محقق کتاب «مصدق خمینی» گفت: شهید مصدق طاهری هرجا و هر سنگری از انقلاب به کمک نیاز داشته ورود کرده است.
اطلاعات این کتاب غنی و قابل توجه است و با مطالعه این کتاب میتوان اطلاعات خوبی از سالهای جنگ در خرمشهر به دست آورد. مصاحبه زیر گفتوگوی کوتاهی با هادی سلامات؛ محقق این کتاب است که در ادامه میخوانید.
لطفا در چند خط ضمن معرفی کتاب «مصدق خمینی»، مختصری به معرفی شهید مصدق طاهری بپردازید و اینکه آیا این شهید از شهدای شاخص بودند یا یک رزمنده معمولی؟
شهید مصدق طاهری فرمانده سوم سپاه خرمشهر و مؤسس جهاد دانشگاهی استان خوزستان و از مؤسسان انجمن اسلامی دانشگاه جُندی شاپور بودند. در واقع این شهید بزرگوار یکی از لیدرهای انقلاب در اهواز و در دانشگاه جندی شاپور محسوب میشوند. در دانشگاه فعالیت بسزایی داشتند و در خطدهی فعالیت انقلابیون بسیار اثرگذار ظاهر شده بودند. راهبری بسیاری از مبارزات در مناطق اهواز توسط شهید طاهری صورت میگرفت. اقدامات انقلابی متعددی توسط گروه منصورون انجام دادند. توزیع اعلامیه در سطح شهر، شعارنویسی روی دیوارها و ... از جمله اقدامات انقلابی شهید طاهری در این گروه بود.
این کتاب چه برهه زمانی از زندگی این شهید را روایت میکند؟
کتاب از قبل از تولد شهید مصدق طاهری شروع میشود. از زمانی که پدربزرگ این شهید در دشتهای سمیرم مقابل زورگوییهای رضا شاه ایستاد و به شهادت رسید آغاز شده است. چون عقبه مبارزات این شهید به پدران و اجداد ایشان بازمیگردد و این خوی مبارزهگری را از پدربزرگ خود به ارث برده بودند، این برهه تاریخ را روایت کردم.
موضوع از این قرار است که پدربزرگ این شهید در مقابل حکومت رضاشاه میایستادند و به علت مخالفت با حکومت، از دادن مالیات و تصمیمات رضاشاه استنکاف میکردند. تا اینکه درنهایت پدربزرگ این شهید به هفتگل مهاجرت میکند. همچنان مانند گذشته خوی مبارزهگری را با حکومتهای رضاه شاه و محمدرضا شاه حفظ میکنند. در مجموع میتوان گفت این کتاب شرح مبارزات خانواده شهید مصدق طاهری و خودش تا شهادتش در سال ۱۳۶۵ است.
در بخشهای دیگر این کتاب هم در خصوص سفر این شهید به لبنان، سوریه و مرزهای فلسطین میخوانیم. این سفر را به همراه حاج صادق آهنگران که آن زمان مسئول تبلیغات سپاه ششم بودند، رفته بود.
در این سفر وظیفه انجام کارهای تبلیغاتی را داشت. بعد از اینکه از این سفر بازمیگشت، به بخش قضایی سپاه منتقل شد. در برههای از روزهای انقلاب هم با منافقین بحث و جدال داشت. به همین دلیل منافقین این شهید بزرگوار را سه بار موردحمله تروریستی قرار دادند که هر سه بار ناموفق بود. در ضمن، شهید طاهری مؤسس ستاد دعا سپاه پاسداران هم بود. این ستاد مسئولیت اعزام مداحان به جبهه و برگزاری مراسماتی مانند دعای کمیل را بر عهده داشت. ایده تأسیس این ستاد هم از شهید طاهری بود. میتوان گفت شهید طاهری عامل و بانی اعزام مداحانی چون حاج صادق آهنگران به جبهه بود.
