبود. بلکه مرحله اول استراتژی ما، توقف و زمین‌گیر کردن دشمن، مرحله دوم بیرون‌کردن دشمن و مرحله سوم آزادسازی زمین‌ها بود. توضیح بیشتر این‌فرمانده نظامی در این‌باره، از این‌قرار است:

«دشمن مطمئن است در عرض ۶ روز به نتیجه می‌رسد. چرا قرارداد ۴۷۹ در ششم مهر صادر می‌شود؟ چون آن‌شش روز هم مثل جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله و ۲۲ روزه غزه به نتیجه نمی‌رسد. من شخصاً ۳۴ روز مقاومت خرمشهر را نتیجه این‌فرمان امام «همه از شهرهای خود دفاع کنند» می‌دانم. رهبر انقلاب در پیام راهبردی ۵ مهر ۵۹ جنگ را به یک جهاد مقدس تبدیل و تکلیف را بر همه تمام کرد.»

عقب‌نشینی عراق هوشمندانه بود

امیرْ قویدل می‌گوید در تب و تاب روزهای پیش از آزادسازی خرمشهر، مردم ایران خبر نداشتند نیروهای نظامی ۵ هزار کیلومتر از خاک کشور را آزاد کرده‌اند و همه منتظر آزادی خرمشهر بودند. پس از فتح خرمشهر هم اراضی حساس کشور هنوز در دست عراق بود اما صدام با هوشمندی به دنیا اعلام کرد عقب‌نشینی کرده و در واقع این‌اقدام را با سیاست و هوشمندی انجام داد.

بها دادن جمهوری اسلامی به جنگ

فرازی از گفتگوی امیر قویدل با نویسنده «اسرار مکتوم» درباره بها دادن ایران به جنگ است که این‌راوی می‌گوید چنین‌اتفاقی در طول تاریخ، فقط دوبار رخ داده است: «این‌اتفاق در طول تاریخ دو بار رخ می‌دهد. یک‌بار آقای جمال عبدالناصر، دانشکده افسری را تعطیل کرد و به نبرد اسراییل فرستاد. بار دوم جمهوری اسلامی ایران این‌کار را انجام داد که ۷۳۱ دانشجو، ۴۲ افسر و ۲۴ درجه‌دار را در ۵ گردان سازماندهی کرد و به داخل آبادان فرستاد که در نبرد خرمشهر، ۱۵ شهید تقدیم کردند. چه اشخاصی! شما در نظر بگیرید که هرکدام از این‌افراد، بعد از دوره‌های چهارساله، در عین حالی که توانایی اداره صدها نفر را داشتند، به جای یک‌سرباز می‌جنگیدند؛ این همان بها دادن به جنگ است.» (صفحه ۵۳۲)

در رمضان دنبال مرحله سوم بیت‌المقدس بودیم

نخستین رئیس ستاد قرارگاه خاتم الانبیاء می‌گوید ایران در عملیات رمضان، در پی اجرای مرحله سوم عملیات بیت‌المقدس بود اما متاسفانه با کمبود نیرو مواجه بود و اگر توانمان بیشتر بود، در همان مرحله سوم عملیات الی بیت‌المقدس به این‌هدف دست می‌یافتیم و بصره نیز مورد تهدید قرار می‌گرفت.

امیرْ قویدل درباره عملیات خیبر هم نکته مهمی دارد که در مسیر تکمیل صحبت‌های محسن رضایی در «اسرار مکتوم» قرار دارد. او می‌گوید آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در طرح‌ریزی عملیات خیبر حضور نداشت چون هنوز فرمانده سیاسی جنگ نشده و فرماندهان نظامی طرح این‌عملیات را پیش‌تر تهیه کرده بودند.

عملیات بدر هم در کلام این‌فرمانده نظامی، مکمل عملیات خیبر بود و اگر در عملیات خیبر پل طلاییه باز می‌شد، شاید دیگر عملیات بدری وجود نداشت. او می‌گوید «در واقع ما در شمال بصره خیمه می‌زدیم. آقای هاشمی بعد از این‌که عملیات بدر انجام شد، فرماندهی جنگ را خودشان رسماً به عهده گرفتند و قرارگاه خاتم از آن شکل قبلی خود خارج شد. یعنی هم آقا رحیم و هم من از آن‌جا خارج شدیم.» (صفحه ۵۴۴ به ۵۵۵)

بنی‌صدر در پی رقابت با سپاه بود

امیرْ عبدالحسین مفید که با شروع جنگ مسئولیت اطلاعات نیروی زمینی ارتش را به عهده گرفت، از دیگر ارتشی‌های «اسرار مکتوم» است که در صفحه ۵۶۸ کتاب درباره بنی‌صدر و شیوه فرماندهی‌اش بر جنگ، می‌گوید:

«جریانات را برای بنی‌صدر توضیح می‌دادیم که مثلاً این‌کار را بکنیم. همش توی فکر بود و به‌جای این‌که نگاهش به عراق باشد، به رقیب خودش بود. نکند پاسدارها این‌کار را بکنند، آقای ارتشی! پاسدارها دارند موفق می‌شوند، بنابراین برای حفظ آبروی خودتان کاری بکنید!» امیرْ مفید در همان‌صفحه استنباط خود از شخصیت و فرمانده بنی‌صدر را این‌گونه بیان می‌کند: «او درد خودش را داشت، عوض این‌که درد مملکت را داشته باشد. آن‌موقع هم مشاورین درستی نداشت. اسامی آن‌ها مشخص است. بیشتر به فکر این بود که قدرت خود را حفظ کند و ماها را از پاسدارها می‌ترساند. می‌گفت: آن‌ها یواش یواش می‌آیند جایتان را می‌گیرند. یک‌فکری بکنید!»

عملیات بیت‌المقدس برون‌مرزی بود و چاره‌ای جز ادامه جنگ نداشتیم

این‌فرمانده ارتشی می‌گوید طرح عملیات الی بیت‌المقدس، خودش برون‌مرزی بود. توضیح دقیق‌تر آن‌که مرحله سوم و چهارم این‌عملیات برون‌مرزی بود و این‌که حالا چرا آن‌مراحل عملیات اجرا نشدند، بحث دیگری است. امیرْ قویدل می‌گوید نیروهای ایرانی پس از فتح خرمشهر، چاره‌ای جز ادامه جنگ نداشتند چون دشمن از نظر نظامی صد در صد و از نظر سیاسی هم به‌هیچ‌وجه کوتاه نمی‌آمد و جواب درستی نمی‌داد.

وی با تشریح شرایط آن‌مقطع می‌گوید «ما هم نمی‌توانستیم بگذریم. جایی که از نظر نظامی می‌توانستیم حرفمان را بزنیم، همان هدف‌های الی بیت‌المقدس بود که بعد در رمضان طرح‌ریزی شد. از نظر نظامی باید می‌رفتیم. از نظر سیاسی هم باید می‌رفتیم، برای این‌که آن‌ها کوتاه نمی‌آمدند. یا این‌که باید از اهداف انقلاب می‌گذشتیم.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط