چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۲
حس همدلی ایرانیان در دوران جنگ دوازده‌روزه باید ثبت و حفظ شود

ابراهیم حیدری، مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در محفل شعرخوانی «ایران حسین (ع)» با تاکید بر اینکه همدلی و همبستگی مردم ایران از اقشار مختلف و با دیدگاه‌های گوناگون تحسین‌برانگیز است و جزئی از تاریخ ما شده است بر ضرورت همراهی شاعران در ثبت و حفظ این حس همدلی تاکید کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ابراهیم حیدری در محفل شعرخوانی «ایران حسین (ع)» که امروز، یازدهم تیر ماه به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری سالار شهیدان با میزبانی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد، در سخنانی ضمن تسلیت این ایام و گرامیداشت یاد شهیدان جنگ دوازده‌روزه ایران با رژیم صهیونیستی عنوان کرد: در این دوران ثابت کردیم که در روح و جان ایرانیان هم وطن‌خواهی و آزادگی و نیز ارزش‌های عاشورایی و دینداری همراه است. حسینی‌ماندن و ایرانی‌ماندن هر دو لازم است و مکتب ما ریشه در هر دو دارد.

وی افزود: ایران مهد تمدن و فرهنگ بوده و رمز ماندگاری کشورمان فرهنگ، شعر و تاریخ آن است. ملت ما در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله نشان دادند که با دست خالی می‌توان مقاومت کرد و اجازه ندادند یک وجب از خاک ایران را از دست بدهیم. در جنگ ناخواسته اخیر نیز که اسراییل منحوس به نمایندگی غرب پلید به جان مردم آزاده افتاد با اینکه بسیاری از تاریخ‌سازانمان را از میان سرداران و دانشمندان و نیز مردان و زنان و کودکان از دست دادیم نشان دادیم ایران با هویت اسلامی همواره آماده دفاع و مقابله با دشمنان است.

مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در عین حال تاکید کرد: این همدلی و همبستگی ملی الزاماتی دارد و نباید در آن شاهد افراط و تفریط باشیم. شاعران و اهالی قلم نیز می‌توانند با قلم و شعر و روایت خود همبستگی امروز را که میراثی ارزشمند است حفظ کنند و انتشار دهند. باید این حس همدلی که بخشی از تاریخ ما شده حفظ و ثبت شود.

در این آیین که با اجرای سعید بیابانکی و شعرخوانی شاعرانی چون میلاد عرفان‌پور، علیرضا قزوه، سعید مبشر، محمدرضا طهماسبی، حسین دهلوی، مصطفی محدثی‌خراسانی، اعظم سعادتمند و سیده‌تکتم حسینی همراه بود، بیابانکی با اشاره به اینکه در روزهای جنگ دوازده‌روزه با تجاوز وحشیانه و سفاکانه رژیم صهیونیستی و شهادت سرداران و دانشمندان و نظامیان و همچنین مردان بی‌سلاح و بی‌دفاع و بسیاری از کودکان و زنان مواجه شدیم، تاکید کرد: دستاوردی که به دست آوردیم یک همبستگی ملی و دوستی و میهن دوستی بود. به اذعان روزنامه گاردین نقشه اسراییل که می‌خواست ظرف ۴۸ ساعت کار ایران را تمام کند با همبستگی مردم ایران نقش برآب شد. این همبستگی ملی باید حفظ شود.

حس همدلی ایرانیان در دوران جنگ دوازده‌روزه باید ثبت و حفظ شود

در این محفل ادبی، محمدرضا طهماسبی که دفتر کارش و نیز بسیاری از همکارانش را در جنگ دوازده‌روزه از دست داده به شعرخوانی پرداخت «این سرزمین ایران عاشوراست / آری خاک دلیران و دیار جان نثاران… آیینه دار مکتب خون و شهادت / تنها فقط خون ناجی این سرزمین است / ما سهممان خون است و خون بس / … آری ریا از آریایی ها ندیده است / از ترس موسی کودکانی را کشت فرعون / نوزاد و طفل و نوجوان را کشت فرعون / غافل از اینکه موسی از ایران می آید… ما شیرمردانی به رزم آماده داریم / قاسم سلیمانی و فخری زاده داریم / چونان سلامی مردمی آزاده داریم / هشتاد میلیون مثل حاجی زاده داریم / … امثال تهرانی مقدم کم نداریم / آنان که بر فرق عدو سجیل بودند / دنبال محو نام اسرائیل بودند / آن زاهدان شب که شیران نبردند / آن لشکری که خصم را بیچاره کردند / … با سنگ بر آیینه‌های دق نوشتند / با دشمنان از وعده صادق نوشتند / ایمان اگر شد با عمل همره غمی نیست / ما سهممان خون است و خون سهم کمی نیست / بر پرچم ما نقش خون مانده است یک عمر / …صهیون اگر دیو سپید هفت سر شد / هرگز نپندارد که ما را رستمی نیست / …صهیون زند از پشت خنجر رسمش این است / … مردان ما را خون بها خون است خون است / من بعد هر جا رد صهیون است خون است / هرگز مدار از سامری هیچ انتظاری / … دریا اگر طغیان کند ماییم سدش / هرگز نترسانده است ما را جزر و مدش / باید بخوانیم از حضیض و اوج‌هایش / …ای سامری تا کی فریب و کشته سازی / نفرت پراکندن به دنیای مجازی / ای سامری تا کی به بتها سجده کردن / سودی نخواهی برد از این گوساله بازی / … امروز صهیون مظهر دیو است آری / … دیوی که با خون چهره خود را بزک کرد / معدودی از ما را اگرچه دوبه شک کرد / مردم مبادا پیش دشمن ساده باشید / ای لشکر صاحب زمان آماده باشید / شیطان اگر از گفت وگو دم زد دروغ است / با پرچم صلح او اگر آمد دروغ است / شیطان سر صلح و صفا با ما ندارد / جنگ است آری گفت وگو معنا ندارد / در گردن خود نیش عقرب را فرو کرد / هر کس که با عقرب نشست و گفت وگو کرد / …همراه شو این قصه را با من برادر / با من بخوان از مرگ اهریمن برادر / … جز مرگ با جالوت هر حرفی اضافی‌ست / عاجز شده شعر و کلام افتاده از کار / شاعر سخن کوتاه کن شمشیر بردار / پاسخ، کلوخ انداز را همواره سنگ است…»

مصطفی محدثی خراسانی نیز در این نشست چندین رباعی را به ساحت امام حسین (ع) تقدیم کرد. «دانایی و عشق حاصل دیدن توست / فهمیدن آفتاب فهمیدن توست / مهتاب عقیق سرخ انگشتریت / خورشید فقط غبار پیراهن توست» «هر چند که پاره پاره چون آن بدن است / مجموع پریشانی دنیای من است / از صبح ازل تا شب محتوم ابد / پیمان الست من همین پیرهن است»

سیده تکتم حسینی نیز از شاعران حاضر در این محفل بود. «دلم گرفته و درمان آن دوای حسین است / دوای این دل بی تاب کربلای حسین است / نوای محتشمیم ما به حسرت حرمی‌ست / سیاه پوش غمیم و عزا عزای حسین است / اگر که مانده و خسته اگر که مانده و بسته / علاج کار به دست گره گشای حسین است / عجیب نیست که بر هم خورد بساط دو عالم / جهان و هر چه در آن هست خون بهای حسین است / سرش به نیزه رها شد و عشق سر به هوا شد / بساط گریه به پا شد هوا هوای حسین است / میان گریه می اندیش با خودت که خدایت / خدای شمر و یزید است یا خدای حسین است»

فراز ملکیان، شاعر اصفهانی، نیز در این نشست به شعرخوانی پرداخت. «نگین یا علی از حلقه خاتم نمی افتد / بدانید از لب ما یا علی یک دم نمی‌افتد / شیاطین جمعشان جمع است اما من یقین دارم / به آن الله روی پرچمت خط هم نمی افتد / نمی‌دانند ما هم بیمه هم نذر اباالفضلیم / قلم حتی شود این دست‌ها پرچم نمی‌افتد / یکی می‌گفت آتش‌بس فقط از ترس عاشوراست / بگو شور حسینی از سر عالم نمی افتد»

حسین دهلوی نیز در این نشست یک شعر نیمایی خواند.«دوده و غبار / روزهای تار / انفجار پشت انفجار / باز جنگ خیبر است / مثل روز روشن است / اینکه بی گمان سرآمده‌ست داستانتان / ضرب های ذوالفقار نوش جانتان / دیر نیست اینکه عاقبت به لطف حی لایموت / پنبه می شوند رشته های تار عنکبوتتان»

علیرضا قزوه نیز در این نشست با تاکید بر اینکه در جنگ دوازده‌روزه با رژیم صهیونیستی شاهد همدلی ارزشمند دینداران و وطن‌پرستان زیر یک پرچم بودیم، عنوان کرد: دوران طلایی در تاریخ و فرهنگ ایران زمین در حال شکل گرفتن است که باید همین فضا را حفظ کنیم.