برای تکمیل اطلاعات جهت نگارش این کتاب با چه کسانی گفتوگو داشتید؟
با تمام اعضای خانواده شهید مصدق طاهری که با ایشان مرتب در ارتباط بودند، مصاحبه کردم. همچنین تمام دوستان ایشان در دانشگاه و سپاه هم از سوژههای مدنظر من بودند. درنهایت با دوستانی که از کودکی با این شهید رفیق و همبازی بودند و شاهد اتفاقات مختلف زندگی شهید بودند هم گفتوگو کردم.
با اطلاعات طبقهبندی شده و سری هم مواجه بودید که برای دسترسی به آنها دچار مشکل شوید؟
نه خدا را شکر با همچین مشکلاتی روبهرو نبودم. با همکاری قابل قبولی هر اطلاعات و دیتایی که نیاز داشتم را جمعآوری کردم. الحمدالله تمامی اطلاعات هم اعم از عکسهای سفر به سوریه و لبنان و حضور در حرم حضرت زینب در کتاب موجود است.
دلیل اینکه زندگی این شهید را برای نوشتن انتخاب کردید چه بود؟
این شهید یکی از شهدای پیشران استان خوزستان محسوب میشود. به نظرم این شهید یک انسان تراز انقلاب اسلامی بود. شهید طاهری در حوزههای مختلف پیشران بود. به این دلیل که در برهههای مختلف واکنشهای مختلفی از خود بروز میداد. مثلا با ورود به دانشگاه در سنگر مبارزه فعالیت داشت. در دهه پنجاه از سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۲، مبارزات خود را علیه رژیم پهلوی آغاز کرد. حتی بعضی از استادان خود را که با انقلاب همسو نبودند به راه انقلاب آورد. بعد از انقلاب هم همان پروسه مبارزه را در انجمن اسلامی ادامه میدهد و در دانشگاه فعالیت میکند.
با وقوع انقلاب فرهنگی، در سنگر جهاد دانشگاهی به تأسیس یک نهاد علمی فرهنگی مشغول میشود که کار تحول در نظام آموزشی را بر عهده دارد. میبینیم که این شهید هرجا و هر سنگری از انقلاب به کمک نیاز داشته ورود کرده است. جایی حق مردم را مطالبه میکند، جایی مطالبه حق بینالمللی اسلام را دنبال میکند. در سوریه و لبنان از لحاظ فرهنگی به جبهه حزبالله کمک میکند و و ارد جبهه فرهنگی میشود.
حضور در سپاه خرمشهر و جنگ با حزب بعث هم اصلیترین مبارزه ایشان بوده است. در ادامه وقتی میبیند لازم است که با منافقین به بحث و گفتوگو بنشیند درنگ نمیکند و وارد زندان میشود و با آنان به مباحثه و مناظره میپردازد که این افراد دوباره به راه درست هدایت شوند. یعنی تمام مراحل زندگی این شهید مبارزه برای تعالی و رسیدن به قلههای اسلام است.
بار اصلی این کتاب بر دوش شما بود یا نویسنده؟
هر دو نفر ما بار اصلی این کتاب و نگارش و تحقیق آن را بر دوش میکشیدیم. من به شخصه مدت دو سال کار تحقیقاتی و پژوهشی انجام دادم. تمام این دیتاها و اطلاعات را جمعآوری کردم. با چهل درصد دوستان، آَشنایان و خانواده شهید گفتوگو کردم و در اختیار نویسنده قرار دادم. آقای علی بخشی؛ نویسنده کتاب، زحمت کشیدند و این مطالب را به زبان هنر و با ادبیات صیقل دادند و منتشر کردند.
اگر صحبتهای اخیر مقام معظم رهبری را شنیده باشید در جایی میگویند که جمعآوری اطلاعات از خانواده شهدا باید به زبان هنر صیقل داده شود و به درستی منتقل شود. این باعث میشود که مردم به این جریان جذب شوند. قسمت شد که در این راه با آقای بخشی همکاری کنم و با قلم توانمندی که داشتند این اطلاعات را صیقل دادند. امیدوارم که تواسته باشیم اطلاعات مفید و مهمی را به گنیجنه اطلاعات دفاع مقدس کشور اضافه کرده باشیم.
نظر شما