عابدینی در ابتدای این نشست بیان کرد: در کتاب چندین مقدمه مطرح میشود که به مراتب میتوان از متن نیز آنها را مهمتر دانست. همه ما در برههای از زمان، محصل یا دانشجوی یک دانشگاه میشویم، این برهه یکی از جدیترین برهههای زندگی ماست. کتاب نیز از همین رو، تمام تلاشش را داشته به عنوان یک کتاب جیبی مهم برای دانشجویان باشد.
وی افزود: این کتاب همچنین برای همیاران دانشجویان نیز هست که میخواهند برای ارتقای زندگی و هنر بهزیستن دانشجویان تلاش کنند. این دسته بیشترین تمرکزشان روی آموزش است. نویسندگان کتاب تمام تلاششان را کردهاند که به ارتقای زندگی دانشجو کمک کنند و به او مطالبی جدید بیاموزند.
عابدینی گفت: قاعدتا در بسیاری از دانشگاهها به این نتیجه رسیدهاند که اگر قرار باشد دانشجویان ارتباط خوبی با دانشگاه بگیرند، شاید بهتر است که همیارانشان از گروه همسالان انتخاب شوند. راهنما، خود مهارتهای دانشجویی را آموخته و پشت سر گذاشته و از همین رو میتواند به عنوان یک دوست به دانشجو کمک کند. از همین رو کمک کردن همیار به دانشجو، از کمک استاد و مسئول دانشگاه مهم تر است.
وی اضافه کرد: یکی از مهارتهای اصلی که در کتاب به آن پرداخته میشود همین است که دانشجو چگونه دانش را فرا بگیرد و تبدیل به یک دانشجوی تراز شود. چطور مهارت درس خواندن را بیاموزد. تحصیل، روش و منش خاص خودش را دارد. علمآموزی گام ابتدایی موثر است که همه دانشجویان متوجه اهمیت درس خواندن و یادگیری شوند.
عابدینی بیان کرد: نودانشجویان باید بفهمند که همیاران به یادگیری آنها علاقمندند؛ چگونه آموختن و چگونه مواجه شدن با دروس کتب درسی هم خیلی مهم است. ارتباط اولیه همیار با نودانشجو باید به گونهای باشد که حس خوب فهمیدن و درست فهمیدن علوم به دانشجو القا شود. همیاران از ترم بالاییها هستند و برای ارتباط با دانشجو باید به موفقیتهای تحصیلی فرد اشاره کنند. قطعا دانشجو تلاش زیادی کرده تا به دانشگاه برسد و باید بفهمد بیشترین یادگیری زمانی اتفاق میافتد که بیشترین تلاش را داشته باشد.
وی با بیان اینکه همیاران باید بفهمند نودانشجویان چه مسائلی را پشت سر میگذارند ادامه داد: گاهی آنها با مشکلات و مسائل خاصی وارد دانشگاه میشوند. همیاران به این دست از مسائل نیز باید توجه داشته باشند. برای نمونه یکی از موضوعاتی که همیاران باید توجه داشته باشند تفاوتهای دانشگاه و دبیرستان است. در دوره دبیرستان خانواده و دوستان همچنان حامی فرد در تحصیل هستند اما در دوره دانشگاه، بار این تحصیل به دوش خود دانشجو است و دیگر خبری از حامیان و خانواده و دوستان نیست.
علی صنعتی دیگر سخنران این نشست بود. وی با اشاره به اینکه کتاب یک هندبوک کاربردی است در ارتباط با اینکه زندگی دانشجویی را مدیریت کنیم توضیح داد: مطالب زیادی به شکل فشرده و رازآلود قرار گرفته است که اگر دقت کنیم مسائل زیادی را داخلش میبینیم. جدای از جنبههای مثبت، جنبههای دیگری برای همیاران دارد.
وی به سبکهای مختلف یادگیری اشاره کرد و گفت: سبکهای یادگیری همان ترجیحهای ما در یادگرفتن هستند. یاد گرفتن مطلب مهمی است و صرفا این نیست که یک کتاب را حفظ کنیم و برویم امتحان بدهیم. ما باید یاد بگیریم چطور با دیگران ارتباط برقرار کنیم. سبک یادگیری از این جهت مهم است که ترجیح ما برای ارتباط با دیگران را نشان میدهد.
