سرویس فرهنگ مقاومت به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) _ صادق وفایی، مولف و پژوهشگر: کتاب «اسرار مکتوم؛ ناگفتههای دفاع هشتساله از زبان مسئولان کشوری و لشکری دوران جنگ» با پژوهش و نگارش محمدحسن محققی بهار ۱۳۹۳ توسط نشر ۲۷ بعثت منتشر شد و یکی از آثار مستند مغفولمانده مربوط به دفاع مقدس است که مصاحبهها و مطالب مهمی درباره جنگ تحمیلی در آن وجود دارد. این کتاب آذرماه ۱۴۰۲ به چاپ سوم رسید.
نویسنده کتاب که خود از نظامیان و فرماندهان سپاه بوده، در این کتاب در پی رسیدن به پاسخهای صریح به چند سوال مشخص بوده و میتوان گفت «اسرار مکتوم» چندمحور مشخص دارد که این محورها انگیزه اصلی تهیه و تولید مصاحبههای آن هستند. ازجمله این محورها میتوان به چرایی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، چرایی موضعگیری نهضت آزادی و مخالفتش با ادامه جنگ، تفاوت نگاهها در فرماندهی جنگ، چرایی پذیرش قطعنامه ۵۹۸، پایان جنگ و … اشاره کرد. این میان، ناگفتههای مهم و جالبی هم از دفاع مقدس گفته میشوند و از پشت پرده ناگفتهها و مطالب نسبتاً محرمانه بیرون میآیند.
یکی از چهرههای مهم جنگ که در اینکتاب با آنها گفتگو شده، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی است. او در گفتگویی که با مولف اینکتاب داشته، درباره مقطعی از جنگ که خرمشهر پس گرفته شده و بحث ادامه یا عدم ادامه جنگ مطرح بود، میگوید آنروزها میانجیگریهای خارجی شدید بود اما میگفتند یا با عراق صلح کنید یا آتشبس! بین مسئولان هم بحث بود که دشمن را در خاک خودش تعقیب کنیم یا نه؟ در یکی از جلسات همفکری که با حضور مسئولان نظام و امام خمینی (ره) برگزار شد، مرحوم ظهیرنژاد بهعنوان یکی از فرماندهان نظامی صحبت و از ایده ورود به خاک عراق دفاع کرد. امام (ره) هم مخالفتی نکرده و گفت: در مناطقی وارد خاک عراق شوید که مردم نیستند تا آسیب نبینند.»
تاکید امام بر حمله به مناطق خالی از مردم عراق
بهدلیل همینملاحظه امام خمینی (ره) بود که همه عملیاتهای ایران پس از فتح خرمشهر، یا در کویر و دشت انجام شدند یا کانال ماهی، منطقه هور و جزایر مجنون که خالی از سکنه بودند. نیروهای ایرانی تا رودخانه دجله همیش رفتند که اینمنطقه هم خالی از سکنه بود. در فاو و کردستان عراق مثل ماووت هم که عملیاتهایی انجام شد، جمعیت مردم یا نبود یا تراکم زیادی نداشت. آیتالله هاشمی رفسنجانی در همینباره میگوید «وقتی حلبچه را فتح کردیم، نیروهای ما وارد شهر نشدند و فقط تا کنار دریاچه سد دربندیخان رفتیم. ولی در همانجا دیدیم که چون مردم حلبچه کرد بودند و از نیروهای ما استقبال کردند، صدام با بمب شیمیایی از آنان انتقام گرفت.»
در مجموع، امام خمینی (ره) در زمینه مقابله به مثل با موشکبارانهای عراق هم نیروهای ایرانی را مقید کرد اگر عراق شهری از ایران را زد و ما تصمیم به مقابله به مثل گرفتیم، باید از ۲۴ ساعت پیشتر اطلاعرسانی شود تا مردم عراق منطقه را تخلیه کنند و آسیبی نبینند.
نکته مهمی که هاشمی رفسنجانی هم در گفتگویش در «اسرار مکتوم» ذکر کرده این است که پس از فتح خرمشهر، همه خاک ایران آزاد نشده بود و ضمن بیان ایننکته، تذکر ژئوپلوتیک جالبی دارد. او میگوید یکی از امتیازات مرزی ما با عراق، این است که ارتفاعات مهم و بهقول معروف سرزن، متعلق به ایران است و عراق از ایننظر در هر جنگ احتمالی با ایران ضعیف است. ارتش بعثی صدام هم این را میدانست که در حملههای اولیه خود، بهسمت اینارتفاعات دستدرازی کرد و حتی پس از ادعای عقبنشینی از خاک ایران، اینارتفاعات را خالی نکرد.
آیتالله منتظری گفت بعضیها بوی دلار به مشامشان رسیده
در روزهای پس از فتح خرمشهر، جنگ هنوز ادامه داشت و شرایط گرفتن غرامت توسط ایران فراهم نبود. هرکشور خارجی هم که برای میانجیگری به ایران میآمد، بحث آتشبس را مطرح میکرد. آیتالله هاشمی رفسنجانی با تشریح آنفضا میگوید در همانزمان، اخباری غیررسمی شایع میشد که هدف از انتشارشان، اخلال در روحیه رزمندگان ایرانی بود. مخالفان جنگ هم از اینشایعات استفاده میکردند و میگفتند کشورهای جنوب خلیجفارس صحبت ۵۰ میلیارد دلار غرامت به ایران را پیش کشیدهاند. هاشمی رفسنجانی در مصاحبهاش میگوید «جالب است همانموقع آیتالله منتظری که بعدها منتقد ادامه جنگ شد، وقتی اینشایعه را شنید گفت بعضیها که بوی دلار به مشامشان رسیده، میخواهند جنگ را تمام کنند.» اینجمله اعتراضی آیتالله منتظری توسط یکنماینده نجفآبادی که با بیت ایشان ارتباط داشت در مجلس منعکس شد.
امام مخالف ادامه جنگ نبود
سوال دیگری که هاشمی رفسنجانی در «اسرار مکتوم» به آن پاسخ میدهد این است که امام خمینی (ره) پس از فتح خرمشهر، با ادامه جنگ مخالف نبود و هیچکس هم جرات نمیکرد با ایشان از خاتمهدادن به جنگ صحبت کند. چون خیلی در اینزمینه جدی بودند و بهتعبیر هاشمی رفسنجانی «تا آخر هم جدی بودند.» هاشمی رفسنجانی با ذکر اینمطلب میگوید «اما امام در دو هفته آخر جنگ قانع شده بودند. با اینحال حتی شبی که خدمتشان رسیدیم و تصمیم نهایی برای پذیرش قطعنامه را گرفتیم، خیلی محکم از ادامه جنگ سخن میگفتند.»
پس از انجام عملیات خیبر در اسفند ۱۳۶۲، امام خمینی (ره) حکم فرماندهی جنگ را به آیتالله هاشمی رفسنجانی داد. هاشمی نیز پس از دریافت حکم به امام (ره) گفت با اینسیاست جلو میرود که نقطه مهمی از عراق را بگیریم تا بتوانیم به طرف پایان جنگ حرکت کنیم. اینمیان بد نیست بر تصویری که هاشمی رفسنجانی از عملیات مهم خیبر ارائه میدهد، مروری داشته باشیم؛ عملیاتی که با وجود محققنشدن همه اهدافش، بازدارندگی خوبی برای ایران داشت و عراق و حامیان غربی و شرقیاش را درباره پیشروی نیروهای ایرانی نگران کرد. هاشمی رفسنجانی درباره خیبر میگوید: «عملیات خیبر خیلی وسیع طراحی شده بود. باید دو جزیره و ساحل دجله را میگرفتیم تا رابطه بصره و بغداد قطع شود. میخواستیم به نظر امام که گفته بودند وارد بصره نشویم هم عمل کنیم.» آیتالله هاشمی رفسنجانی درباره شعار معروفش درباره جنگ و عملیات خیبر نکته ناگفته جالبی دارد؛ اینکه در جلسهاش که پیش از عملیات با فرماندهان برگزار شد، کسی حرفی نزد اما بعضیها بعدها در جلسات خصوصی بین خود، گفتند «همه میگویند جنگ جنگ تا پیروزی و هاشمی میگوید جنگ جنگ تا یکپیروزی!»
