نشست نقد و بررسی رمان «فصل آخر» نوشته «گیتا گرکانی» برگزیده رمان دومین دوره جایزه پروین اعتصامی، دیروز بعد از ظهر (۹اردیبهشت) در سرای اهل قلم برپا شد._
در ادامه این نشست علیزاده نیز با اشاره به برخی دیگر از ویژگی های رمان فصل آخر توضیح داد: ژانر این رمان واقع گراست و از نوع داستان های خانوادگی، عاشقانه است. بخشی از زمان آن به حال مربوط است که تقریبا کششی برای خواننده ندارد. اما گذشته ای که در آن توصیف می شود، پی رنگ پر کشش تری دارد؛ به طوری که چیزی که راجع به گذشته عنوان می شود، محور اصلی داستان به شمار می آید.
وی با اشاره به نحوه آغاز داستان اظهار داشت: شروع داستان با نوعی عدم تعادل آغاز می شود؛ اینکه یوسف در حالی که در خانه پدری است با دست های بسته و نگاهی بهت زده مرده است. این شروع خوب به گذشته بر می گردد و خواننده خیلی سریع با گذشته آشنا می شود.
علیزاده در بخش دیگری از گفتههای خود با اشاره به عملکرد دانای کل در توصیف شخصیتها و وقایع داستان فصل آخر اضافه کرد: راوی دانای کل کمتر اجازه میدهد که خواننده چیزی را کشف کند و باعث تقابل شخصیت ها شده است. این تقابل شخصیتها که یکی شر مطلق و دیگری خیر مطلق است، به احساس پارادوکسی شکل میدهد که مبتنی است بر همان درونمایه اصلی که ستم بر زنان باشد.
گرکانی نیز در ادامه گفتههای دستغیب و علیزاده، با بیان اینکه "اصلا شاید دوستان کتاب دیگری را به جای کتاب من خوانده باشند"، و ابراز مخالفت نسبت به نظراتی چون بی تاریخ بودن داستان و تمرکز بر مظلومیت زنان در مقابل مردان توضیح داد: به نظر میآید کتاب دیگری خوانده شده است. من در بی تاریخ بودن کتاب تعمد دارم. از نظر من وقتی وقایع سیاسی و اجتماعی بیرون قابل مطرح شدن در خانواده هستند که تاثیر آنها در خانواده دیده شود. اینجا بحث ادبیات مطرح است.
وی همچنین با اشاره به موضوع دانای کل در بیان رویدادها نیز اظهار داشت: با این مساله که دانای کل اجازه فکر کردن به خواننده را نمیدهد مخالفم. اصلا در داستان گفته نشده که وقار السلطنه ملعون است و به طور کلی مساله زن مظلوم در این کتاب مطرح نیست.
دستغیب منتقد پیشکسوت حاضر در این نشست نیز با شنیدن اظهارات نویسنده کتاب به او گفت: عصبانیت شما دارد مرا هم عصبانی میکند. شما این حق را ندارید که بگویید این کتاب توسط منتقد خوانده نشده است. شما احتمالا اعتقادات ناتورآلیستی درباره شخصیت پردازی دارید و خوبی یا بدی آدمها را به فطرتشان ربط میدهید. اگر هم منظورتان این بوده که با تخیلات شخصیت «رعنا» به سوررئالیزم برسید، پس باید همه اینها سوبژکتیو و ذهنی باشد که در این صورت هم صحنههای واقعی میباید سوررئال باشند.
دستغیبت خاطرنشان کرد: ولی وقتی از المانهای رئال استفاده میکنید، نمیتوانید بگویید که زمان را عمدا در داستان نیاوردهاید.
سپس دستغیب درباه رمان «فصل آخر» این گونه نتیجه گیری کرد: ایشان دراین داستان می خواستند یک پروسه اجتماعی را ایزوله کنند و انصافا هم موفق شدهاند. کتاب از نظر حسی قوی است و شخصیتها هم رویهم رفته زنده هستند.
وی با اشاره به اینکه مختصات داستان مدرن در این کتاب کمتر به چشم میخورد، گفت: این داستان مدرن نیست و شاید نویسنده در شخصیتپردازی به ناتورالیزم معتقد است.
این منتقد در پایان یادآور شد: «فصل آخر» درباره عشق ناکام و جانسوزی است که در ادبیات کلاسیک ما می آمده و داستان خانم گرکانی با متن شاعرانه ای که دارد، ادامه آن است. البته امیدواریم ایشان نکاتی را که گفته شد در کار بعدیشان بیشتر مد نظر داشته باشند.
نظر شما