به گفته صنعتی، علت اینکه در حال حاضر توجه به سبکهای یادگیری زیاد شده این است که تا چند سال قبل تاکید بر این بود که آموزش باید معلم محور باشد و اکنون به این نتیجه رسیدهاند که فرد در یادگیری نقش بسیار مهمی دارد. هر فردی خودش برای خودش علم را بازسازی میکند. این کتاب الگویی را ارائه میدهد که به چند مدل سبک یادگیری منجر میشود که در روانشناسی نیز به آن اشاره شده است. این کتاب همچنین پرسشنامهای را طراحی کرده است که سبک شما را مشخص میکند.
این مدرس دانشگاه گفت: برای نمونه میشود به سبک تکانشی اشاره کرد. افرادی که سریع میخوانند و سریع یاد میگیرند و سریع امتحان میدهند. ممکن است از نظر ما این افراد، عجول به نظر برسند اما اینطور نیست. آنها اینطور یاد گرفتهاند که سریع به نتیجهگیری برسند و ممکن است همه آنها را درک نکنند.
صنعتی افزود: سبک بعد، انعکاسگرا است. که در بحثهای روانشناسی افرادی که از این سبک استفاده میکنند به عنوان افراد تاملی شناخته میشوند. این افراد پیش از هرچیز جوانب را در نظر میگیرند و آنچه به نفعشان یا ضررشان است را از همه نظر مورد بررسی قرار میدهند. سبکهای مطالعاتی نه خوباند و نه بد، بلکه ترجیحهای ما برای یادگیری هستند.
فرشته میرزایی دیگر سخنران این نشست با بیان اینکه کتاب بیشتر به همیاران دانشجویان مرتبط است و برای آنان میتواند مفید واقع شود عنوان کرد: این کتاب برای تکمیل شدن آموزشهای اصلیای است که به صورت طرح همیاران، در دانشگاهها اجرا میشوند.
وی افزود: ما ایرانیها این تجربه را داریم که تجربههایمان را به صورت شفاهی و سینه به سینه به یکدیگر منتقل کنیم. تفاوت غربیها با ما نیز از همینجا شروع میشود که آنها تجربیاتشان را مکتوب میکنند چه مطالب منفی باشند و چه مثبت، آنها را چاپ میکنند تا به دست افراد مرتبط و آیندگان برسد. مکتوب کردن ویژگیهای خوبی دارد و آن هم این است که بقیه میتوانند این تجربیات را نقد کنندو باعث بهتر شدن چارچوب مطالب بعدی شوند. چیزی که باعث رشد کشور میشود مدیریت دانش و تجربیات است. افراد صاحب تجربه باید دانش را مکتوب کنند.
وی به عنوان کتاب اشاره کرد و گفت: زمانی از کلمه کولهپشتی استفاده میکنیم که بخواهیم وسایل ضروری را با خودمان همراه کنیم که به نظر من برای این کتاب، واژه جذابی است. ما هر چیزی را نمیتوانیم داخل کولهپشتی قرار دهیم. باید چیزهای تخصصی را در زمینه آموزش و پرورش و مهارتهای زندگی همراه خود کنیم.
میرزایی انتقاداتی را هم به کتاب وارد کرد و افزود: وقتی کتاب را مطالعه میکنیم الگوی ثابتی برای بیان بحثها وجود ندارد. در کتاب الگوی یکسانی برای مطالب نیست. به عنوان همیار، باید از الگوی خاصی استفاده کنیم. مثل کشورهای پیشرفته در مواجهه با حل مسائل؛ که به جای ماهی دادن به دانشجویان، ماهیگیری یاد آنها میدهند.
وی عنوان کرد: در هر زمینهای که کار کنیم، مسائل مختلفی وجود دارد. اول باید الگوی کلی را مطرح کنیم. ما در دنیایی پر از مسئله زندگی میکنیم و باید ابتدا بیان مسئله به شفافیت صورت بگیرد. گاهی ما در فضایی سیر میکنیم که دانشجو آن را تجربه نکرده است. مثل افت تحصیلی که ممکن است دانشجوی سال اول، متوجه آن نباشد. با این حال اگر مسئله به درستی تبیین شود، دانشجو میتواند درک مناسبی از شرایط داشته باشد و جلوی افت تحصیلی خود را بگیرد.
میرزایی گفت: کمکهای ما به دانشجویان باید دارای گامهایی عملی باشد نه اینکه مثل فیلسوف صحبتهای کلی با او داشته باشیم. همچنین باید ارزشهای اخلاقی را نیز با او مطرح کنیم. مثلا نباید سبکهای مختلف تقلب در امتحانات را به او آموزش بدهیم. همچنین گاهی انتقال تجربههای عجیب و غریب باعث سردرگمی دانشجو میشود و از همین حیث باید تجربههای متداول به دانشجویان انتقال داده شود.
نظر شما