پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۲
«کوچه‌ی قهر و آشتی و غول جنگ»؛ داستان نوجوان با رویکرد روان‌شناسی

کتاب «کوچه‌ی قهر و آشتی و غول جنگ» نوشته اکبر صحرایی از سوی کتاب زیتون (واحد نوجوان دفتر نشر فرهنگ اسلامی) روانه بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «کوچه قهر و آشتی و غول جنگ» رمان نوجوان است که دفتر نشر فرهنگ اسلامی به‌تازگی منتشر کرده و نویسنده آن اکبر صحرایی است.


این رمان، دربرگیرنده یک داستان دفاع‌مقدسی برای نوجوانان است که رویکردش تربیتی و روان‌شناسی است. قصه‌اش هم درباره نوجوانی، سربازی و جنگ و مردشدن است. شخصیت اصلی این داستان نوجوانی به‌نام سهراب است که مشکلات ذهنی و روانی دارد؛ اما حضور در جبهه و فضای معنوی و نظامی رزمندگان باعث می‌شود تغییراتی را در خود احساس کند. این داستان، علاوه بر مسائل واقعی، رگه‌هایی از فانتزی و تخیل هم دارد. داستان پیش‌رو در دو دفتر تدوین شده که دفتر اول «کوچه قهر و آشتی» است و ۲۳ فصل دارد. دفتر دوم هم «غول جنگ» است و ۱۶ فصل را در بر می‌گیرد.

اکبر صحرایی درباره این کتاب در گفت‌وگویی که پیش‌تر با رسانه‌ها انجام داده است، می‌گوید: «رمان «کوچه قهر و آشتی و غول جنگ» اثری با پس‌زمینه‌های دفاع مقدس است که در آن قهرمان نوجوان داستان با آنکه از برخی مشکلات روانشناختی رنج می‌برد؛ اما وقتی در میدان جنگ قرار می‌گیرد تحت تأثیر فضای معنوی حاکم برای جبهه‌ها قرار گرفته و به تحول تازه‌ای در زندگی خود احساس می‌کند. این کتاب با نگاهی فانتزی به مسایل جنگ و مسایل نوجوانان پرداخته است.».

اکبر صحرایی متولد ۱۳۳۹ در شیراز، از نویسندگان معاصر ایرانی است که با رمان «حافظ هفت» برگزیده جایزه ادبی جلال آل‌احمد و سه دوره نیز برنده جایزه کتاب سال دفاع مقدس شده است. او دانش‌آموخته رشته مدیریت دولتی است. صحرایی سال ۱۳۶۵ داستان‌نویسی را آغاز کرده است. حدود ۴۰ عنوان کتاب چاپ شده دارد و آثارش در بیش از ۲۰ جشنواره‌های ادبی انتخاب و برگزیده شده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

نزدیک غروب ناهید از کوچه‌ی بن‌بست داخل حیاط شد و گفت: «م… مامان خ…خانمه ک.... کارت دداله!»

-کیه مادر؟ بگو «بفرمایید نو!»

عالیه‌خانم از پشت در صدای فریاد زنی را شنید.

-شما قدم رنجه بفرمایید، بیایید دسته‌گُل بچه‌تون رو ببینید خانم!

صدا بَندِ دل عالیه خانم را پاره کرد. نگاهش را انداخت به سهراب که با بیل به‌سختی پناه‌گاه کوچک حیاط را گود می‌کرد و عرق از صورتش شُره می‌کرد. مادر گوشت و آرد نخودچی را زمین گذاشت. از کنار هاون سنگی بلند شد. آستین دستش را پایین زد و خودش را به دالان مسقف خانه رساند. در چوبی کوچه نیم‌تیغ بود و زنی چادربه‌کمر انتظار می‌کشید. تا بیرون رفت، زن سی‌وچندساله‌ای هوار کشید: «کجاست بچه‌ی لنگِت؟»

کتاب زیتون (واحد نوجوان دفتر نشر فرهنگ اسلامی) کتاب «کوچه‌ی قهر و آشتی و غول جنگ» نوشته اکبر صحرایی را در ۱۷۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و به بهای ۹۹ هزار تومان منتشر کرده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط