آیین یادبود سیدعبدالله انوار برگزار شد؛
هر جا که علم بود، انوار سفرهاش را پهن میکرد/ پایان انوار آغازی است بر همه میراثدارانش
مهدی محقق گفت: وجود سیدعبدالله انوار نشات گرفته از علاقه به علم و دانش بود. عربی خوب میدانست، وجود جامعی بود. در دوستی بسیار صمیمی و با محبت و اهل طنز بود. مدت زمانی که با انوار سپری شد، فرصت گرانبهایی بود. دو برابر آنچه که میتوانست کار کند، کار میکرد. در هر حال به کار علاقهمند بود. وجودی گرامی و جامعالاطراف بود.
دکتر مهدی محقق در این مراسم گفت: زندهیاد سیدعبدالله انوار هم کتابشناس و هم نسخهشناس بود و این توفیق را پیدا کرد تا برای کتابخانهای که فهرست نداشت، فهرست جامعی ترتیب بدهد. طالب علم بود و همیشه از من میخواست دانشمندان را به او معرفی کنم تا با آنها مشورت کند. هر جا که علم بود، سیدعبدالله انوار سفرهاش را پهن میکرد. در همان زمان مرحوم شهید مطهری را به مرحوم انوار معرفی کردم و مدت مدیدی شرح منظومه شیخ هادی سبزواری را با هم کار کردند. همچنین مرحوم ابوالقاسم گرجی را به او معرفی کردم.
وی افزود: سیدعبدالله انوار زباندان بود. از کتابهای عربی و انگلیسی استفاده میکرد. حتی آن زمانی که من و دکتر آریانپور دوره دکتری ادبیات را میگذراندیم، پابهپای ما تفسیر کشفالاسرار و تاریخ بیهقی را میخواند. وجود سیدعبدالله انوار نشات گرفته از علاقه به علم و دانش بود. عربی خوب میدانست، وجودش جامع بود. در دوستی بسیار صمیمی و با محبت و اهل طنز بود. مدت زمانی که با انوار سپری شد، فرصت گرانبهایی بود. دو برابر آنچه که میتوانست کار کند، کار میکرد. در هر حال به کار علاقهمند بود. وجودی گرامی و جامعالاطراف بود. خداوند روح او را با روح دانشمندان بزرگ محشور بگرداند و او را در بهشت خود جای دهد.
همچنین در این مراسم دکتر احمد مسجدجامعی گفت: با زندهیاد سیدعبدالله انوار یک مشروطهگردی داشتیم. از انجمن مفاخر آغاز کردیم. از نکته به نکته و لحظه به لحظه میگفت. او دقت بسیاری داشت. او برای خود علم ارزش قائل بود. همچون ابوریحان بیرونی که در آخرین لحظه عمرش میپرسید؛ بدانم و بمیرم یا نادانسته و جاهل درگذرم، او نیز تا آخرین لحظه مشغول مطالعه کتاب اوکراین و روسیه بود.
وی افزود: دوستان نزدیک او از طیفهای مختلف بودند. با مجتبی مینوی، زریاب خویی و ایرج افشار دوستی داشت. فهرست نسخ خطی را در ده جلد با ایرج افشار کار کرد. در همین شرایط با آلاحمد هم به همان اندازه دوستی داشت. طلب علم فارغ از نگاههای مختلف سبب جمع این اضداد میشد. زندهیاد انوار محصول دورهای است که نگاه ابزاری به علم نبود و فضای گفتوگو و دانش و علم بود.
در ادامه این مراسم فاطمه قاضیها گفت: نخستین بار در سال 1382 در مراسم بزرگداشتی که وزارت امور خارجه برای زندهیاد انوار برگزار کرده بود، به حضور وی رسیدم. قبل از آن آثار وی از جمله جلدهای متعدد فهرست نسخههای خطی کتابخانه ملی را دیده و هرگز تصور نمیکردم که ملاقات حضوری با این شخصیت علمی داشته باشم. در آن مراسم وی ضمن سخنرانی درباره نسخههای خطی، از اسناد سخن گفت. اهمیت اسناد و نحوه شناخت خطوط رجال دوره قاجار و... این بخش از سخنرانی برای من که سالهای طولانی اسناد بسیاری را مورد بررسی و تفحص قرار داده بودم، فرصتی گرانبها بود و بسیار بهره بردم.
وی افزود: بنابراین مشتاق ملاقات با استاد شده و این ارتباط از طریق خانم افکاری حاصل شد. زندهیاد انوار با شخصیت مستقل و بینظیر خویش که فضیلت، کمال و تواضع را به همراه داشت، من را به حضور پذیرفت و از فعالیتهای من جویا شد. آخرین کتابم را به وی دادم و تقاضا کردم که مرا راهنمایی کند. پس از مدت کوتاهی کتاب را مطالعه کرد و پیام تشویقی برای من فرستاد. پس از آن بنا به توصیه زندهیاد انوار سایر کارهای انجام شده را که در آن زمان ده جلد بود، به حضور وی بردم. پس از مدت کوتاهی استاد خط به خط کتابها را خوانده و بر آنها حاشیه نوشته و راهنماییهای لازم را ارائه کرده بود.
قاضیها بیان کرد: دقتنظر علمی، ارتباطی که با مطالب نویسنده برقرار میکرد و همت بزرگ و کوشش سالیان دراز از وی دانشمندی ساخت که فضیلت و کمال را باید در چنان صفات و روحیاتی جستجو کرد. روی گرداندن از مادیات و پشت کردن به دنیا و لذات آن، زندهیاد انوار را از شخصیتی معنوی برخوردار کرده بود.
در ادامه این مراسم نصرالله حدادی، نویسنده و پژوهشگر گفت: زندهیاد انوار ذووجهین و جامعالاطراف بود. وقتی به حضور وی میرسیدم، محو گفتارش میشدم. این انسان وارسته بیدریغ علم خویش را در اختیار دیگران قرار میداد. نام و نشانی به جز آگاهی از وی باقی نماند. گاهی برای برخی از انسانها عمر هر چقدر هم که طولانی باشد، باز هم کم است. جا داشت که انوار 200 سال عمر میکرد و جا داشت که از این خرمن دانش بیشتر بهره میبردیم.
وی افزود: زندهیاد انوار دغدغه ایران و ایرانیان را داشت و اینکه دغدغه آب و فرونشست زمین و اینکه بالاخره میخواهند با تهران چه کنند، این شهر بیش از این ظرفیت ندارد. جا دارد که با توجه به جامعالاطراف بودن زندهیاد انوار جایزهای به نام وی بماند تا نامش که همواره باقی است، همواره باقی بماند.
در ادامه این مراسم دکتر کاوه خورابه، معاون علمی و پژوهشی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت: مسئله امروز ما مسئله تفاوت قائل شدن بین اصالت امر اصیل و امر غیراصیل است. زندهیاد انوار از جمله کسانی بود که حوزه اصالت را برگزید. در این بحث دو گونه رویکرد باید مورد توجه قرار گیرد. انسان بودن، فرهیخته بودن، اندیشمند بودن به وضوح در وجود این نازنین قابل دیدن بود. امروز دیگر از وجود وی بیبهره هستیم.
وی افزود: همچنان پرسش باقی است. پرسش رویهای است که در ذات زندهیاد انوار نهفته است. به قول هایدگر بارها و بارها تکرار میکرد که تفکربرانگیزترین مسئله زمانه ما این است که چرا تفکر نمیکنیم، انوار تفکر میکرد. سیدعبدالله انوار مردی بود از جنس دانندگی و عارفی که خود دانش و حکمت شده بود. او بینش بود و خرد. در مواجهه با او میتوانستیم از هر دری بگوییم و بشنویم و ماحصل حیرت بود و حیرانی. میتوان او را به ابوریحان بیرونی تشبیه کرد. مگر نه این است که آموزگار تا آخر عمر آموزگار است، آغاز آنجاست که پایان زاده میشود. پایان او آغازی است بر همه میراثداران او.
همچنین پویا آریانپور در این مراسم گفت: پرسشگری زندهیاد انوار در رشتههای مرتبط، بیامان بود. ولی اشتیاق به شنیدن نیز در او بینظیر بود. پروسه و طریقت هنر در هنر معاصر اینگونه تلقی میشود که شاید خلق اثر مهمتر از بداهت اثر است. در این باب بسیار با زندهیاد انوار گفتوگو میکردیم و نمود واقعی آن در زندگی وی دیده میشود. در زندگی وی پرسش و پاسخ تا لحظه آخر هم ادامه داشت. به نوعی نوجویی و این دم و بازدم پرسوال سبب میشد که ذهنش تا پایان جوان بماند.
وی افزود: زندهیاد انوار یک نگاه انتقادی داشت. شخصیتی سنتگرا داشت اما در عین حال به نقد سنت و نقد خویش میپرداخت. او دیندار است ولی در لحظاتی منتقد دین میشود. او شخصیتی بود که هر لحظه امکان داشت به نقد چیزهایی بنشیند که باور دارد. چگونه از یک روزنه کوچک به جهان نگاه میکنند و از این روزنه جهان قابل شناسایی میشود. چگونه همه ما از تفسیر جامعالاطراف زندهیاد انوار میتوانیم استفاده کنیم. کسانی هستند که یک نگاه درونگرا دارند. شناخت از درون آغاز میشود ولی جهان وطنی بودن چگونه آغاز میشود. زندهیاد انوار در عین حالی که دغدغه ایران را داشت، دغدغه جهان را داشت. قرار بر این شد که کتابخانه شخصی زندهیاد انوار به کتابخانه ملی اهدا شود.
در این مراسم همچنین نوشآفرین انصاری به بیان چند خاطره از دوران زندگی زندهیاد سیدعبدالله انوار پرداخت.
نظر شما