داستان درباره دختری ۱۰ساله به نام ایندی است. پدر و مادر ایندی از هم جدا شدهاند. آن دو همچنان از یکدیگر دلخورند و از گفتوگو با هم پرهیز میکنند. از سوی دیگر آموزگار ایندی از دانشآموزانش خواسته نقشهای از خانواده خود ترسیم کنند و عکسی از افراد خانوادهشان را روی آن بچسبانند. ایندی بدجوری گیر افتاده است و نمیداند چه باید بکند. برای ادامه داستان بهتر است با اعضای خانواده و دوستان ایندی کید هم آشنا شوید.
مادر که در مرکز حمایت حیوانات به نام «پنجه عشق» کار میکند، پدر که عکاس مراسم عروسی و روزنامه محلی است، فیونا، همسر پدرش که مربی آشپزی و شیرینیپزی است، دیلن برادر ناتنیاش (پسر فیونا) که ویژگیهای عجیب و غریبی دارد ولی در شرایط سخت به کمک ایندی میآید، کیتلین دختر جوانی که همخانه آنهاست و در غیبت مادر ایندی و زمان بیکاریاش از او مراقبت میکند، دوستان او سوفی و فی و خانم لوی، معلم آنها و سرانجام به این افراد باید حیواناتی را که مادر از مرکز حمایت از حیوانات و برای یافتن اسکان مناسب به خانه میآورد نیز اضافه کرد.
ایندی تمام تلاش خود را میکند و نقشههای زیادی میکشد تا پدر و مادر خود را وادار کند رفتار خوبی با هم داشته باشند. گاهی نقشهاش با شکست روبهرو میشود؛ ولی سرانجام ایندی به کمک برادر ناتنیاش مادر و پدر را متوجه اشتباه خود میکند. نتیجه اینکه نقشه خانواده ایندی جالبتر از دیگر نقشهها از آب در میآید.
داستان در قالب طنزی شیرین به مشکلات کودکانی که پدر و مادرشان از هم جدا شدهاند و ارتباط آنها با خانواده جدید، میپردازد و همچنین حفظ و تقویت دوستی و تشویق به ایجاد رابطه صمیمی بین دوستان. تلاش ایندی برای بهبود اوضاع از نکات برجسته کتاب است.
این اثر از مجموعه «ایندی کید» در شش جلد و به نامهای «وای بهتر(ترین) دوستهایم را از دست دادم»، «بزرگ بودن خیلی باحال است!(نیست)»، «حالا هم خوش میگذرد؟(هان؟)»، «من و بازار خیریه(غیرمنصفانه) مدرسه» و «هورا من میلیونرم(به همین خیال باش)!» که در هر کدام با طنزی خواندنی ایندی به همراه خانواده و دوستانش ماجرایی آموزنده را میآفریند.
انتشارات پنجره مجموعه ششجلدی «خانواده بزرگ (عجیب) و خوشحال من!» نوشته کران مک کامبای با ترجمه شیدا رنجبر را برای گروه سنی ۹ تا ۱۲ سال منتشر کرده است.
نظر شما