هاشمی رفسنجانی در گفتگویش با نویسنده «اسرار مکتوم» به یکسوءظن داخلی هم اشاره کرده است. او میگوید در شرایطی که فاو را برای عملیات انتخاب کردیم و اجرای اینطرح تکمیل نشد و همچنین زمانی که بنا بود تا امالقصر برویم تا ارتباط عراق و کویت از دریا قطع شود، سوءظنهایی هم بین داخلیها پیدا میشد؛ اینکه بعضی از فرماندهان جنگ نمیخواهند به جایی برسیم که جنگ تمام شود. هاشمی میگوید «البته فقط یک سوءظن بود که خودم قبول نداشتم و ندارم.»
وزنه چینیها بیشتر به نفع عراق میچربید
فرازی از گفتگوی آیتالله هاشمی رفسنجانی با محمدحسن محققی درباره نقشکشورهای دیگر در جنگ ایران و عراق است. یکی از اینکشورها که سهم زیادی از سخنان هاشمی را به خود اختصاص داده، چین است. بد نیست در اینزمینه فرازی از کتاب را مرور کنیم: «چینیها با هر دو کشور بازی میکردند؛ البته به عراق بیشتر امکانات میدادند. مدتی طول کشید تا موشک کرم ابریشم را از چینیها بگیریم. ولی عراقیها همیشه داشتند و اکثر حملاتی که به جزیره خاک میکردند، با همین موشک بود که از پایگاه موشکی فاو میزدند و ما در عملیات والفجر ۸ آنپایگاه را گرفتیم. به نظرم در مجموع، وزنه چینیها بیشتر به طرف عراق میچربید ولی با ما هم کار میکردند. البته همکاریشان با ما، کمکم زیاد شد و برای انتقال تکنولوژی ضدهوایی و امثال اینها کارهای مشترکی داشتیم.» (صفحه ۱۱۹)
طبق سخنان هاشمی رفسنجانی، چین سر منافع خود در عراق، با آمریکا و شوروی رقابت داشت. اینکشور تمایل داشت ایران را برای آینده کنار خود داشته باشد؛ اما نه به قیمت از دست دادن منافعش در عراق و درگیر شدن با صدام. هاشمی رفسنجانی در اینزمینه تذکر جالبی دارد که نشاندهنده سیرت واقعی جهان سیاست است. او در اینمصاحبه که زمان حیاتش و پیش از سال ۱۳۹۳ انجام شده، میگوید چینیها هنوز هم در حرف و کاسبی با ما خوب همکاری میکنند اما هرجا منافعشان ایجاب کند، ما را میفروشند؛ مثل قرارداد همکاریهای اتمی که بعدها در اتفاقات سیاسی مشخص شد میخواستند در صحنهسازی همکاری اتمی با ایران، با آمریکا و شوروی معامله کنند. توضیح هاشمی رفسنجانی درباره اینصحنهسازی چینیها این است که «با اینکه قرارداد رسمی بسته بودند، اما بعدها عقبنشینی کردند. یا همینمرکز UCF اصفهان را چینیها برای ما طراحی کردند، نقشهها را دادند، مهندسی کردند و حتی شروع کردند به ساخت و چند واحد آن را ساختند. وسط کار یکدفعه رها کردند که معلوم شد با آمریکاییها معامله کردهاند. البته ما با همان نقشهها و ارتباطاتی که داشتیم، کار آنجا را تمام کردیم.»
