به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در دهمین نشست ارائه و نقد پژوهش ادارهکل مطالعات رسانه مرکز تحقیقات صداوسیما که ۲۱ آبان با حضور بهمن زندی، استاد زبانشناسی دانشگاه پیام نور، در مرکز تحقیقات برگزار شد، نتایج پژوهشی با عنوان «نامگذاری اشخاص در مجموعههای تلویزیونی سیما از منظر نامشناسی اجتماعی» ارائه شد.
در ابتدای جلسه، فاطمه عظیمیفرد، مدیر گروه زبان و هنر، زیباییشناسی گفت: تغییرات اجتماعی و فرهنگی موجب تغییر رویکرد والدین در نامگذاری فرزندان شده است. روزگاری منابع نامگذاری به قرآن، شاهنامه، مولودنامه و یا نام بزرگان درگذشته محدود میشد اما در دنیای مدرن منابع نامگزینی متکثر و متفاوت شدهاند و تمایزطلبی والدین نیز در نامگذاریها دخیل شده است.
بهمن زندی، استاد زبانشناسی دانشگاه پیام نور نیز در این نشست به بررسی تاریخی نامگذاری اشخاص در ایران در چهار دوره ایران باستان، ایران اسلامی، ایرانی شیعی و مشروطه تا عصر معاصر پرداخت و عنوان کرد: در ایران باستان اسامی زیادی وجود داشته که با نام حیوانات ساخته میشدند؛ چراکه اساس تمدن آریایی دامپروری بوده و حیوانات نقش ممتازی در آن عصر ایفا میکردهاند. به عنوان نمونه لهراسب به معنی دارنده اسب تندرو و گرشاسب به معنی دارنده اسب لاغر بوده است. ساخته شدن این نامها با اسب بیشک مربوط به هندواروپایی بودن ایرانیان است که نخستین رامکنندگان اسب بودهاند. نامهای اسطورهای مانند هوشنگ، منوچهر، (کی) کاووس، بهمن و بیژن نیز متعلق به این دوره است.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در دوره اسلامی، در دو سه قرن اول بعد از اسلام ایرانیانی که مسلمان نشده بودند، همان شیوههای نامگذاری ایران دوره ساسانی را به کار بردند، اما ایرانیانی که به اسلام گرویده بودند، نامهای اسلامی اختیار کردند. در متون تاریخی به ایرانیانی برمیخوریم که قبل از اسلام آوردن یک نام ایرانی داشتند، ولی پس از مسلمان شدن یک نام اسلامی انتخاب کردند. معروفترین این شخصیتها ابن مقفع است که نام اصلی او روزبه پسر دادبه بود، ولی پس از گرویدن به اسلام نام عبدالله را انتخاب کرد.
وی با بیان اینکه ورود اسلام به ایران و گسترش این دین، بهتدریج الگوهای گوناگون فرهنگی رایج در این سرزمین را تغییر داد، افزود: در این میان، ایرانیان به دلایل گوناگونی چون تعریب یا عربیسازی نامها، امید به قدرت کسب ثروت و سرانجام از سرعقیده و باور به دین جدید اندک اندک نامهای ایرانی خود را کنار گذاشتند و نام عربی برگزیدند و حتی علمای مانوی اسامی اسلامی داشتند.
زندی درمورد دوره سوم گفت: با حمله مغول و سقوط خلافت عباسی و اضمحلال حکومت فراگیر اسلامی، دو دولت شیعی صفوی و دولت سنی عثمانی تشکیل شد. در دوره استیلای مغولان و حکومت ایلخانیان و تیموریان نامهایی چون چنگیز و تیمور به نامهای ایرانیان افزوده شد؛ اما بعد از تشکیل سلسله صفویان نامهای منبعث از فرهنگ شیعی گسترش یافتند و نامهای اسلامی غیرشیعی جز در مناطق سنینشین کاهش یافت. بعد از صفویه در دوره سلسلههای افشاریه زندیه و قاجار هم کماکان نامهای منبعث از فرهنگ شیعی بسامد بیشتری نسبت به نامهای اسلامی غیر شیعی و نامهای ایرانی داشتند.
وی درباره دوره چهارم که مربوط به صد سال اخیر میشود افزود: شکست ایران از روسیه و دو پیمان ننگین گلستان و ترکمنچای اندیشمندان ایران را به فکر چارهاندیشی انداخت. تغییر حکومت استبدادی پادشاهی و برپایی عدالتخانه و مجلس قانونگذاری از مهمترین راهکارها شمرده شد؛ اما در کنار این آیندهنگری نوعی نگاه به گذشته و مجد و عظمت ایران باستان و تمدن درخشان اسلامی هم مدنظر قرار گرفت. ازاینرو، توجه به تاریخ و ادب و فرهنگ ایران و در نتیجه بازشناسی مجدد نامهای اساطیر و پادشاهان و امرای دوران گذشته فزونی یافت.
زندی درمورد تحولات نامگذاری بعد از انقلاب گفت: اوج بسامد بالای نامهای مذهبی در سالهای اول انقلاب است که در کل دختر و پسر به حدود ۶۵ درصد و در مورد پسران نزدیک به ۸۵ درصد رسید؛ اما سپس روند مذکور کاهشی شد تا اینکه در سال ۱۳۹۴ به نزدیک ۴۰ درصد رسید.
وی در بخش دوم سخنان خود به نتایج پژوهش پرداخت و افزود: در این طرح تلاش شد به این سه سؤال پاسخ داده شود. نامهای منتخب شخصیتهای سریالها چه رابطهای با نامهای پربسامد کودکان ایرانی داشته است؟ تأثیر احتمالی نام شخصیتهای سریالها بر نامگذاری والدین چگونه است؟ نامهای شخصیتهای سریالها از منظر هویتی چگونه دستهبندی میشوند؟ نمونههای پژوهش شامل نامهای پربسامد کودکان هر سال طبق آمار سازمان ثبت احوال در دو دهه اخیر و نام شخصیتهای سریالهای پربیننده دو دهه اخیر سیما بود.
زندی تأکید کرد: در ۲۰ سال اخیر در میان اسامی زنان، سارا و نرگس برترین نام منتخب نویسندگان و کارگردانها و منصور و سعید بیشتر از هر نامی مورد توجه سریالسازان برای شخصیتهای مرد بودهاند. این نکته جالب توجه است که منصور که پربسامدترین نام منتخب نویسندگان و کارگردانان سریالها بوده هیچگاه جزو ۵۰ نام برتر منتخب والدین نبوده است. درمورد تاثیر احتمالی سریالها بر نامگذاری والدین، دادههای پژوهش حاکی از آن است که بعد از پخش سریال «میوه ممنوعه» در سال ۱۳۸۶، نام هستی از جایگاه ۱۲ به رده چهارم در سال ۱۳۸۷ صعود کرد. سریال «ستایش» نیز در سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ موجب تمایل بیشتر والدین به انتخاب این نام برای دختران خود شد؛ بهطوریکه طی این سه سال جایگاه سوم را در بین ۵۰ نام برتر دختران در ثبت احوال کسب کرد. درباره اسامی پسران نیز موارد مشابهی از نقش سریالها بر نامگذاری فرزندان از سوی والدین مشاهده شد. برای نمونه سریال «اغما» در سال ۱۳۸۶ موجب شد تا اسم طاها از جایگاه ۲۸ به ۱۸ صعود کند. همچنین بعد از پخش سریال «مختارنامه» نام کیان که تا قبل از آن جزو اسامی منتخب والدین نبود، به جایگاه ۲۹ رسید.
وی افزود: تجزیه و تحلیل دادهها براساس عنصر اجتماعی هویت (ملی، مذهبی، قومی و خنثی) بخش دیگری از پژوهش حاضر بود. از دیدگاه هویتهای چندگانه، نویسندگان و کارگردانان سریالها برای زنان نامهای غیرهویتی (متعلق به هویت خنثی) انتخاب کردهاند و بعد از نامهای هویت خنثی (۷۵ درصد)، اولویت را به هویت دینی، سپس هویت ملی دادهاند. اسامی مثل یلدا و کتایون و فرنگیس در دسته اسامی ملی دستهبندی شدهاند. اسامی همچون فاطمه، خدیجه، راحله، معصومه و نرگس در زمره اسامی مذهبی دستهبندی شدند و اسامی مانندِ آذر، آرزو، بهار، باران و پرستو در دستة اسامی خنثی قرار گرفتند. همچنین توجه اندکی به هویت قومی داشتهاند. اسامی همچون روژان و ژینوس نیز در دسته اسامی قومی جای گرفتند. برای نقشهای مردان موضوع کاملاً متفاوت است و هرچند که همچنان هویت خنثی پیش از دیگر هویتهاست، اما تفاوت سه هویت ملی و مذهبی و خنثی در مردان بسیار کمتر از زنان است. نامهای متعلق به هویتهای ملی و مذهبی نسبتاً همتراز با نامهای هویت خنثی هستند. هویت ملی و مذهبی و خنثی همپای هم مورد توجه نویسندگان و کارگردانها بودهاند. هر چند باز هم هویت قومی مورد توجه قرار نگرفته است.
نظر شما