به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، عبدالله گنجی از روزنامه نگاران و تحلیلگران نام آشنای درباره کتابش، «مو به مو؛ واکاوی سیرۀ حضرت امام خمینی (قدسسره) و حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (مدظلهالعالی) در امامت و رهبری» گفت: ایده شکلگیری این کتاب در ذهن من اینطور شکل گرفت که میدیدم افراد زیادی در خصوص امام صحبت میکنند و کتاب مینویسند و در این میان آیتالله خامنهای در همه چهارده خردادها بحثی تخصصی درباره امام ارائه میدهند. یکی از نگرانیهای همیشگی ایشان تحریف امام بوده است. برخی از کسانی که نمیتوانند با امام همراه باشند، تفسیری ارائه میکنند که از ایشان فاصله داشته باشد. بنابراین هدفم از تالیف کتاب این بود که ابتدا قرائت و تفسیر رهبر معظم انقلاب را از اندیشههای امام خمینی مشخص کنم.
وی ادامه داد: این امر در سه حوزه بررسی شده است؛ مکتب امام، خط امام و شخصیت امام. بعد به این سوال پاسخ داده شده که آیا رهبری آیتالله خامنهای در موضوعات اساسی بر مبنای رویکرد امام پیش رفته است یا خیر. موضوعات شامل این موارد هستند: ماهیت نظام جمهوری اسلامی، فلسطین، آمریکا، اسرائیل، جناحهای سیاسی داخل کشور، مردمسالاری و مخالفین نظام. در این مسائل رویکرد این دو رهبر را با هم تطبیق دادم و بررسی کردم. مسئله بعدی که اهمیت دارد این است که عنصر زمان در رهبری این دو اثر داشته است یا نه؟ برای بررسی این مسئله، موضوعات مختص هر زمان را مد نظر قرار دادیم؛ مثلاً اینترنت در زمان کنونی اهمیت زیادی دارد یا در زمان امام اردوگاه شرق وجود داشت که اکنون دیگر نیست. این شرایط جدید و ویژگیهای تاریخی را بررسی کردیم.
گنجی درباره مهمترین نکات در مواجهه رهبر معظم انقلاب با اندیشهها و شخصیت امام خمینی (ره) گفت: رهبر انقلاب در همه بیانات امام و سیره او دو چیز را خیلی برجسته میدانند؛ یکی مردم و دیگری اسلام سیاسی که نتیجه ترکیب آنها جمهوری اسلامی است. ایشان این دو عنصرِ اساسی را تشکیلدهنده خط امام میدانند.
او درباره تفاوت رهبرانِ جمهوری اسلامی با رهبران جهان بیان کرد: من معلم سیاست هستم و بر تاریخ انقلابهای دیگر اشراف دارم؛ بر این مبنا این مسئله را بررسی کردم که در دیگر انقلابهای جهان، جانشین رهبر چگونه عمل کرده است؛ چقدر در مسیر او بوده است؟ آیا از او فاصله گرفته است؟ این چیزی است که در این کتاب نو است. در این کتاب ثابت کردم که رهبر معظم انقلاب در راه امام خمینی گام برمیدارند. من در تالیف این کتاب به این یقین رسیدم که در جمهوری اسلامی هیچکس به اندازه آیتالله خامنهای به امام راحل ارادتمند نیست و شناختش هم اندازه ایشان نیست.
گنجی درباره اهمیت وصیتنامه امام گفت: ویژگی این اثر این است که برای دوران پس از خودش است و تاکیدهای زیادی در آن مشخص شده است. هیچکس به اندازه آیتالله خامنهای به وصیت نامه امام مراجعه ندارد. ایشان میگوید وصیتنامه امام جز اصول انقلاب است؛ قطبنمای انقلاب است و ما را راهنمایی میکند. من معتقدم که در معرفی امام به نسلهای جدید، رسانههای ما و موسسه امام کم گذاشتند. نسل امروز فکر میکند امام فقط یک شخصیت تاریخی است در صورتی که اندیشهها و شخصیت امام باید مانند خون در رگهای جمهوری اسلامی باشد.
گنجی در پایان درباره اهمیت علوم سیاسی گفت: ما در علوم انسانی دچار چالشیم. علوم انسانی ما کارآمد نیست؛ یعنی گره از کار ما باز نمیکند. مهمترین علتش این است که ما نتوانستیم آن انطباق بومی را ایجاد کنیم. همچنان با نهضت ترجمه غرب میخواهیم جمهوری اسلامی را اداره کنیم و این نمیشود. مردم در نظام دینی و مردم در نظام لیبرال دموکراسی دو مفهوم متفاوت است. اندیشمندان غربی کاری کردند که در ذهن مردم هیچ نوع نظام سیاسی دیگری نباشد جز نظام لیبرال دموکراسی؛ زیرا پذیرفتهاند که این نظام پایان تاریخ است. این ضعف علوم سیاسی ما است. امام خمینی (ره) اندیشمندی سیاسی است که تفکراتش تدریس نمیشود. بیاعتنایی به بوم پدیدهای دویستساله است. امام خیلی تلاش کرد خودباوری را تقویت کند.
نظر شما