ترکیه در جنگ ما خیلی بُرد
رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در کتاب «اسرار مکتوم» درباره منافع ترکیه از جنگ ایران و عراق هم نکاتی دارد و میگوید ترکها در جنگ خیلی استفاده بردند. چون ایران، جنوب عراق را بسته بود، بخش عمدهای از تجارت عراق، از طریق ترکیه انجام میشد. ایران در دوران دفاع مقدس، در مواقعی که به ترکیه احتیاج داشت، استفادههایی از اینکشور کرد اما ترکیه، به گواه هاشمی رفسنجانی در طول جنگ، اذیتهایی هم برای ایران داشت. او ضمن بیان ایننکته که ترکیه از نظر سیاسی مزاحم نبود، میگوید «گمان میکنم ترکیه در این ۸ سال دفاع مقدس، توانست پایه اقتصادی خود را ترمیم کند.»
کشور دیگری که هاشمی رفسنجانی درباره فعالیتهایش در طول جنگ صحبت کرده، پاکستان است که بهتعبیر او در سالهای اول جنگ با ما خوب بود.
خبرهای دروغ شوروی به دفتر امام
هاشمی رفسنجانی درباره دولت اتحاد جماهیر شوروی هم ناگفتهای دارد که در طول جنگ، نیمهشبهایی میشد که بهدروغ به دفتر امام خمینی (ره) اطلاع میدادند خبر مهمی داریم و بعد معلوم میشد خبرهای بیهودهای داشتهاند. رویه امام خمینی (ره) هم این بود که در ساعات شب کسی را نمیپذیرفت.
دیپلماسی جنگمان فعال نبود ولی دستمان هم باز نبود
یکی از مباحثی که در گفتگو با هاشمی رفسنجانی در کتاب «اسرار مکتوم» دربارهاش بحث میشود، دیپلماسی ایران در زمان جنگ است. او در اینباره میگوید درست است که ایران زمان جنگ، دیپلماسی فعالی نداشت اما دستش هم خیلی باز نبود. اما اینراوی جنگ میگوید یکسال آخر دفاع مقدس که مذاکرات فشرده و مهمی با مدیریت شخص وی بر سر محتوای قطعنامه ۵۹۸ انجام میشد، دیپلماسی ایران بر فعالیتهای عراقیها و حتی نمایندگان سازمانهای بینالمللی غلبه کرد. چون توانستیم بندهایی در قعطنامه بیاوریم که با استناد به همان بندها، عراق متجاوز شناخته شد و ما هم مستحق غرامت شدیم.
هوشیاری ما و جابهجایی دو بند از قطعنامه
هاشمی رفسنجانی در یکی از فرازهای مربوط به بحث پذیرش قطعنامه ۵۹۸، میگوید «یکی از نکات ظریفی که در همینقطعنامه، نشان از هوشیاری دیپلماسی ایران داشت، جابهجایی دو بند آن بود. در پیشنویس اولیه قطعنامه، ترتیب بندها اینگونه بود که اول آتشبس شود و بعد از آن، نیروهای دو کشور به مرزهای خود برگردند. در لابهلای این دو بند هم آمده بود که هر کشوری که تا زمان برگشت نیروها به مرزهای خود، آتشبس را نقض کند، مجرم شناخته میشود. اگر دیپلماسی ما هوشیاری نداشت و ترتیب این دو بند را به همینصورت می پذیرفت، چه بسا عراق پس از اعلام آتشبس تا مدتها به مرزها برنمیگشت و ما هم با توجه به تاکیدی که در قعطنامه بود، نمیتوانستیم کاری بکنیم. اما تیم دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با استدلالات سیاسی توانست، جابهجایی این دو بند را در متن قطعنامه به تصویب برساند و همین باعث شد که عراق نتواند شیطنت کند. میدانید که عراق حتی پس از قبول قطعنامه از سوی ایران، دوباره از همانمحورهایی که اول جنگ آمده بود، تهاجمات گستردهای را شروع کرد که هجوم سراسری مردم به جبههها و برنامهریزیهای مناسب فرماندهان نظامی، آنها را مجبور به عقبنشینی کرد و اینعقبنشینی نظامی، سرآغازی برای عقبنشینیهای متوالی سیاسی عراق شد، تا جایی که صدام در آخرین نامهای که پس از پایان جنگ برای من مینوشت، صراحتاً اعلام کرد که قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را قبول دارد.» (صفحه ۱۲۴)
از دیگر نکاتی که میتوان در مصاحبه هاشمی رفسنجانی با سردار محمدحسن محققی به آن اشاره کرد، درباره شخصیت ابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور مخلوع ایران است. او درباره بنیصدر اینتوضیح را دارد که «در زمان فرار، با منافقین یکی شد.»
آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی از دیگر شخصیتهای مهم نظام است که در کتاب «اسرار مکتوم» حضور دارد و درباره انتصاب مواضع و سخنان غیرواقعی به امام خمینی (ره) گلایههای تند و تیزی دارد. او میگوید اینحرف را که «امام را مجبور به پذیرش قطعنامه کردند و ایشان با رو در بایستی اینکار را پذیرفتند» پس از درگذشت ایشان شایع کردند. آیتالله موسوی اردبیلی میگوید «مگر امام بچه بود؟ مگر در دهان امام را بسته بودند؟ داد نمیتواند بزند؟»
مثالی که رئیس فقید دیوان عالی کشور در اینمصاحبه درباره تحریف سخنان امام خمینی (ره) میزند، درباره پیامبر اکرم (ص) است. او میگوید پیغمبر (ص) گفت من که از دنیا رفتم، به زبان من خیلی چیزها را به ما میبندند. به زبان امام خمینی (ره) هم خیلی چیزها بستند. نمونهاش بحث زدن شهرهای عراق با موشک است که امام (ره) گفت الاعذار بگویید. قبلاً با بلندگو بگویید ما میخواهیم بزنیم. اما بعد قضیه را جعل کردند. اون یکی گفت تو گفتی، اون یکی گفت تو گفتی!
تنها کسی که برای بحث خسارت آمد سفیر روسیه بود
گفتگوی کوتاه سردار محققی با آیتالله موسوی اردبیلی، به مساله غرامت ایران از جنگ هم میپردازد. امامجمعه موقت پیشین تهران در اینبخش میگوید «چه کسی میخواست خسارت را بدهد؟ آنکسی که علنی آمد، سفیر روسیه بود که همه فهمیدند آمد. آن هم در جواب نامه امام بود. اما نامهای نوشته بود و آنها هم آمدند. امام هم یکمقدار گوش داد، از وسطش دیگر گوش نداد، دید اینها همهاش چرت است.»
امام قاطعانه پذیرش قطعنامه را رد کرد
آیتالله موسوی اردبیلی در چند جلسه خصوصی با امام (ره) درباره پذیرش قطعنامه حضور داشته است. او میگوید چندشب پیش از پذیرش قطعنامه همراه چندتن دیگر از سران نظام خدمت امام (ره) رسیده است. طبق معمول گزارش را آیتالله هاشمی رفسنجانی میداد که بیشترین حضور را در جبهه داشت.
نظر مسئولان نظام در جلسه مورد اشاره آیتالله موسوی اردبیلی این بود که ایران باید قطعنامه را قبول کند اما امام با صراحت و قاطعیت رد میکند. اینخاطره را میتوان مکمل خاطره آیتالله هاشمی رفسنجانی دانست که در همین کتاب گفته «حتی شبی که خدمتشان (امام) رسیدیم و تصمیم نهایی برای پذیرش قطعنامه را گرفتیم، خیلی محکم از ادامه جنگ سخن میگفتند.»
چرا امام هنگام موشکباران به پناهگاه نمیرفت؟
نکته جالبی هم که در خاطره ایندیدار وجود دارد، این است که حاضران به امام خمینی (ره) گفتند چرا وقتی شهر تهران زیر موشکباران عراق است، به پناهگاه نمیرود؟ که امام (ره) در پاسخ میگوید چون همه پناهگاه ندارند، ایشان هم از اینامکان استفاده نمیکند.
ادامه دارد...
نظر شما