مروری بر کتابهایی درباره تاریخ و فرهنگ تاجیکستان/ 7
عنصر هویت و فرهنگ راهنمای سیاست خارجی ایران و تاجیکستان است
مناسبات ایران و تاجیکستان صرف نظر از ابعاد عملگرایانه و منافع محور در روابط میان دولتها، از عوامل دیگری در قالب عوامل غیرمادی، نرمافزاری و به طور خلاصه فرهنگی و تمدنی متاثر است که در تحلیل و تبیین مناسبات دو کشور از اهمیت یکسان و چه بسا بالاتری در مقایسه با عوامل اول برخوردارند.
مناسبات ایران و تاجیکستان صرف نظر از ابعاد عملگرایانه و منافع محور در روابط میان دولتها، از عوامل دیگری در قالب عوامل غیرمادی، نرمافزاری و به طور خلاصه فرهنگی و تمدنی متاثر است که در تحلیل و تبیین مناسبات دو کشور از اهمیت یکسان و چه بسا بالاتری در مقایسه با عوامل اول برخوردارند. از سوی دیگر حتی از منظر منفع نگری در تحلیل مناسبات میان کشورها، تعریف از منافع کشورها در ادبیات نوین روابط بینالملل میتواند بسیار وسیع باشد. از این منظر که در نظریههای فرااثباتگرایی روابط بینالملل متبلور شده تعریف از کنشگران روابط بینالملل و منافع آنها تا حد زیادی متاثر از هویت آنهاست که نقش عوامل و متغیرهای غیرمادی و فرهنگی را در درجه اولویت بیشتری نسبت به منافع مادی در نظریههای اثباتگرا قرار میدهد. مناسبات ایران و تاجیکستان میتواند نمونه مناسبی از کاربست این نظریهها و به ویژه سازهانگاری در تحلیل و تبیین سیاست خارجی کشورها قلمداد شود.
با سقوط شوروی نظریه مدرنیسم در تمام سطوح فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن مورد تردید قرار گرفت و تفکر پست مدرن مطرح شد. در حوزه روابط بینالمللی نیز شاهد نوعی پست مدرنیسم هستیم که میکوشد فراتر از دیدگاههای سنتی در تحلیل روابط کشورها عمل کند و آموزههای سنتی مثل آرمانگرایی و واقعگرایی را کنار بزند و با دیدگاههایی جدید به تحلیل روابط کشورها بپردازد. سقوط شوروی باعث روی آوردن نظریهپردازان به مباحث جدیدی شد که به دلیل فضای دوقطبی و ایدئولوژی جنگ سرد و حاکمیت دولت محوری در عصر جنگ سرد امکان عرضه نیافته بودند. به همین دلیل در مقطع پس از جنگ سرد با نظریهپردازانی چون پست مدرنها، فرااثباتگرایان و نظریهپردازان سازهانگاری مواجه هستیم. عمدهترین نقدی که همه این نظریات به نظریههای سنتی میگرفتند عدم توانایی درک و تبیین و تحلیل دلایل فروپاشی شوروی و ناتوانی در پیشبینی این فروپاشی بود.
در این راستا یکی از مهمترین نظریاتی که برای تحلیل روابط بینالملل در شرایط نوین مطرح شد سازهانگاری بود که الکساندر ونت نماینده اصلی آن است. سازهانگاری با طرح موضوع فرهنگ و ذهنیتها در روابط و سیاست خارجی کشورها و تاکید بر عامل ساختاری فرهنگ و به دلیل استفاده مناسب از نظریه سنتی رئالیسم و واقعگرایی توانسته در بسیاری موارد پاسخگوی بسیاری از پرسشها باشد.
این کتاب با طرح سوالی در مورد عوامل غالب تاثیرگذار بر مناسبات ایران و تاجیکستان و اهمیت و مقایسه عوامل مادی و غیرمادی دخیل در این مناسبات، تلاش می کند تبیینی عمیقتر و جامعتر از روابط دو کشور ارائه دهند. در این راستا و به عنوان منظر تئوریک مدنظر جهت برآورده ساختن هدف نوشتار حاضر، نظریه سازه انگاری و مفروضات اساسی آن به ویژه از منظر عوامل غیرمادی و هویتی در نقطه توجه و تامل خواهد بود. بنابراین ابتدا نگاهی به نظریه سازه انگاری و مفروضات اساسی آن خواهیم انداخت و در ادامه با کمک گرفتن از این نظریه و توجه به دیپلماسی فرهنگی به عنوان ابزاری نوین در سیاست بین الملل، هویتی تاثیرگذار در روابط دو کشور ایران و تاجیکستان در کنار دیگر عوامل سیاسی، امنیتی و اقتصادی مورد بحث و مداقه قرار خواهد گرفت. نویسنده تلاش کرده که نشان دهد چگونه عنصر هویت و فرهنگ راهنمای سیاست خارجی ایران و تاجیکستان است و چگونه به روابط سیاسی – دیپلماتیک و اقتصادی دو کشور شکل و جهت میبخشد.
جمهوری اسلامی ایران همانند دیگر بازیگران فعال در عرصه نظام بینالملل تلاش میکند تا رفتار خود را با دیگر کشورها تنظیم کند. هم اکنون بیش از 190 کشور در جهان وجود دارند که در این میان ترسیم، سلسله مراتبی مناسب، برای تعاملات با دیگر بازیگران از اهمیت بالایی برخوردار است. روابط با دیگر کشورها با اولویتهای مختلفی تقسیمبندی میشوند که برخی از کشورها در اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار میگیرند. بدون شک داشتن اشتراکات تاریخی و فرهنگی و نزدیکی جغرافیایی بر اولویتبندی جایگاه کشورها در سیاست خارجی ایران تاثیرگذار بوده و میباشد. تعاملات ایران و تاجیکستان نیز مستنثی از این قاعده نیست، ایران براساس اولویتهای سیاست خارجی خود تلاش میکند تا روابط خود را با تاجیکستان برطبق اصول سیاست خارجی و سند چشمانداز توسعه ترسیم کند. تاجیکستان به واسطه اشتراکات تاریخی و فرهنگی مشترک و دارا بودن جایگاه مهم در حوزه آسیای مرکزی به عنوان جمهوری تازه استقلال یافته شوروی برای ایران واجد اهمیت است.
در این تحقیق نگارنده تلاش میکند تا با بررسی روابط ایران و تاجیکستان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بهویژه بعد از استقلال تاجیکستان به عنوان یک کشور مستقل از روسیه، چرایی و چگونگی روابط و جایگاه سیاست خارجی تاجیکستان در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تبیین کند.
بدون شک برای تبیین و تحلیل روابط ایران و تاجیکستان با دوره حیات سیاسی کمی که تاجیکستان از آن برخوردار بوده و شرایط ویژه داخلی که بعد از انقلاب اسلامی برای ایران به وقوع پیوست، سطح روابط از سرعت قابل انتظاری برخوردار نبود. بدین لحاظ با تلاش و دستیابی به منابع گوناگون در جهت دستیابی به فهم و تبیین رفتار طرفین دورههای مختلف از ریاست جمهوری ایران دوران هاشمی، خاتمی و احمدینژاد مورد توجه قرار گرفتهاند.
در فصل اول تلاش شده است تا با نگاه سازندهگرایی ونت به روابط طرفین اهمیت عوامل ساختاری و کارگزاری و همچنین مبانی مادی و غیرمادی تعاملات طرفین مورد توجه قرار گیرد. در بعد ساختاری، شرایط منطقه و در بُعد کارگزاری جایگاه ایران و تاجیکستان به عنوان دو کشور مستقل مورد توجه قرار گرفته است. در بُعد معناگرایی موضوعاتی همچون فرهنگ که البته عامل مهمی نیز در گسترش تعاملات طرفین است، مورد توجه قرار گرفته و در بُعد مادی نیز ضرورتها و منافع اقتصادی و عینی هر کدام از طرفین مورد توجه است که تمامی چهار بُعد با تاثیرگذاری متقابل و اثرگذاری روابط دو کشور را تنظیم کرده است.
در فصل دوم به جایگاه و اهمیت آسیای مرکزی به عنوان یک سیستم منطقهای که روابط ایران و تاجیکستان در قالب آن تداوم پیدا میکند، پرداخته میشود. در فصل سوم به سیر تاریخی روابط ایران و تاجیکستان پرداخته میشود. اینکه در طی 20 سال گذشته فراز و فرودهای تعاملات طرفین توضیح داده میشود و در نهایت در فصل چهارم نیز بر عوامل قوامدهنده رفتار طرفین که همان فرهنگ میباشد، توجه شده است. در این فصل تلاش شده تا با تحلیل عوامل قوامدهنده روابط طرفین به این نکته پرداخته شود که ایران و تاجیکستان علیرغم داشتن چالشهایی در روابط خود که در ذات نظام بین المللی طبیعی و عادی به نظر می رسد، دارای اشتراکات فرهنگی و ژئوپلیتیک مشترکی هستند که می تواند روابط همدیگر را هرچه بیشتر مستحکم کند.
کتاب «روابط ایران و تاجیکستان؛ با تاکید بر دیپلماسی فرهنگی» تالیف بهروز رئیسی در 124 صفحه و قیمت 200 هزار تومان زا سوی انتشارات موجک منتشر شد.
نظر شما