اکبر بخشیپور، پژوهشگر ادبی یادداشتی را به مناسبت برگزاری همایش پروین اعتصامی نوشته و در اختیار ایبنا قرارداده است.
در جامعه ایران برای جنس زن به دلیل تضییقات نظام مردسالاری، امکان تحصیل دانش و پرورش تواناییهای ذوقی، کم بوده و زنان نتوانستهاند آن چنان که باید، پیشرفت کرده، نامآور شوند. روی این اصل است که تعداد گویندگان و علمای زن- بین سیصد تا چهارصد تن- در ایران در برابر خیل عظیم هشت هزار نفری مردان، بس ناچیز و پروین اعتصامی در این محدوده، خود منحصر به فرد است.
پس نتیجتاً ظهور شاعران بزرگی چون فردوسی و نظامی و سعدی و مولانا در محیط ایران اعجاب برانگیز نیست بلکه نمایان گشتن بانوی اندیشمند خردورزی مثل پروین شگفتآور است؛ بانویی که در سنّ کم و عمر کوتاه خود با سرودههای دلانگیز و شایان توجّهش، تنه به شاعران بزرگی همچون ناصرخسرو و سعدی و انوری میزند به گونهای که عدّهای را سردرگم کرده به شک میاندازد که مگر این سرودهها از آن خود پروین است و یا زیرکانه از دیگران سرقت کرده به نام خود زده است؟!
رخشنده اعتصامی با نام هنری و استعاری پروین، تحت حمایت و عنایت پدری فهیم و نویسندهای مبرّز به نام میرزا یوسف اعتصامی آشتیانی قرار داشت و راز و رمز شعرگفتن را از استادان عصر خود، دهخدا و بهار و اقبال آشتیانی و سعید نفیسی و نصرالله تقوی میآموخت. از هفت سالگی سرایش شعر فارسی را آغاز کرد و برخی ترجمههای پدر از جمله «قطرات سهگانه» را به شعر فارسی درآورد.
صاحبان اندیشه و دانایی، از پروین با عنوان مشهورترین شاعران زن ایران یاد میکنند؛ مرحوم بهار دیوان او را «گلدستهای از ازهار نوشکفته» معرّفی میکند و استاد شهریار در مورد او چنین میسراید:
به راستی که یکی از نوابغ ادب است
میان شاعرهها تاکنون نظیرش نیست
علّامه محمد قزوینی قصاید او را همردیف قصاید ناصرخسرو میداند و علیاصغر دادبه مدّعی میشود که پروین از معماران تاریخ و اندیشه سیاسی ایران است.
شعر پروین تعلیمی و اخلاقی است نه غنایی و تغزّلی؛ حتّی یک خط شعر عاشقانه معمول در دیوان او دیده نمیشود؛ به قول ملکالشعرای بهار دورباش عصمت و عفاف، به او اجازه چنین سرودهای نمیدهد. سبک شعری او تلفیقی از گذشته و حال است؛ یعنی طرح اندیشه نو در قالب کهن. هم به سبک خراسانی خاصّه ناصرخسرو و هم به سبک عراقی بهویژه سعدی. در سرودن اشک یتیم به انوری، لطف حق به مثنوی مولوی، کعبه دل به عطّار و بالاخره در قطعهسرایی به این یمین توجّه دارد. حتّی از برخی شعرا و نویسندگان غربی نیز پیروی میکند؛ از جمله اسمیت، لافونتن و بریزبان.
دیوان اشعار پروین مشتمل بر ۵۶۰۶ بیت در قالبهای شعری قصیده، قطعه، غزل و مثنوی است. نکته جالب توجّه اینکه در چاپ دیوان پروین، حجب و حیای حاکم بر ایرانی آذربایجانی آن زمان حفظ شده چون تا زمانی که دوشیزه است مجاز به چاپ آن نیست مبادا بعضیها چنین فکر کنند که این کار شیوه اوست برای همسریابی! بعد از ازدواج این کار ممکن میشود.
شیوه مناظره یا سوال و جواب را شاعران شمال و غرب ایران، آذربایجان و عراق، پیش گرفتهاند شیوهای که حتّی در دوره قبل از اسلام، در زمان ساسانیان بوده است و در اثری به نام درخت آسوریک بین نخل و بز رعایت شده است و در دوران حاکمیّت اسلامی نیز در ایران شعرای بزرگی همچون اسدی توسی، نظامی گنجوی، سعدی شیرازی و خواجوی کرمانی این شیوه را پیش کشیدهاند. پروین اعتصامی هم با استفاده از همین شگرد ادبی، خود را ملزم میکند تا در هر بیتی یک سوال و یک جواب بگنجاند و برای رعایت و حفظ کشش شعر، به قدرت منطقی هر پاسخ بیش از پرسش توجّه کند و با اتّکا به ایجاز و نکته متقاعدکننده در پاسخ، به دامنه تاثیرگذاری کلام خود اضافه کند. حدود هفتاد سروده او به همین شیوه است. مناظرات پروین گاهی بین اشخاص است؛ مثل دزد و قاضی، گاهی بین حیوانات است؛ مانند بط و ماهی و گاهی بین اشیا است؛ همچون مردمک و چشم.
پروین دارای اخلاق پسندیده و صفات حمیدهای بوده است؛ از جمله ویژگیهای اخلاقی او میتوان به متانت، کمحرفی و کمرویی، صداقت، صراحت بیان، حجب و حیا و فروتنی اشاره کرد.
عزّت نفس و متانت طبع داشت؛ چون با اینکه مدال درجه سه لیاقت از سوی دربار رضاشاه پهلوی به او اعطا میشود، نمیپذیرد و حاضر نمیشود تعلیم بانوی دربار را بپذیرد به خاطر این که کار او مبارزه با هرگونه ظلم و بیعدالتی بوده است:
درخت جور و ستم، هیچ برگ و بار نداشت
اگر که دست مجازات میزدش تبری
*
گفت چنین، کای پدر نیک رای
صاعقه ما، ستم اغنیاست
*
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گلّه آشناست
با اینکه این شاعره معاصر در خانوادهای مرفّه بزرگ شده است و مادر او هم منتسب به دربار است امّا همواره فریاد فرودستان جامعه را میشنود:
بر قطره سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست؟
*
بترس ز آه ستمدیدگان که در دل شب
نشستهاند که نفرین به پادشاه کنند
هماره دلش از سیهروزی زن در ایران به درد میآید:
کس چو زن اندر سیاهی، قرنها منزل نکرد
کس چو زن در معبدی سالوس، قربانی نشد
نابسامانیهای اجتماعی و ارتشای حاکم بر جامعه را آشکارا بیان میکند:
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
*
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم، راه رفتن نیست، ره هموار نیست
*
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست
مدام مردمان را به داشتن رفتار انسانی دعوت میکند:
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت: ای دوست این پیراهن است افسار نیست
اشعارش را به مسائل شخصی خود اختصاص نمیدهد مگر در نادر جایی از دیوانش، آن هم در زمان اضطراب و افتراق از همسر نظامی خود:
ای گل، تو ز جمعیّت گلزار چه دیدی؟
جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی؟
عمدتاً سادگی و صمیمیّت و رسانهای بودن زبان شعر و کلام این ایرانبانو هر خواننده و شنوندهای را دنبال خود میکشد.
چنانچه از روح عاطفی و مادرانه برخی قطعات پروین که مناسب کودکان و نوجوانان است، چشمپوشی کنیم، بر روی هم شعر او مردانه و فکر و موسیقی و صور خیالش، ادامه اشعار پیشین زبان فارسی میشود.
در شعر او از مفاهیمی مثل وطن و آزادی وتجدّد و استقلال و استعمار که جانمایه سرودههای شاعران معاصر اوست، خبری نیست. این شاعره والامقام ایرانی دیدگاه سیاسی و اجتماعی پردامنهای داشته است چون هم پدرش فرد سیاسی و زمانی نماینده مجلس شورای ملّی بوده و هم خودش تحصیلکرده مدرسه آمریکایی در ایران بوده و با اندیشههای غربی و مسائل زنان غرب آشنایی داشته است. بدون شک غم او غم انسان متعهّد و مسئول است که به کوتاه سخن، آن را غم و درد فهمیدن باید نهاد.
بعضیها هم هستند که او را شاعر نمیدانند! بلکه ناصرخسرو مونّث و یا لافونتن مونّث میدانند و مغرضانه برای بالابردن مقام فروغ فرخزاد اورا در پایینترین رده، رتبهبندی میکنند.
سرانجام خزان روزگار در اردیبهشت سال ۱۳۲۰ طومار زندگی او را در عنفوان جوانی درهم پیچید در حالیکه نغمهها در دل داشت و حرفها در زبان:
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ فلک، پروین است
نظر شما