سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمود فتوحی، منتقد و پژوهشگر ادبی: با ظهور هوش مصنوعی، نقد ادبی وارد مرحلهای جدید شده است که ترکیبی از روشهای سنتی و تحلیلهای ماشینی را شامل میشود. امروزه رُباتهای منتقد در کلاسهای نقد ادبی حضور یافتهاند و با بهرهگیری از نظریههای متنوع نقد ادبی قادرند متون ادبی را با روشهای عینی و دقیق نقد و تحلیل کنند. این تحلیلها بر پایه دادههای بزرگ، الگوشناسی، و خوانش جزءنگر محاسباتی انجام میشود و میتواند الگوهای تکرارشونده، ایماژها و تمها را با دقت محاسباتی شناسایی و صورتبندی کند.
مثلاً بر اساس نظریه نشانهشناسی فرهنگی یوری لوتمان، متن ادبی در درون یک سپهر نشانهای بررسی میشود؛ سپهری که در آن نشانهها و معانی در تعامل و تبادل با یکدیگرند. رُباتهای منتقد با استفاده از الگوریتمهای هوش مصنوعی میتوانند این سپهر نشانهای را تحلیل کنند، پیوندهای بینامتنی را کشف نموده و تأثیرات فرهنگی و تاریخی را در متن شناسایی کنند. این تحلیلها به صورت دادهبنیاد و آماری انجام شده و امکان تطبیق بینافرهنگی و چندزبانه را فراهم میآورد.
ساخت رُبات منتقد شخصی و کاربردهای هوش مصنوعی در نقد ادبی
از قضایای جالب توجه در این فضای ماشینی، امکان ساخت رُباتهای منتقد شخصی است که بر اساس دیدگاههای یک منتقد یا نظریهپرداز خاص، رباتی میسازند که میتواند متن را نقد کند. حتی ممکن است منتقد دیگر زنده نباشد اما ربات او متنی را که در آینده نوشته خواهد شد بر اساس دیدگاه این منتقد تحلیل میکند.
هوش مصنوعی در سه حوزه اصلی کاربرد دارد:
تحلیل سبک شخصی نویسنده با شناسایی الگوهای تکرارشونده،
تحلیل احساسات و عواطف پنهان در متن،
کشف پیوندهای بینامتنی و تأثیرات متقابل متون.
این فناوریها به منتقدان کمک میکند تا با دقت و سرعت بالا، تحلیلهای عمیق و دادهمحور ارائه دهند.
پدیدهای جدید به نام منتقد دورگه:
نقد ادبی اکنون به نقد دوسازهای تبدیل شده است؛ ترکیبی از بینش تفسیری انسان و امکانات محاسباتی ماشین. این دوگانگی در سه حوزه روششناختی (کیفیتگرا و کمیتگرا)، معرفتی (معناسازی شهودی و قاعدهسازی دادهمحور) و فرهنگی (درونمرز و برونمرز) نمود مییابد. انسان به عنوان تفسیرگر با درک عاطفی، فرهنگی و تاریخی عمل میکند، در حالی که ماشین با تحلیلهای عینی، آماری و الگوسازی روندهای کلان، نقد را غنیتر و دقیقتر میسازد. از رهگذر همکاری میان انسان و ماشین یک منتقد دورگه پدیدار میشود که با ترکیب انسان و ماشین کار میکند. ترکیب هوش مصنوعی با نقد سنتی، مدل «منتقد دورگه» را شکل میدهد، که شامل بینش تفسیری انسان و امکانات محاسباتی ماشین است.
این همکاری میان انسان و ماشین نقد ادبی را به سوی جهانیشدن و همگانی شدن سوق میدهد و امکان مشارکت گستردهتر را فراهم میآورد.
چالشهای فلسفی و اخلاقی هوش مصنوعی در نقد ادبی
با وجود مزایای متعدد، هوش مصنوعی در نقد ادبی با چالشهای فلسفی و اخلاقی مواجه است. از جمله نگرانیها میتوان به جانشینی فهم محاسباتی به جای ادراک زیباشناختی، از دست رفتن بینش فردی انسانی، محدودسازی شهود هرمنیوتیک، و فقدان حساسیت فرهنگی اشاره کرد که ممکن است به تفسیر نادرست یا تحریف آثار فرهنگی منجر شود. همچنین چالشهای اخلاقی شامل بحران مالکیت فکری و مسألۀ کپی رایت، سوگیری الگوریتمی، رنگ باختن سنتهای آموزشی مشارکتی، سوء استفاده در پژوهش و عدم عدالت در دسترسی همگانی است. این مسائل نیازمند توجه و راهکارهای دقیق برای حفظ ارزشهای ادبی و انسانی در نقد ادبی است.
هوش مصنوعی قادر به تحلیل سریع یک موضوع در دامنۀ گستردهای از هزاران متن است، حضور آن در کلاسهای نقد ادبی چالشهای زیادی ایجاد میکند. اما براستی آیا AI میتواند جایگزین منتقد انسانی شود یا باید بهعنوان یک ابزار مکمل در تحلیلهای تفسیری به کار رود؟
جمعبندی
نقد ادبی در عصر دیجیتال و هوش مصنوعی به سمت تحلیل آماری و ماشینی پیش میرود اما همچنان نیازمند ترکیب بینش انسانی و قدرت محاسباتی ماشین است. این نقد دوسازهای، با بهرهگیری از دادههای بزرگ و الگوشناسی، امکان کشف لایههای عمیقتر متن و گستردهتر شدن دامنه نقد را فراهم میآورد. در عین حال، حفظ حساسیتهای فرهنگی، زیباشناختی و اخلاقی در این فرآیند ضروری است تا نقد ادبی همچنان به عنوان یک فرایند انسانی و فرهنگی غنی باقی بماند.
نظر شما