دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۴
نخستین کارگاه مدرن کشتی‌سازی ایران

دیدارهای هنوی با کاپیتان التون و مشاهداتش در کارگاه کشتی‌سازی لنگرود که اولین کارگاه مدرن کشتی‌سازی ایران است، اطلاعات منحصربه‌فردی در مورد این کاپیتان نگون‌بخت و تلاش‌هایش برای ساختن اولین کشتی جنگی مدرن در ایران ارائه می‌دهد.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، طاهره مهری - کتاب «سفرنامه جونس هنوی» به انضمام: سفرنامه کاپیتان جان التون و منگو گراهام و سفرنامه کاپیتان توماس وودرووف با عنوان فرعی «ایران در واپسین سال‌های حکومت نادرشاه» با ترجمه ساسان طهماسبی از سوی انتشارات امیرکبیر به بازار کتاب آمد.

نخستین کارگاه مدرن کشتی‌سازی ایران

علاقه‌مندان به تاریخ ایران، «جونس هنوی» را با کتاب مشهورش «زندگانی نادرشاه» می‌شناسند. کتابی که از جمله منابع مهم تاریخ ایران در دوره افشاری است. اما کمتر کسی از سفرنامه این کارگزار کمپانی مسکووی (شرکت بریتانیایی مستقر در روسیه) که اطلاعات بکر و دست اولی از سفر او از مسیر گیلان و استرآباد تا همدان (به قصد دیدار با نادرشاه) را دربردارد، با خبر است.

جوناس هنوی (Jonas Hanway) ‏(۱۲ اوت ۱۷۱۲ در پورتسموث - ۵ سپتامبر ۱۷۸۶) جهانگرد و نیکوکار انگلیسی و از کارگزاران انگلیسی شرکت مسکووی در ایران، که در دوره نادرشاه در ایران حضور یافت و در تجهیز نیروی دریایی وقت ایران نقش کلیدی و مؤثری ایفا کرد.

نخستین کارگاه مدرن کشتی‌سازی ایران

وی در کتاب زندگی نادرشاه به تفصیل در مورد رویدادهای آن دوره و رقابت بین ایران و روسیه و بریتانیا سخن می‌گوید.

هنوی به عنوان سفیر در ایران و روسیه مشغول خدمت شد و توانست مشکل ترانزیت کالاهای بریتانیایی به ایران را از طریق روسیه حل کند؛ در نهایت در سال ۱۷۳۹ م. به خدمت نادر شاه درآمد و شروع به ساخت کشتی برای نادرشاه کرد که این برای روسیه نمی‌توانست خوشایند باشد؛ بنابراین در قرن ۱۸ م. به طور خارق‌العاده ای نقشه دریای خزر را ترسیم کرد، اما این نقشه دقت لازم برای تعیین مسیر را نداشت. در روسیه هم وی به عنوان یک فرد انگلیسی سرشناس و در دیگر کشورها او بیشتر به عنوان اولین انگلیسی که از چتر استفاده کرده شناخته شده است.

کتاب «سفرنامه جونس هنوی» با ترجمه ساسان طهماسبی با مقدمه مترجم آغاز می‌شود و در ادامه سفرنامه جونس هنوی آورده شده است. شرح این سفرنامه مباحثی همچون «به سوی ایران؛ نگرانی روس‌ها از اقدامات کاپیتان التون، دیدار با کاپیتان التون در ساحل لنگرود، انگیزه‌های نادرشاه برای ایجاد نیروی دریایی، در مسیر استرآباد، نامه‌ای به کاپیتان التون، در ساحل استرآباد، دیدار با حاکم استرآباد و یکی از دوستان قدیمی نادرشاه، پذیرایی از مهمانان؛ قلیان ایرانی، مشکلات انتقال کالاها به مشهد، بردگان روسی در استرآباد؛ لشکرکشی ناکام روس‌ها به خیوه، مهمانان ناخوانده؛ اختلاف با ساربانان، شورش محمد حسن‌خان قاجار و غارت کالاهای انگلیسی‌ها، فرار به مازندران، سقوط بارفروش، برگشت به گیلان، بازگشت کارکنان کمپانی به لنگرود؛ مشکلات کاپیتان التون برای… را دربرمی‌گیرد.

مبحث سفرنامه «کاپیتان جان التون و منگوگراهام» در ادامه قرار گرفته است که مباحثی همچون «از مسکو تا آستراخان، مشکلات تجارت در ایران، در سودای بخارا، آستراخان، ورود به انزلی و رشت، رقابت با ارمنی‌ها، دیدار با مستوفی گیلان، مهمانی در خانه کلانتر لنگرود، دیدار با وزیر گیلان؛ توصیف سربازان ایرانی و…» را در بردارد و در پایان «سفرنامه کاپیتان توماس وودرووف» آورده شده است.

مقدمه مترجم با دوره شاه طهماسب آغاز شده است؛ «در دوره شاه طهماسب، با سفر آنتونی جنکینسون به ایران در سال ۱۵۷۰م/۹۶۹ ق، تلاش‌های انگلیسی‌ها برای تجارت با ایران، از مسیر روسیه آغاز شد و تعدادی از بازرگانان انگلیسی از طرف کمپانی مسکوی که به تجارت با روسیه مشغول بود، به ایران اعزام شدند. آخرین گروه از آنها در سال ۱۵۸۰م/۹۸۰ ق، به شیروان که در اشغال عثمانی‌ها بود، وارد شدند و با تجربه سفری دشوار و آکنده از حوادثی ناخوشایند، به روسیه بازگشتند. با سقوط صفویه و جلوس نادرشاه بر تخت سلطنت ایران، بار دیگر کمپانی مسکوی به مسیر روسیه-ایران توجه کرد و چون روس‌ها موقعیت خود را در آستراخان و دریای کاسپین، تحکیم و با سرکوب تاتارها و قزاق‌ها، امنیت بیشتری در آن مناطق برقرار کرده بودند، شرایط آن مسیر بهبود یافته بود، اما آنچه بیش از همه، انگلیسی‌ها را به تجدید رابطه تجاری با ایران از طریق دریای کاسپین تشویق کرد، برنامه‌های بلندپروازانه کاپیتان جان التون بود.

به نوشته جونس هنوی، کاپیتان التون در اوایل سال ۱۷۳۵ م / ۱۱۴۷ ق، توسط نیروی دریایی روسیه استخدام و مامور کشف و شناسایی مناطق شرقی دریای کاسپین شد تا راهی برای برقراری ارتباط بین روسیه و بخارا پیدا کند، ولی به دلیل وقوع جنگ‌های داخلی بین قبایل شرق دریای کاسپین، نتوانست کاری از پیش ببرد. بنابراین، به منطقه اورنبورگ اعزام شد تا آن منطقه را بررسی و راهی برای نفوذ روس‌ها به آسیای میانه پیدا کند. در این ماموریت، اطلاعات زیادی در مورد قبایل کوچ‌نشین آسیای میانه و شهرهای آنجا به دست آورد و متقاعد شد که در صورت برقراری مسیری امن بین روسیه و آسیای میانه، بازار پرسودی برای فروش پارچه‌های پشمی انگلیسی در آن مناطق به دست می‌آید. برای اجرای این برنامه، در ژانویه ۱۷۳۸/ رمضان-شوال ۱۱۵۰، به سن‌پترزبورگ برگشت از خدمت دولت روسیه استعفا داد و مدیران کمپانی مسکوی را تشویق کرد او را به ایران اعزام کنند.

مدیران کمپانی مسکوی که تحت‌تاثیر برنامه‌های امیدوارکننده کاپیتان التون قرار گرفته بودند، او را با یکی دیگر از بازرگانان کمپانی به نام منگوگراهام به گیلان اعزام کردند تا علاوه بر فروش محموله‌ای از کالاهای انگلیسی و خرید ابریشم، راه را برای برقراری مسیر تجاری جدیدی بین بندر آستراخان با بندرهای انزلی و استرآباد و فراتر از آن بین روسیه و آسیای میانه هموار کنند، زیرا التون معتقد بود که مسیرولگا-دریای کاسپین- بندر استرآباد بهترین مسیر برای تجارت روسیه با شرق ایران و آسیای میانه است.

التون و گراهام در ژوئن ۱۷۳۹ م / ربیع‌الاول ۱۱۵۲، وارد انزلی شدند و مذاکره با صاحب منصبان گیلان یعنی وزیر، مستوفی و تاجرباشی را آغاز کردند، ولی به سرعت متوجه شدند که تجارت با ایران چندان امیدوارکننده نیست. این دو بازرگان تصمیم گرفتند به روسیه برگردند، اما وزیر مانع شد و اصرار کرد در گیلان بمانند تا فرمان یا پاسخی از رضاقلی میرزا دریافت شود، این دو بازرگان تصمیم گرفتند به روسیه برگردند اما وزیر مانع شد و اصرار کرد در گیلان بمانند تا فرمان یا پاسخی از رضاقلی میرزا دریافت کنند. سرانجام گراهام در گیلان ماند و التون به روسیه بازگشت.

التون در اواخر ژانویه ۱۷۴۰/ شوال ۱۱۵۲، به سن‌پترزبورگ رسید و برای ترغیب بیشتر کمپانی مسکوی به حمایت از برنامه‌هایش به این استدلال متوسل شد که با انتقال پایتخت ایران از اصفهان به مشهد که تصور می‌شد فاصله چندانی با دریای کاسپین ندارد، فرصت مناسبی برای کمپانی فراهم شده است تا در تجارت پایتخت جدید ایران سهیم شود و از آن مسیر، به راحتی به بازارهای آسیای میانه دسترسی پیدا کند.

برای دومین بار التون را با دو کشتی که یکی از آنها را کاپیتان توماس وودرووف هدایت می‌کرد، به گیلان اعزام کردند تا برنامه‌های کمپانی را با چشم‌انداز وسیع‌تری ادامه دهد، ولی التون به جای تمرکز بر تجارت، به نادرشاه پیوست تا برای او کشتی جنگی بسازد. نادرشاه لقب جمال‌بیگ به التون داد و او یک کشتی که بیست توپ داشت، برای نادرشاه ساخت.

نخستین کارگاه مدرن کشتی‌سازی ایران
ساسان طهماسبی

پیوستن التون به نادرشاه باعث نگرانی دولت روسیه شد و مدیران کمپانی مسکوی در سن‌پترزبورگ را وادار کرد یکی دیگر از بازرگانان کمپانی به نام جونس هنوی را به ایران اعزام کنند تا به همکاری التون با نادرشاه پایان دهد.

هنوی با محموله بزرگی از پارچه‌های انگلیسی عازم ایران شد و سوم دسامبر ۱۷۴۳/ بیست‌وهفتم شوال ۱۱۵۶ به لنگرود رسید. اما به جای اصرار بر لزوم قطع ارتباط التون با نادرشاه با کالاهای خود عازم استرآباد شد تا برنامه‌های تجاری التون را عملی کند.»

در ادامه گزارش هنوی از مشاهداتش در ایران آورده شده است: «گفت‌وگوهای هنوی با تعدادی از مردم از اقشار مختلف که عمدتاً از ظلم و ستم‌های نادرشاه به ستوه آمده بودند و سقوط او را انتظار می‌کشیدند، تصویری گویا از افکار عمومی مردم ایران ارائه می‌دهد و نه تنها دلایل شورش علیه نادر را آشکار می‌کند، بلکه نشان می‌دهد حتی بخش بزرگی از صاحب‌منصبان و نیروهای نظامی هر چند قابلیت‌های نادر را تحسین می‌کردند، اما از شیوه کشورداری او به شدت آزرده‌خاطر بودند و او را با رکیک‌ترین الفاظ خطاب می‌کردند.

دیدارهای هنوی با کاپیتان التون و مشاهداتش در کارگاه کشتی‌سازی لنگرود که اولین کارگاه مدرن کشتی‌سازی ایران است، اطلاعات منحصربه‌فردی در مورد این کاپیتان نگون‌بخت و تلاش‌هایش برای ساختن اولین کشتی جنگی مدرن در ایران ارائه می‌دهد و بلندپروازی‌های نادرشاه در زمینه نیروی دریایی و تلاش‌هایش برای جبران کم‌کاری‌های پادشاهان صفوی را آشکار می‌کند؛ تلاش‌هایی که البته بیش از هر چیز با توسل به زور و اعمال فشار بر مردم گیلان همراه بود.»

ساسان طهماسبی همچنین در مقدمه ذکر می‌کند: «هر چند بخش اعظم این سفرنامه به ماجراها، سفرها و آشوب‌هایی که هنوی با آنها درگیر شد، اختصاص دارد، اما بخش پایانی آن به اخلاق، سبک پوشش، دین، تقویم و نظام آموزشی ایرانی‌ها می‌پردازد و هر چند از برخی جهات، شبیه گزارش‌های سفرنامه‌های دوره صفویه است، اما جزئیات متفاوتی نیز در آن یافت می‌شود و حاصل مشاهدات و سفرهای خود هنوی است.

در حوزه تاریخ اجتماعی، اطلاعات اندکی در این سفرنامه یافت می‌شود، اما شرح مهمانی‌ها و شب‌زنده‌داری‌های التون و گراهام در خانه کلانتر لنگرود، گوشه‌ای از زندگی مردم و عادات و تفریحاتشان را به تصویر می‌کشد و توصیف خانه ییلاقی وزیر گیلان در لنگرود، برای آشنایی با سبک زندگی اقشار فرادست، راهگشا و ارزشمند است.»

کتاب «سفرنامه جونس هنوی» به انضمام: سفرنامه کاپیتان جان التون و منگو گراهام و سفرنامه کاپیتان توماس وودرووف با عنوان فرعی «ایران در واپسین سال‌های حکومت نادرشاه» با ترجمه ساسان طهماسبی با ۲۸۴ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و بهای ۳۹۰ هزارتومان از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد.

***

پیش از این سفرنامه «یوهان اشترویس» سفرنامه و ماجراهای برده هلندی در دوره شاه سلیمان صفوی، «سفرنامه کروسینسکی» سقوط صفویه و پادشاهی نادرشاه نوشته یوداس تادئوس کروسینسکی و «سفرنامه جیمز مونسریف بالفور» نیز به کوشش ساسان طهماسبی ترجمه و منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها