شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۵
شروه‌خوانی و دوبیتی‌سرایی دوقلوهای ژنتیک ادبیات بومی جنوب هستند

زیبا فلاحی، پژوهشگر ادبی گفت: شروه‌خوانی و دوبیتی‌سرایی، دوقلوهای ژنتیک ادبیات بومی جنوب و فرزندان خونگرم دمامه‌های پرخون‌اند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، زیبا فلاحی در ویژه برنامه «شب دوبیتی» که با حضور جمعی از شاعران و ادیبان کشورهای مختلف حوزه ایران فرهنگی شامگاه ۱۰ شهریور ماه برگزار شد، بیان کرد: شروه‌خوانی و دوبیتی‌سرایی، دوقلوهای ژنتیک ادبیات بومی جنوب و فرزندان خونگرم دمامه‌های پرخون‌اند که از دل خاک و آفتاب برآمده‌اند و در آغوش غمبار غروب فرو رفته‌اند. علی باباچاهی، دوبیتی و شروه‌خوانی را به همان معنی خوانندگی دوره ساسانی می‌آورد.

وی با بیان اینکه شروه‌خوانی، حاجیانی (حاجیونی)، پای کوهی، بیدگانی، دشتی و بوشهری و فایزخوانی همه در قالب دوبیتی قابل تعریف هستند، افزود: همان گونه که در آغاز این مقال آوردیم  قالب دوبیتی خود در کالبد ژنتیک زبان و ادب فولکلور دمیده و شروه‌خوانی و لب بامی، واسونک، شعر چوپانی و حتی لالایی‌ها را با خود همراه کرده است.

فلاحی گفت: علیر ضا قزوه از جمله شاعران مبتکری است که در انواع قالب‌ها سروده‌اند؛ علاوه بر رباعی  وی در دوبیتی‌های سپید و دوبیتی‌های بابایی همشکل شروه‌های دشتستانی  تجربه کرده‌اند از ناپایداری‌ها و بی‌وفایی و غربت دنیا تا شروه‌های گرم و سوزان جنوبی عاشورا داد سخن داده‌ است.
«تنت خونی لبانت پاره پاره
خودت ماهی و چشمونت ستاره
نمی‌دو‌نم کجایه قبرت اما؛
الهی نور بر قدرت بباره»
این شاعر همچنان در کجاوه فایز و بابا طاهر با همان صمیمیت قابل اعتنا و لهجه شکسته شعر سروده است.
«سر کوه بلند باغ ستاره
لباس ابرها شد پاره پاره
بگو بارون به کوهستان نباره
دلم امشب هوای گریه داره»

وی همچنین عنوان کرد: قزوه دوبیتی‌های رفیقانه را در ادبیات پایداری و لحظه‌های پرسوز حاشیه‌های کارون که پلک پرآب جنگ و جبهه بود را دیده و به روایت خویش سر بر بالین دوبیتی نهاده است.
«زمین بازیچه بود و نبوده
که زیر چشم این گنبد کبوده
کنار رود کارون جون سپردی
دو چشمم بعد تو زاینده روده»
در شعر قزوه که نمونه بارز و شاخص شعر پس از انقلاب اسلامی است دوبیتی گاهی تلفیقی از ترانه و شروه‌خوانی‌های حوالی کرمان و جنوب ایران است.
«گل شمشاد من شادیتو بینم
دلم می‌خواد دامادیتو بینم
نسیمی می‌وزد از کوی غربت
الهی روز آزادیتو بینم»

این پژوهشگر ادبی همچنین بیان کرد: یکی از ویژگی‌های دوبیتی در قرابت با شروه‌خوانی، متن واحد و یونیک این قالب است. واژگان هم‌جنس روایت‌ و هم‌نوا با طبیعت معصوم هستند. کسانی که آفرینش بسیط هستی را به هم می‌ریزند، تابو می‌شوند و جریان پاک زندگی را دچار تزلزل و پریشانی می‌کنند. این بغض مه‌آلود تنفر‌آمیز در جریان تاریخ به طرزی سوزناک در دوبیتی‌های شاعر دمیده می‌شود.

وی به دوبیتی «شب تاریک و نخلستون و غربت/ دو کیسه نون و یک کاسه محبت/ سحر محراب با شمشیر می‌گفت:/ چه کردی با علی ای بی‌مروت» اشاره کرد و گفت: در این دوبیتی ابن ملجم‌ها ملعون هستند و می‌توان گفت یکی از ابتکارهای شاعر انقلاب اجازه ورود مضامین مذهبی، سیاسی و ایدئولوژیک به ساحت سنگ‌شده دوبیتی‌های عاشقانه است که پیش از آن برای ترانه‌های پشت بامی و سرکوه و پای کوهستانی سروده می‌شد.

