نگاه فریدون مجلسی به خاطرات دیپلماتهای ایرانی
نکات جالب و خواندنی از مأموریتهای پرتلاطم دیپلماتهای ایرانی/ «حاجی بابای اصفهانی» شاهکار جیمز موریه
فریدون مجلسی معتقد است: دیپلماتها خاطرات و حیرتهای خود را با این هدف مینوشتند که قدمی در راه تجدد ایرانیان یا لااقل طبق حاکم برداشته شود. همچنان که جهانگردان ایرانی مانند حاجی سیاح هم خاطرات خود را نگاشته است.
دلیل جالب بودن یا حتی دلیل نوشتن آن خاطرات حضور سفیر در بازه زمانی خاصی در مسند سیاسی است که دورهای پرتلاطم و مهم و مؤثر در تاریخ کشور بوده است. از این دست خاطرات میتوانم به خاطرات شش جلدی عبدالحسین مسعود انصاری اشاره کنم که تحصیلات دانشگاهی خودش را در روسیه به پایان رسانده و بیش از هر دیپلماتی به مأموریتهای مختلف از روسیه تا هند و افغانستان رفته، بارها استاندار و سفیر شده بود. پدرش علیقلی خان مسعود انصاری نیز دیپلمات و سفیر و وزیر خارجه بوده و اینها بر غنای خاطرات عبدالحسین مسعود انصاری با آگاهی بیشتر از درون نظام پس از مشروطه میافزود. اما شاید هیچ کاری به اندازه ریاست اداره پیمان سه کشور در وزارت امور خارجه یعنی قرارداد 1320 روسیه و انگلیس و ایران جالب نبود که کشور را از همان آغاز از شرایط اشغال درآورد و در شمار متفقین قرار داد. این کار موجب تعهداتی از سوی آن کشورها خصوصا در زمینه پرداخت هزینهها شد.
خاطرات جالب دیگر از اردشیر زاهدی است که در وقایع 28 مرداد دخالت مستقیم و دوران نخست وزیری پدرش و دامادی شاه و وزارت امور خارجه و سفارت در لندن و واشنگتن حضور و مشارکت دائم و مؤثر داشته و بسیار پرفروش و پر خواننده بوده است. در درجه بعد سه کتاب خاطرات سفیران آن دوران به دلیل قرار گرفتن در شرایط خاص تاریخی جالب بوده است. ضمن اینکه این گونه خاطرات ضمنا مانند یک رمان شرح زندگی پر تلاطم آنان است که تا حدی هم رنگ سفرنامه به آن افزوده میشود. از این میان خاطرات فریدون زندفرد دیپلمات فاضل فقید است که سوابق دیپلماتیک طولانی خصوصا در مجامع بینالمللی داشت. اما آنچه خاطرات او را جذاب و از لحاظ تاریخی ارزنده میکند قرار گرفتن او در مقام اداره خلیج فارس در زمانی بود که اولا موضوع پذیرش استقلال بحرین پس از ادعاهای 250 ساله مطرح بود که زند فرد خودش در دفاع از حقوق ایران کتابی درباره آن نوشته بود و نقشی که در مذاکرات و برنامههای استرداد جزایر ایرانی در سال 1971 داشت.
ضمن اینکه شناختی از عملکرد وزارت امور خارجه در آن دوران به دست میدهد. کتاب دیگر خاطرات دکتر حسین شهیدزاده به نام «راه بدون بازکشت» است، که ضمن جالب بودن شرح زندگی او تا ورود به کار در وزارت خارجه، خصوصا نقش او به عنوان سفیر ایران در عراق در سالهای پرتب و تاب منتهی به قرارداد 1975 الجزیره مهم و جالب است. خاطرات مهم از دیپلمات دیگر خاطرات دکتر امیراصلان افشار سفیر ایران در اتریش و آمریکا و آلمان و رئیس کل تشریفات سلطنتی تا پایان سلطنت محمدرضا شاه است که تا پایان زندگی شاه او نیز بر سر کارش بود. همسرش نیز دختر محمد ساعد مراغهای سفیر ایران در مسکو در زمان اشغال ایران توسط ارتش سرخ و نخستوزیر دوران پس از آن بود. به این ترتیب اصلان افشار در بطن و عمق بسیاری از اطلاعات درونی قرار داشت. او دو سال پیش در 102 سالگی در اثر ابتلا به کرونا در فرانسه درگذشت. کتاب خاطرات او هم بسیار جالب و خواندنی است.
درباره خاطرات دیپلماتهای پس از انقلاب اسلامی سه یا چهار کتاب خاطرات به همان گونه دلایل تاریخی زمان آنها را جالب یافتهام. یکی کتاب «آقای سفیر» نوشته محمدجواد ظریف است که هم نوع برآمدن انقلابی او که با نوعی شبیه بالارفتن از دیوار سفارت، یعنی اشغال کنسولگری ایران در سانفرانسیسکو یا یکی از نمایندگیهای ایران در زمان تحصیل ایشان آغاز میشود که پس از پایین آمدن از دیوار و ادامه تحصیل به اشتغال انقلابی در سفارت و رسته دیپلمات میرسد. زباندانی و کسب تجربه کار از پله بالا به بالاتر خاطرات او را با رنگی سیاسی و تحلیلی، که تازه مربوط به پیش از مذاکرات برجامی تا دوران بازنشستگی اجباری و تصفیه گونهاش توسط احمدینژاد مربوط بوده، جالب کرده است.
کتاب دیگر خاطرات دکتر صالحی وزیر امور خارجه پایان دوران احمدینژادی و آغاز مذاکرات برجامی در مسقط و عمان با دور زدن احمدینژاد، به نام «گذری در تاریخ» است. او که زاده خانوادهای مهاجر در عراق بود است که در آنجا او را عجم و پس از بازگشت به ایران به دلیل پوشش و شاید لهجه در مدرسه او را عرب مینامیدند. زندگی جالبی داشته است. اهمیت خاطرات او در ورود به دو مبحث انرژی هستهای و مذاکرات برجامی است که کتاب را واجد ارزش تاریخی ساخته است.
کتاب سوم خاطرات جالب دکتر احمد عزیزی معاون و قائم مقام وزیر امور خارجه در زمان وزارت سیدحسین موسوی و دوران داغ گروگانگیری است. کاری که به مزاج او به هیچ وجه سازگار نبوده و بیآنکه درباره آن دخالت یا نظارتی داشت باشد باید دلواپس و در تلاش برای پایان دادن به آن ماجرا نیز میبود. زندگی او که برای ادامه تحصیل به آمریکا میرود و با انقلاب به ایران باز میگردد و «دچار موقعیت سیاسی» میشود نیز جالب است به شکلی که حتی در آستانه آزادسازی گروگانها وقتی برای دیدار با آنها میرفته باید با چشم بسته در کف وانت یا ماشین پنهان میشد. عزیزی پس از کنارهگیری از سیاست به زندگی فرهنگی پرداخت و آثار و ترجمههای مهمی برجای گذاشته است.
در رابطه با سایر خاطراتی که به طور شفاهی در وزارت امور خارجه از سفرای پس از انقلاب استخراج شده است، یکی را دیدهام از دکتر علی شمس اردکانی. او استاد دانشگاه کویت بود با سوابق انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و ارتباطاتی با دوران تبعید امام در عراق که در هنگام عزیمت امام از مرز کویت به فرانسه به ایشان ملحق میشود و با انقلاب به ایران باز میگردد. در دورانی که پس از ماجرای گروگانگیری سفیر در کویت و مامور سازمان ملل میشود، در همان اجلاسی که مرحوم رجایی پای خود را به عنوان مدرک شکنجه نظام پیشین به معرض نمایش گذاشت. خاطرات تلاش برباد رفته برای پایان دادن به گروگانگیری عبرتانگیز است.
خاطرات دیگر مربوط به دکتر مهدی بشارتی است از دیپلماتهای دوران پیش از انقلاب است که در زمان انقلاب در سفارت ایران در بغداد خدمت میکرد و پس از انقلاب که مرحوم دعایی سفیر در بغداد بود، با شکل حرفهای با رفتار و کار دیپلماتیک آشنا شد و او را به عنوان نفر دوم حفظ کرد. این لطف همزمان شد با ماجرای گروگانگیری منجر به حمله صدام به ایران. در آن زمان بشارتی در غیبت مرحوم دعایی کاردار بود و در نتیجه به مدت شش سال در داخل سفارت ایران در بغداد محبوس و محصور ماند تا سرانجام با مداخله صلیب سرخ بینالمللی با دیپلماتهای عراقی باقی مانده در تهران همزمان در آنکارا مبادله شدند. این وقایع خاطرات را جالب میکند و بهویژه آنکه از او پس از بازگشت از اسارت نیز مدتی نگهداری میشود که مبادا تحت تاثیر چیزی قرار گرفته باشد؟ پس از آن به درخواست خود بازنشسته شد و به تقاضای مرحوم دعایی سردبیری مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی را به عهده گرفت. فشرده این خاطرات در روزنامه اطلاعات منتشر شده است.
کتاب خاطرات سید حسین موسویان، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در زمان واقعه رستوران میکونوس و مذاکره کننده دورههای اولیه منجر به برجام به نام «روایت بحران هستهای ایران، ناگفتههای یک دیپلومات» نیز اطلاعات جالبی دارد که با توجه به ملاحظه کاریها و محافظهکاریها و مصلحت اندیشیهای حرفهای قابل توجه است.
بقیه این مجموعه خاطرات رسمیتر دیپلماتیک را ندیدهام، اما با توجه به اینکه وقایع حاد در زمان سفرای اهل قلم رخ نداده است و نیز با توجه به تمرکز مدیریت سیاستگذاری در تهران و خصوصا در نهادهای خارج از وزارت امور خارجه، قطعا از جالب بودن خاطرات با تمرکز بر شرح موفقیتهای اداری در انجام وظایف و نظایر آن هم میکاهد و گمان نمیکنم برای خوانندگان محدود جذاب باشد.
نظر شما