پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۲
اظهر دهلوی یک متفکر و عاشق واقعی زبان و ادبیات فارسی بود

یکی از چهره‌های درخشان هندی‌تبار در عصر حاضر که سخت شیفته فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بود استاد زنده‌یاد پروفسور عبدالودود اظهر دهلوی است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نظر به اهمیت معرفی شیفتگان غیرایرانی فرهنگ ایرانی-اسلامی که می‌تواند بیانگر جاذبه این فرهنگ در میان نخبگان سایر ملت‌ها باشد، دفتر الگوسازی و تکریم بنیاد ملی نخبگان با همکاری خبرگزاری ایبنا برای تهیۀ مقالاتی به قلم محسن شاهرضایی اقدام کرده است. این شماره از این سلسله‌یادداشت‌ها به معرفی ادیب و پژوهشگر هندی‌تبار زبان فارسی، پروفسور عبدالودود اظهر دهلوی، اختصاص داده شده است.

عالم بود، ادیب بود، استاد بود و در دانشگاه جواهر لعل نهرو تدریس می‌کرد. دکترای زبان و ادب فارسی داشت و به‌خوبی زبان‌های اردو، عربی، انگلیسی، سانسکریت، و هندی را می‌دانست. سال‌ها رئیس انجمن پارسی‌گویان شبه‌جزیرۀ هند بود و در ترویج زبان فارسی در کل شبه‌قاره بسیار می‌کوشید. با این همه، او فقط عالم و مروّج زبان فارسی نبود بلکه شیدای آن بود و فرهنگ و زبان ایرانی را عاشقانه دوست می‌داشت.

مکرر نقل‌قولی می‌کرد از پرفسور پکناگر، مؤسس آکادمی علوم هند، که شاگردان خود را به یادگیری زبان فارسی توصیه کرده و می‌گفت: «اگر می‌خواهید تاجر شوید، بهتر است زبان انگلیسی را بیاموزید؛ اگر می‌خواهید عالم شوید، زبان چینی را بیاموزید؛ ولی اگر می‌خواهید آدم شوید، زبان فارسی را بیاموزید.» و آن‌گاه خود اضافه می‌کرد: «من ضمن تأیید این سخن تأکید می‌کنم که با وجود همۀ پیشرفت‌ها، ما به انسان نیاز داریم و به زبان آدمیت.» آن‌گاه آهی از درون می‌کشید و این شعر مولانا را زمزمه می‌کرد:

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

ایران و هند؛ تعاملات فرهنگی

زبان فارسی قدمتی هزارساله در هند دارد و اگر استعمار انگلیس در سال ۱۸۳۲ با اجبار زبان انگلیسی را جایگزین زبان فارسی نمی‌کرد، چه‌بسا هم‌اکنون زبان رسمی هند، فارسی بود.

زبان فارسی به‌وسیله غزنویان به هند راه یافت و با تأسیس امپراتوری گورکانیان در هندوستان به اوج پیشرفت خود رسید و زبان رسمی این کشور شد. چه بسیار شاعران فارسی‌سرا چون بیدل دهلوی، امیر خسرو دهلوی، و مسعود سعد سلمان که از دل این فرهنگ پدید آمدند و اشعاری گران‌بها به فارسی سرودند. چه بسیار کتاب‌ها و سرگذشت‌نامه‌ها که به زبان فارسی در هند نوشته شد و جزو میراث لاینفک آن سرزمین قرار گرفت. گزارش‌های غیررسمی از وجود یک میلیون نسخۀ خطی به زبان فارسی در هند حکایت دارد که حدود ده درصد کل نسخ خطی در این کشور است. علاقه هندیان به زبان فارسی چنان است که برخی می‌گویند از اواخر قرن هشتم به بعد، دانشمندان هند به واژگان فارسی و اصطلاحات شعری بیش از ایرانیان توجه داشته‌اند، زیرا دوازده فرهنگ و لغت‌نامه مربوط به اواخر سدۀ هشتم تا آخر سدۀ دهم در دست است که در هند تألیف شده است درحالی‌که در همین مدت، تنها دو فرهنگ در ایران پدید آمده است. البته تعداد این فرهنگ‌ها امروز در هندوستان بیش از ده‌ها عنوان است که نشان از رشد و اقبال ادیبان هندی به زبان و ادبیات فارسی دارد.

تأثیرپذیری ایرانیان از فرهنگ هندی‌ها

باوجوداین، نباید چنین تصور کرد که ارتباط فرهنگی میان هندیان و ایرانیان رابطه‌ای یک‌سویه بوده است، زیرا شواهدی فراوان مبنی‌بر استفادۀ دانشمندان و ادیبان ایرانی از فرهنگ و تمدن دیرین و کهن هندی‌ها در دست است. شاهد مثال این ادعا مکتوبی است از مشهورترین شغال‌های دنیا، یعنی «کلیله» و «دمنه». نیک می‌دانیم که اصل این کتاب به زبان هندی و با نام «پَنچه تنتره» است که داستان‌های آن در هند در حدود سال‌های ۵۰۰ تا ۱۰۰ پیش از میلاد به وقوع پیوسته و در دوران ساسانی به دست برزویه به زبان پارسی میانه ترجمه شده است. ترجمۀ این اثر به پارسی میانه هم‌اکنون در دست نیست و آنچه ما امروز داریم، همه از ترجمۀ عربی ابن‌مقفع است که پایه‌ای شده برای ترجمه به دیگر زبان‌ها ازجمله فارسی به قلم نصرالله منشی.

لازم به یادآوری است که استفاده از تمثیل یکی از مهم‌ترین ابزارهای تعلیم و تربیت در روزگار باستان به‌شمار می‌رفت و از میان اقوام و ملل مختلف جهان، گنجینۀ ادبیات حکمی و اندرزی هندیان از غنا و ارزش بی‌نظیری برخوردار است. ازاین‌رو، تمثیل‌ها و حکایات اخلاقی هند همواره مورد توجه، اقتباس، و ترجمۀ همسایگانشان به‌ویژه ایران و یونان قرار می‌گرفت. این قبیل حکایات ازیک‌سو سرمشقی برای نگارش آثار نفیسی چون «سندبادنامه»، «مرزبان‌نامه»، و نظایر اینها شده و ازسوی‌دیگر متون حکمی و عرفانی فارسی را مشحون از تمثیل‌ها و روایات هندی‌الاصل کرده است. ازجملۀ این حکایات پند آموز می‌توان به تمثیل معروف «پیل در خانه‌ای تاریک» اشاره کرد که مولانا آن را در بیان ناتوانی حواس ظاهری در دریافت حقایق امور در دفتر سوم آورده است و البته توسط دیگر حکمای ایرانی چون حکیم سنایی و امام محمد غزالی در «حدیقه‌الحقیقه» و «کیمیای سعادت» نقل شده است. باوجوداین، برخی پژوهش‌های انجام‌شده نشان می‌دهند که ظاهراً قدیم‌ترین متنی که این تمثیل در آن به‌کار رفته، متنی بودایی به نام «اودانا» ست که از معتبرترین کتاب‌های تعلیماتی مکتب «ترودا» در آئین بودایی است، یعنی داستان معروف مولوی در مثنوی ریشۀ هندی دارد.

این تنیدگی فرهنگی بین ایران و هند البته ریشه‌ای تاریخی دارد و از قدیمی‌ترین حکیمان ایرانی که به مطالعۀ هند پرداخته است، حکیم ابوریحان بیرونی است. او، که دانشمند و همه‌چیزدان ایرانی در قرن چهارم هجری است، ازسوی برخی پایه‌گذار هندشناسی در جهان دانسته می‌شود. حکیم بیرونی، که مدت زیادی از عمر خویش را به‌تناوب در هند سپری کرده است و با دانشمندان آن خطه معاشرت و مباحثت داشته است، کتاب مشهور «التحقیق ما للهند» (با نام کامل: تحقیق ما للهند من مقولة مقبولة فی العقل أو مرذولة) را به رشتۀ تحریر درآورده و آن را مبنای بسیاری از مطالعات دانشمندان اروپایی دربارۀ هند در اعصار بعدی گردانده است.

جایگاه شعر فارسی در هند

شبه‌قارۀ هند را باید یکی از پایگاه‌های اصلی زبان فارسی در جهان دانست. چه بسیار اشعار نغز به زبان فارسی که بر فراز ابنیه‌های معروف هند ازقبیل قصرها، قلعه‌ها، و مساجد نقش بسته‌اند یا بر سنگ‌های مزار بزرگان آنجا نگارده شده‌اند. برای آنکه این جستار عاری از مثال نباشد، می‌توان شعری را که بر سنگ قبر «ممتازمحل» (ارجمندبانوبیگم) نوشته شده است نقل کرد. می‌دانیم که ممتازمحل همسر پراقتدار «شاه‌جهان» است که «تاج‌محل» معروف را به افتخار او بنا کرده‌اند و این شعر را، که درواقع مادۀ تاریخ او به سال ۱۰۳۰ است، بر سنگ مزارش حکاکی کرده‌اند:

زین جهان رفت چو ممتازمحل

در جنت برخش حور گشاد

بهر تاریخ ملایک گفتند

جای ممتاز محل جنت باد

البته وجود این‌گونه اشعار در مکان‌های مختلف هندوستان بسیار زیاد و غیرقابل احصاست که پژوهش دربارۀ آنها ضروری است. همچنین، درباره تأثیر شاعران ایرانی از اقلیم و فرهنگ هند نیز می‌توان شاهد مثال‌هایی فراوان آورد که اشاره حافظ به «قند پارسی که به بنگاله می‌رود» و «رقص سیه‌چشمان کشمیری» ازجمله آنهاست.

دریغ است که این قسمت از جستار را بدون اشارۀ به شیدایی صائب تبریزی به هندوستان و مردم آن دیار به پایان رسانیم. او، که درخشان‌ترین و نامدارترین چهره «طرز تازه» است، به‌صراحت آوازۀ بلند خویش را در شاعری مدیون هند می‌داند:

بیش از این هرچند شهرت داشت در ملک عراق

سیر ملک هند صائب را بلندآوازه کرد

یا مشاهده زیبایی‌های بی‌مانند طبیعت در هند و به‌ویژه در کشمیر او را چنین به وجد می‌آورد:

می‌کنم از سر برون «صائب» هوای خلد را

بخت اگر از ساکنان شهر کشمیرم کند

یک شیفته معاصر

اما یکی از چهره‌های درخشان هندی‌تبار در عصر حاضر، که سخت شیفته فرهنگ ایرانی و زبان فارسی است، استاد زنده‌یاد پرفسور عبدالودود اظهر دهلوی است. وی آخرین فرزند پسر حاجی عبدالملک دهلوی است که در یازدهم اسفند ۱۳۱۴ (۲ مارس ۱۹۳۶) در خانواده‌ای اهل علم در شهر دهلی متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در جامعه ملّیه اسلامیه به پایان برد و برای تحصیلات عالیه وارد دانشگاه دهلی شد. دراین‌باره می‌گوید: «هم‌زمان با بازگشت استاد عابدی از تهران، من افتخار شاگردی ایشان را داشتم و زهد در ادبیات فارسی را از استاد آموختم.» اساتید او ازجمله سید امیرحسن عابدی عموماً در ایران و در دانشگاه تهران زبان و ادبیات فارسی خوانده بودند. اظهر در سال ۱۳۳۸ از دانشگاه دهلی دانشنامۀ فوق لیسانس در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی گرفت و سپس در همان دانشگاه به تدریس این رشته مشغول شد. او پس از سال‌ها تدریس در دانشگاه دهلی، در سال ۱۳۴۵ برای ادامۀ تحصیل در مقطع دکتری به ایران سفر کرد و مدت چهار سال در دانشگاه تهران به تحصیل و تحقیق پرداخت. اساتید ایرانی او در این دوره دکتر پورداوود، دکتر معین، دکتر خانلری و دکتر ذبیح‌الله صفا بودند که از همگی آنها به نیکی و بزرگی یاد می‌کند.

رساله دکترای اظهر با عنوان «راماین کتاب مقدس هندوان» با راهنمایی دکتر حسن مینوچهر در سال ۱۳۴۹ دفاع می‌شود و بعدها به‌صورت کتاب به چاپ می‌رسد. استاد راهنمای او سال‌ها سرپرست انتشارات دانشگاه تهران بود و مدتی هم سرپرستی مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا را برعهده داشت. دکتر اظهر دهلوی پس از بازگشت به هند، با مرتبۀ دانشیاری در دانشکدۀ زبان‌های دانشگاه جواهر لعل نهرو استخدام و به تدریس و تحقیق زبان و ادبیات فارسی پرداخت. وی مؤسس بخش فارسی در این دانشکده در سال ۱۳۵۰ بود و دو سال هم ریاست آن را برعهده داشت.

اظهر از شاعران متقدم، شعر سعدی و از شعرای متأخر، سروده‌های فروغ فرخزاد را بسیار می‌پسندید و دربارۀ آنها مقالاتی منتشر کرده است. وی دبیرکلی انجمن استادان فارسی سراسر هند (ALPTA) را هم برعهده داشت و در گسترش زبان فارسی در هند زحمات زیادی کشید. همچنین، تلاش‌های او در گرامی‌داشت هشت‌صدمین سال تولد مولوی توسط سازمان ملل متحد قابل توجه و اعتناست.

مراسم بزرگداشت این خادم فرهنگ و زبان فارسی در سال ۱۳۹۴ ازسوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور برگزار شد که خود ایشان به‌علت بیماری در این مراسم حضور نداشت. همچنین، سومین جایزۀ ادبی سعدی در سال ۲۰۰۹ به این استاد فرزانه تعلق گرفت و ازسوی رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلی به ایشان اهدا شد.

پروفسور اظهر دهلوی معتقد بود: «نقشی که زبان فارسی در هند ایفا کرده در جهان بی‌نظیر است؛ از این نظر که زبان‌ها معمولاً تفرقه ایجاد می‌کنند، همچنان که زبان انگلیسی در هند موجب شد در صدوپنجاه سال گذشته میان هندوها و مسلمانان تفرقه ایجاد شود، درصورتی‌که زبان فارسی هشت‌و نیم قرن در سراسر هند حکمفرما بوده است و از مهم‌ترین عوامل پیوستگی مردم هند به‌شمار می‌آید. فارسی برای ما هندی‌ها فقط یک زبان نیست بلکه فرهنگی بزرگ، وسیع و عمیق است و هیچ‌یک از شئون زندگی ما هندی‌ها نبوده است که متأثر از زبان فارسی نباشد.»

پروفسور اظهر دهلوی در مهر ماه سال ۱۳۹۵ در سن ۸۳ سالگی جان به جان‌آفرین تسلیم کرد و زبان و ادبیات فارسی را از ارائۀ خدمات یک متفکر و یک عاشق واقعی محروم گذاشت. راستی که تا امثال او در سپهر پرفروغ ادب فارسی می‌درخشند، این آسمان همچنان نورباران و درخشان باقی خواهد ماند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها