«اربعین طوبی» از اولین کتابهایی بود که به موضوع پیادهروی اربعین پرداخت. چقدر واقعی است این داستان و چه مقدار به تخیل شما گره خورده است؟
در مراسم پیادهروی مهمان خانوادهای شدم. صاحبخانه زن میانسالی بود، تهران به دنیا آمده بود. زمان نوجوانی ازدواج میکند و ساکن عراق میشود. ایده جالبی بود برای روایت. روایتی که پرده از اشتراکات ایران و عراق بردارد. همانجا ایده شکل رفت. تا اینجا در بستر واقعیت حرکت کردم اما مراحل بعد کاملا تخیل بنده است. مثلا من از گذشته یکی از شخصیتها اطلاعات نداشتم، لذا تمام گذشته او حاصل تخیل من است.
جای خالی اینگونه رمانها در آثار مکتوب بسیار زیاد است، همین عامل موجب نشد که شما سراغ چنین مسالهای بروید؟
اجازه دهید اول به یک نکته اشاره کنم. گاهی برخی نویسندهها در این حوزه با احتیاط قلم میزنند. احساس میکنند اگر در این حوزه بنویسند با برچسب مواجه میشوند یا از برخی محافل جا میمانند اما بنده از لحاظ شخصیتی و شغلی این موضوع برایم حل شده است. بعد از انتشار رمان متوجه خلا در این حوزه شدم. بعد از چاپ هم بازخوردها، انگیزه را در من بیشتر تقویت کرد که در همین راستا قلم بزنم. فعلا کارهایی که به آن فکر میکنم، در همین فضا هستند.
موضوع بعدی این است که دغدغه اصلی من اربعین نبود اما وقتی خاطراتم را برای دوستانم تعریف کردم، خیلی برایشان جالب بود؛ تصمیم گرفتم با این خاطرهها کاری کنم. فکرهای مختلفی کردم که منجر به تهیه یک مستند از آن تهیه شد، یک مستند کوتاه که از تلویزیون پخش شد اما هنوز جای کار داشت همین شد که در قالب رمان به آن پرداختم.
و بازخوردهای این کار در قالب رمان؟
بارخوردهای خیلی خوبی برای این کار گرفتم.
چون به شخصیت و شغل خودتان اشاره کردید به نظرم مطرح کردن این نکته مهم است که تجربه زیستی شما روی انتخاب موضوع اثر داشته است؟ درست فکر میکنم؟
تجربه زیستی آدمی اثر خود را میگذارد. زیست و محیط بهعنوان یک عامل موثر عمل میکند. محیطی که من هستم روی کارم تأثیر میگذارد، اما در رمانم که مربوط به پیادهروی اربعین است، تاثیر را از همان پیادهروی به دست آوردم و قطعا تأثیر زیستن در آن فضا قابل انکار نیست.
آیین پیادهروی اربعین در این سالها ظرفیتهای فراوانی ایجاد کرده است و هر هنرمندی در هر قالب و فضایی میتواند از این محتوا استفاده کند. چقدر این فضا را مهیای فضای هنری و پرداختن به آن میدانید؟
اربعین در عراق و الان برای خیلی از افراد از جمله ما یک سبک زندگی است، یک موضوعی که بین دو ملت تعامل فرهنگی جدی ایجاد کرده است. فارغ از مسائل متنوعی که در این کنگره عظیم رخ میدهد، همین تعامل و همراهی ملتها فضاهایی ایجاد کرده است که امکان کار هنری از جمله داستان را فراهم کرده است.
نمیدانم شما در این پیادهرویها شرکت کردهاید یا نه. اگر دقت کنید یا لااقل اینگونه که من میبینم هر کدام از افراد که در پیادهروی هستند، داستان خودشان را دارند چون همه برای خودشان نیتهای متفاوتی تعریف کردهاند، همه اینها باعث میشود به تعداد آنها داستان شکل بگیرد. اصلا اینطور بگویم سرزمین عراق داستان آفرین است. اگر تاریخ ادیان را بررسی کنیم، خواهید دید در این سرزمین اتفاقهای متعدد تاریخی داده است. اربعین یکی از اتفاقات این سرزمین در طول تاریخ تشیع است که در عصر حاضر برای ما که داستاننویس هستیم فرصتی است برای کشف داستان فراهم کرده است، همانگونه که برای فعالین هر عرصهای همین فرصت فراهم است.
من فرصت این همراهی را نداشتهام، اما میدانم که اقلا در زمینه هنری بهویژه ادبیات داستانی درباره این موضوع کار زیادی از نظر کمی و کیفی انجام نشده و به نظر میرسد هنور قدمهای آغاز این ماجرا برداشته شده است. راه آغاز شده و آینده را چگونه میبینید؟
«اربعین طوبی» نخستین رمانی بود که در این حال و هوا نوشته شد. من در حد وسعم و ظرفیت رمان به موضوعات و مواردی پرداختم اما خیلی موضوعات جای کار دارد هنوز. سالهای اخیر کارهایی شده است، نافی آنها نیستم اما قبول دارم که در مورد ادبیات اربعین آهسته حرکت میکنیم و نیاز است به تولیدات بیشتری فکر کنیم و علاقهمندان در این مسیر گام بردارند، البته با یک شرط، همدیگر را با موضوعات مشابه تکرار نکنیم.
نظر شما