در این نشست شاعران و هنرمندانی همچون علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، عبدالرحیم سعیدی‌راد، سیدمهدی طباطبایی، بلرام شکلا، سیدمسعود علوی‌تبار، سیدمهدی بنی‌هاشمی، علیرضا حکمتی، نغمه مستشارنظامی، زیبا فلاحی، فاطمه ناظری، زهرا محدثی‌خراسانی و مریم فروزان‌کیا حضور داشتند.

برخی از دوبیتی‌های ارائه شده در این نشست را با هم مرور می‌کنیم.
 
شعر علیرضا قزوه:
صبحی بر می‌خیزی
و آسمان را نمی‌بینی
چون کولیان
کوچیده است!
 
شعر رضا اسماعیلی:
خوشا آنان که در یاد تو هستند
خراب خویش و آباد تو هستند
هوای وصل شیرین تو دارند
به کوی عشق، فرهاد تو هستند
 
شعر نغمه مستشارنظامی:
دوباره اربعین جاماندی ای دل
زیارت‌نامه تنها خواندی ای دل
چراغ خانه‌ات روشن بماناد
دل پروانه را سوزاندی ای دل
 
شعر امیر عاملی:
به جز غم با دل ما آشنا نیست
زمین جای پرستوی هوا نیست
بیا برخیز در پرواز باشیم
که جای ما به جز پیش خدا نیست
 
شعر سیدمهدی طباطبائی:
هوای چشم‌های من شمالی است
دلم غربت‌نشين اين حوالی است
بهار آمد جهان را عشق پاشيد
عزيز من فقط جای تو خالی است!
 
شعرعبدالرحیم سعیدی‌راد:
چه شور محشری داری دوبیتی
صفای دیگری داری دوبیتی
هنوزم در غم بابا و فایز
دل غم‌پروری داری دوبیتی
 
شعر سیدمسعود علوی‌تبار:
غمی هر چند هم دیرینه دارم
دلی سرسبز و دور از کینه دارم
مرا با لعنت و نفرین چه کار است؟
تمام عشق را در سینه دارم
 
شعر بلرام شکلا:
نمی‌زیبد گل اندر دامن خاک
نه هدهد می‌سزد در دام فتراک
پرم دادی پریدن یاد دادی
اگر بالی زدی بر چرخ افلاک
 
شعر رضا عبداللهی:
نه شهرت ارزشی دارد نه ثروت
به بارآرد پشیمانی ومحنت
اگرخواهی که نامت زنده ماند
محبت کن محبت کن محبت
 
شعر علیرضا حکمتی:
نشد پایان به جز چشم انتظاری
غم گلدان، به جز چشم انتظاری
برایت هیچ کاری ما نکردیم
من و باران به جز چشم انتظاری
 
شعر سیده‌فیروزه حافظیان:
به روی شط فروپاشید خورشید
به آغوشش فسون از اوج پاشید
چو گیسوی طلایش ریخت بر آب
تلاطم در سبوی موج جوشید
 
شعر محمدعلی یوسفی:
از اون روزی که رفتی از کنارُم
به جای اشک هر شو خون ببارُم
همه می‌گن تو خو، گاسَم ببینیش
چه می‌دونن که اصلا خو ندارُم
 
شعر زهرا محدثی‌خراسانی:
تمام لحظه‌هایت عید باشد
نگاهت غرق در امید باشد
الهی در سکوت سرد غربت
دلت همسایه خورشید باشد!
 
شعر عاطفه جوشقانیان:
چه رازی هست در این مادری‌ها
که بین این همه القاب دنیا
تو ام المومنین را برگزیدی
و زهرای تو شد ام ابیها
 
شعر سید‌مهدی بنی‌هاشمی لنگرودی:
شدم جامانده‌ای تنها و حیران
پریشانم پریشانم پریشان
دوباره اربعین آمد ولی من
سلامش می‌دهم از خاک ایران
 
شعر محسن کاویانی:
در آن دوران که حق تنها علی بود
مسیرِ تا خدا یک یاعلی بود
مبادا عاشقی گمراه باشیم
زمانی ابن ملجم با علی بود
 
شعر سارا عبداللهی‌فر:
نگاهش در تلاطم می‌رباید
دلش پرلاله دایم می‌سراید
که او زینب زبانش ذالفقاری!
ورق از ظلم دشمن می‌گشاید
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها