به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی «کتابهای سینمایی؛ از تولید محتوا تا مخاطب» با موضوع «متون سینمایی و دیپلماسی فرهنگی در تعامل جهانی» سهشنبه (دهم تیر ۱۴۰۴) با حضور مهرزاد دانش، پیمان شیخی و مازیار فکری ارشاد برگزار شد.
مهرزاد دانش در این نشست گفت: نکته مهم در دیپلماسی فرهنگی ظرافت همدلی با طیفهای خاص و مختلف است با ظرفیت و پتانسیل بالا. به عبارتی نوعی درک متقابل از نیازهایی که طرف مقابل در ارتباطسازی با ما و ما با او داریم. در صحبت از دیپلماسی فرهنگی نقطه اعتکای ما «فرهنگ» است و هر چیزی که در فرهنگ بگنجد. سینما، موسیقی، ادبیات، هنرهای تجسمی و یا حتی ایدههایی چون تبادل دانشجو بین دو کشور و یا حتی مسابقات بینالمللی ورزشی همه و همه در ظرف دیپلماسی گنجانده میشود.
وی افزود: دیپلماسی فرهنگی به دو صورت انجام میپذیرد. نخست برنامههایی که نهادهای دولتی سامان میدهند؛ از برگزاری جشنواره گرفته تا انتشار نشریه و ایجاد رایزنیهای فرهنگی در کشورهای دیگر که برای آن سرمایهگذاری کلان صورت میدهند. دوم آن نوع دیپلماسی است که توسط خود انسانها و ملتها، مثلاً هنرمندان دو کشور، برقرار میکنند. نهادهای فرهنگی خودجوش که نسبت به دولتیها عمر بیشتری دارند، در این حیطه فعالیت میکنند. دولت اینجا میتواند نقش پشتیبان داشته باشد تا هنرمندان و اهالی قلم مطرح آثار خود را به دیگر کشورها عرضه کنند.
دانش ادامه داد: سینماگر معروفی چون اصغر فرهادی، در زمان پرتنشی توانست با فیلم «فروشنده» جایزه اسکار را به خود اختصاص دهد و یک همدلی خاص بین مردم ایران و مردم آمریکا ایجاد کند. اگرچه خود آقای فرهادی به دلیل سیاستگذاریهایی که در دوره اول ترامپ صورت گرفت، به این جشنواره نرفت، اما با تاکید بر وجوه مشترک انسانی در اثر هنریاش یک دیپلماسی فرهنگی را به سامان برساند.
این منتقد سینما در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اهمیت منابع پژوهشی و تحلیلی درباره سینمای ایران گفت: کتابهایی که درباره سینمای ایران چه در داخل و چه خارج از کشور نوشته و منتشر شدهاند، قطعاً اهمیت بسیاری دارند، چرا که این کتابها فیلمهای ایران را که حامل بار فرهنگی دیپلماسی ما هستند، در سطحی بالا معرفی میکنند. در واقع کتابهای سینمایی تاریخ، هویت، فرهنگ و نحوه تبادلات فرهنگی در آن اثر سینمایی را معرفی و به ماندگاری آن کمک میکنند.
دانش در ادامه یکی از بهترین منابعی را که توانسته معرف خوبی برای سینمای ایران در جهان باشد، به این شرح معرفی کرد: درباره سینمای ایران کتابهای بسیاری نوشته شده، اما یکی از عالیترین آنها کتاب «تاریخ اجتماعی سینمای ایران» نوشته حمید نفیسی است که در ایران نیز با ترجمه محمد شهبا منتشر شده است. این اثر تاریخ دقیق و انتقادی سینمای ایران، از آغاز شکلگیری آن تاکنون بوده و بر درک عمیق نگارندهاش از تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران معاصر استوار است. نویسنده در این کتاب، فیلم را در زمینه اجتماعی و سیاسیاش قرار داده و از این طریق، دورهی منتهی به انقلاب مشروطه را تشریح میکند و تا دوران پس از انقلاب اسلامی پیش میرود.
مازیار فکری ارشاد نیز در این نشست گفت: در بحث از دیپلماسی فرهنگی ما باید به تاثیرگذاری شکلهای مختلف فرهنگ خودمان اعم از هنر، ادبیات و علوم انسانی در سطح جهانی فکر کنیم، چرا که بهرحال ما در یک منظومه و سپهر فرهنگی جهانی هستیم.
وی افزود: از دوران پیش از انقلاب بحث دیپلماسی فرهنگی در حوزه سینما آرام آرام شکل گرفت. شکل اولیه در سینمای ایران عامه پسند بود و البته یک جریان فکری و فرهنگی نیز وجود داشت که مختص جماعت روشنفکر ایرانی بود. برخی از فیلمها توانستند از این رهگذر در سطح جهانی دیده شوند. بعد از پیروزی انقلاب شکل و فرم سینمای ایران تغییر رویه داد و میتوان گفت از نیمه دوم دهه شصت و تقریباً در سالهای پایانی جنگ سینمای ایران با آثار مرحوم عباس کیارستمی و در قدم نخست با فیلم «خانه دوست کجاست؟» در سطح جهان مطرح شد و البته امیر نادری نیز با فیلم «دونده» جایگاهی در جشنوارهها به دست آورد و به این ترتیب ما از لحاظ دیپلماسی دوران باشکوهی در دهه ۷۰ داشتیم.
فکری ارشاد ادامه داد: در همین دوران ارتباط با محافل سینمایی جهان نیز آغاز شد و سینمای ایران گامهای موثری را در سطح جهان و در حوزه دیپلماسی فرهنگی برداشت. از این رهگذر دیگر جشنوارههایی مانند کن و ونیز دیگر برای سینمای ایران دور از دسترس نبود؛ و سینمای ایران توانست جهانیان را به شکل و فرم و تازهای توجه دهد. در دهه هشتاد سینمای ایران از این نظر با یک افت نسبی مواجه شد و در دهه ۹۰ دیگر حرکتها به پراکندگی دچار شدند و دیگر نمیتوان به شکلی جدی سینمای ایران از این نظر را مورد بحث قرار داد.
وی با اشاره به این نکته که دیده شدن سینمای ایران در محافل جهانی در دهه ۹۰ با افت و خیزهای بسیاری مواجه بود، گفت: اگرچه در دهه ۷۰ سینمای ایران با پرچمداری عباس کیارستمی و بعدها مجید مجیدی یک جریان فکری در جهان ایجاد کرد، اما در دهه ۹۰ دچار افت و خیز بسیاری شد و موفقیتهایش فردی بودند و ظهور فیلمسازی مثل اصغر فرهادی را که با فیلم «درباره الی» در سطح جهانی درخشید در این شرایط بود و هرچه جلوتر آمدیم فضا باز شخصیتر و فردیتر شد.
نظر شما