حس همدلی ایرانیان در دوران جنگ دوازده‌روزه باید ثبت و حفظ شود

وی در ادامه بخشی از یک قصیده بلند خود را خواند.«محرم آمد و برپا شده خیام عزا / امیر لشکر عشق سیدالشهدا / … نگاه کن که هنوز از تب خیانت شام / سری بریده بلند است در برابر ما / … حسین خضر زمانه است آب زندگی است / بشوی ظلمت دل را به نور آب بقا / بگرد گرد حسینی که زنده است هنوز / … هنوز لشکر شام است می‌رسند از غرب / هنوز پشت افق لشکری‌ست ناپیدا / … بزرگواری و عزت خدا کرده عطا / وطن حسین شهید است دوستش دارم / … هزار مرتبه از جمعشان بزرگ‌تری / جهان اگر همه با هم شوند و ما تنها…»

سعید مبشر نیز از شاعران حاضر در این محفل ادبی بود. «جهان مکالمه‌ای بود بین ذلت و مرگ / که ایستادگی از موج ها مخابره شد / … به آفتاب بگو نور و خنده پخش کند / ‏‬ درخت سرد بیاید پرنده پخش کند / ‏‬ رسانه شعر مرا نیز زنده پخش کند / که زنده روح دلیرت به ما مخابره شد / خبر سپیده صبحی میان تیر و تفنگ / خبر ترانه شادی به رغم وحشت جنگ / خبر که آینه ای بود در تهاجم سنگ / … تو دل به آب زدی آن چنان روان و سلیس / که احتیاج ندارد به شرح و زیرنویس…»

میلاد عرفان‌پور در این محفل چند رباعی قرائت کرد. «آن لحظه که جان می‌رود از دست حسین! / دیدار تو آخرین امید است حسین! / تا همّت عشق است چرا منّت مرگ؟ / باید به شهیدان تو پیوست حسین!»

این نشست ادبی با خوانش دو غزل توسط اعظم سعادتمند ادامه پیدا کرد و حسن ختام برنامه نیز شعرخوانی علی‌محمد مودب در ستایش تهران بود:

هوای تو آزادی و شادی است

زمین تو میدان آزادی است

تو در سایه سبز عبدالعظیم

پری از گُل و خنده و یاکریم

پر از یاکریمی تو هر پنجره

پر از یاکریمی تو هر حنجره

تو ما را دل جست‌وجو داده‌ای

وزان جست‌وجو آبرو داده‌ای

تو آموختی رسم فریاد را

تو آتش زدی بیخ بیداد را

در آتش چو مشروطه خود سوختی

به ما درس آزادی آموختی

حس همدلی ایرانیان در دوران جنگ دوازده‌روزه باید ثبت و حفظ شود

وطن‌خواهی از تو پرآوازه شد

به تو نام ایران‌زمین تازه شد

عدالت تو از حاکمان خواستی

ز شاهان تو این مُلک پیراستی

دماوند تصویر پاینده‌ات

بهار و مدرس نماینده‌ات

تو سهراب را شهر رویا شدی

پناه دل تنگ نیما شدی

تو جمع خراسان و گیلان شدی

تو آیینه حسن ایران شدی

لر و ترک و کرد و عرب جمع شد

دماوندت این جمع را شمع شد

دماوندت آرامش جان ماست

نماد سر سربلندان ماست

همه با تو سبز و شکوفا شدند

چنین در تو من‌های ما، ما شدند

خمینی چراغ جماران توست

امام تو، پیر شهیدان توست

سلام تو اسلام را زنده کرد

امام تو این نام را زنده کرد

به جز تو از آن یار، دعوت که کرد

به سوگ امامش، قیامت که کرد؟

تو شهر شهیدان جاوید ما

تو در آخرین رزم امید ما

جهان محو تصویر توفانی‌ات

خداحافظی با سلیمانی‌ات

اگر چند گاهی دل‌آشفته‌ای

تو با شرق، از آسمان گفته‌ای

امید است نام شهیدان تو

تماشای لبخند چمران تو

امید است قاسم سلیمانی‌ات

امید است یار خراسانی‌ات

تو آوازه تازه مشرقی

به تو گرم هر سو دل عاشقی!

دل گرم این ملک و کشور تویی

تو تهرانی، امید خاور تویی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین