سمیرا علیرسول هنرمند و استاد خوشنویسی مطرح کرد: سیستم آموزشوپرورش ایران اشکال ریشهای و بنیادین دارد و پرورش، حلقهای مفقوده در این سیستم است. پرورشی که باید در دل آموزش نهفته باشد.
چه چیزی از تدریس و معلمی برای شما جذاب بوده که آن را انتخاب کردهاید؟
معلم بودن شغلیاست که با ورود به دنیای آن لحظه به لحظه بیشتر در این اقیانوس عمیق غرق میشوید. شاید در بدو ورود اهدافی داشته باشید، یا بخاطر دلایلی وارد این حرفه و شغل شوید، اما حس انتقال دانستهها به فردی دیگر و لمس دست یافتن به دنیایی جدید توسط هنرجو و گشتوگذار در آن، یقینا شیرین است. وقتی وارد این اقیانوس بیکران شدم، حس کردم آن به آن مبتلاتر از قبل شدم. میتوان گفت برای معلم بودن باید یک روانشناس باشید، با افراد مختلف در سنین متفاوت با فرهنگ و تربیتهای مختلف ارتباط بگیرید و درون آنها نفوذ کنید؛ چون تا توسط هنرجو یا دانش آموز پذیرش نشوید، فرآیند آموزش هم به درستی شکل نخواهد گرفت. اینکه با افراد مختلف ساعتهایی را زندگی میکنید و با آنها تعامل میکنید باعث خواهد شد در وهلهی اول خودتان بیاموزید. پس منِ معلم بیشتر از اینکه یاد بدهم، یاد میگیرم و لحظه به لحظه رشد میکنم، این رشد هم درونی است و هم رشد در تخصصی که دارید.
چگونه به کلاس و درس ورود میکنید؟
شاید شبیه یک گعده و دورهمی دوستانه، اغلب با خوش و بش شروع میشود و تا به حال پیش آمده به کلاسی به معنای کلاس خوشنویسی همراه درس و بیان اصول خوشنویسی و تمرین و رفع اشکال ختم نشود. خصوصا در رابطه با دانشآموزان که باید تا حدودی هیجانات دانشآموز تخلیه شود تا آمادهی یادگیری شود. گاهی بیان مسائلی که به خط زندگی دانشآموز یا هنرجو مربوط میشود، یا پاسخ به دریای سوالاتی که در ذهن هنرجو موج میزند، علیالخصوص برای دانش آموزان در سنین نوجوانی، اهمیتی بالاتر از دستخط وجود دارد. خاطرم هست اوایل سال تحصیلی 1401 در دبیرستانی بعد از بحث و گفتوگو در رابطه با مسالهای که کل زمان کلاس را به خودش اختصاص داد، دانش آموزان بابت حل آن مساله؛ که در کنار هم به راه حل آن رسیدیم بسیار ابراز رضایت کردند، آن روز بچههای کلاس عنوان کردند ارزش این بحث از هر درس دیگری بالاتر بود. متاسفانه سیستم آموزشوپرورش ایران پر از ایراد و اشکال ریشهای و بنیادین است و پرورش، حلقهای مفقوده در این سیستم است، پرورشی که باید در دل آموزش نهفته باشد. صد البته معلمانی که همّ و غمّشان این موضوع است کم نیستند اما در نگاه کلان، با آنچه باید باشد بسیار فاصله داریم که دستیابی به این آرمان، مستلزم تغییر و تحولی اساسی است.
تا بهحال یکی از دانش آموزان شما به درجات بالایی رسیده که شما حس شوق و افتخار پیدا کنید؟
بله الحمدلله! خدا را شاکرم بابت این اتفاقات زیبا. یک حس وصف ناشدنی هست و شاید پدر و مادرها این حس را بهتر درک کنند، این که ثمرهی تلاش را ببینید. به نظرم معلم بودن کمی شباهت به مادری دارد؛ چون مرّبی مظهر اسم ربّ حق تعالی است و مادر هم همینطور است. وقتی میبینم بعضی هنرجویانم طی این سالها در حدی رشد کردهاند که تدریس میکنند یا کنار خودم آثار نمایشگاهی ارائه میدهند، عمیقا خوشحال میشوم. چند سال پیش چند نفر از هنرجویان توانیاب من به جشنوارهای بینالمللی راه پیدا کردند و در سطح دنیا مقام کسب کردند. اینکه آن عزیزان با تمام مشکلات جسمی، این چنین خلق اثر کردند و درخشیدند، برای من مایه مباهات بود.
از آنجا که از دید بسیاری از افراد هنر ذاتی و درونی است و قابل آموزش نیست، بگویید آموزش هنر با آموزش سایر رشته ها چه تفاوتی دارد؟
همیشه اولین جلسهی کلاس من، حول این محور میچرخد. حتی بحثی داریم درباره این موضوع که ما قطعا میتوانیم، فقط باید بخواهیم. این را باید مدام متذکر شویم که هنر خوشنویسی زبان بسیاری از هنرهای دیگر است و یک هنر اصیل ایرانی اسلامی است. متاسفانه عدهای بر این باورند که هنر موروثی و ذاتی است، اما بنده مخالفم و کاملا نفی میکنم و بهنظرم یک فن است که با آموزش و تمرین و پشتکار دستیافتنی خواهد بود. حالا برخی هنرها زود بازده هستند و برخی دیگر دیربازده و نیاز به صبوری و پشتکار بیشتری دارند. همین صبوری در فرآیند یادگیری عامل رشد و تعالی درونی ست.
مفیدترین کتابی که خواندهاید!
«فتح خون» شهید آوینی بینظیر است و مطالعه آن را به همه افراد در تمامی سنین توصیه میکنم البته ناگفته نماند که علاقه شخصی من به شعر است و این علاقه به حدی زیاد است که به اصطلاح «با شعر زندگی میکنم».
نظر شما