میزگرد «مکتوب سازی تجربه پیادهروی اربعین؛ چرایی و چگونگی» در ایبنا برگزار شد؛
پیادهروی اربعین میدان همرسانی سواد تاریخی شیعی است
پیادهرروی اربعین مسیری است که سواد تاریخی شیعی را بهطور عملی به شیعیان یاد میدهد و همه جهان آن را میبیند.
پیادهروی اربعین طی سالهای اخیر یکی از مهمترین مناسک شیعیان بوده است با این وجود مکتوباتی که از تجربیات این سفر نگاشته شده با ابعاد و گستردگی آن برابری نمیکند اساسا چرا باید پیادهروی اربعین مستندسازی شود؟
روحالامین: اجازه بدهید درباره مفهومی به نام سواد تاریخی صحبت کنم که در ایران مغفول مانده است. سواد تاریخی نه تنها یادگیری رخدادهای تاریخی را دربردارد، بلکه تقویت توانایی استدلالپذیری روایتهای تفسیری تاریخی را در اولویت قرار میدهد تا بتواند سواد علمی افراد را پرورش دهد. درواقع سواد تاریخی افراد را قادر میسازد تا رویدادها را در یک «تصویر بزرگتر» ببینند که بهنوبه خود آنها را قادر میسازد از برونیابی تکه تکهای از گذشته، بسیار فراتر روند.
اینجا من پیادهروی اربعین را میدان همرسانی سواد تاریخی شیعی میدانم. شیعه چند مقطع مهم دارد که یکی از آن مقاطع با اهمیت، کربلا است. کربلایی که مطرح میکنم یعنی 10 روز قبل از عاشورا تا چهل روز بعد از عاشورا. جمعیتی که در این پیادهروی شرکت میکند در حقیقت میخواهد یک سری از آن مولفههای سواد تاریخی مانند داشتن آگاهی تاریخی نسبت به رویدادها، روایتها، علت، انگیزه و قضاوت اخلاقی را دوباره یادآوری کند.
هسته مرکزی و نکته مهم آن را عراقیها ایجاد میکنند. به عنوان مثال عراقیها به یاد شهدای کربلا موکبهاشان را نامگذاری میکنند، مجسمهها و ماکتهای اسرای بعد از واقعه عاشورا را به نمایش میگذارند. بنرهای بسیاری نصب کردهاند که اگر به یاری امام حسین نرویم چه اتفاقاتی میافتد و دلیل پذیرایی و خدمت به زائر امام حسین(ع) را جبران تنها گذاشتن اجدادشان در روز واقعه کربلا بیان میکنند. در روزهای نزدیک اربعین حسینی، کاروان اسرا با لباسهایی مانند لباسهایی که در تعزیه ایران دیده میشود در مسیر پیاده روی اربعین دیده میشود که بهیادآوری آنچه هست که در طول مسیر در تاریخ بر سر اسرا آمده است. البته در این میدان عراقیها تنها نیستند و دیگرانی هم هستند از اقصی نقاط جهان که در این بهیادآوری در مسیر پیادهروی اربعین نقش ایفا میکنند. مثل ایرانیها، هندیها، پاکستانیها، افغانستانیها و کشورهای اروپایی. در طول مسیر مدام بهیادآوری تاریخی تولید و بازتولید میشود.
یک سری از بهیادآوریهای تاریخی به معنای روایی است. به عنوان مثال عراقیها برای میزبانی از زوار بسیار بذل و بخشش میکنند. تمام سال پسانداز میکنند تا در این مدت پیادهروی اربعین از زوار پذیرایی کنند و یا خدمات درمانی رایگان به آنها ارائه دهند و یا زائران را با اصرار فراوان به منزل خود میبرند و هر آنچه امکانات دارند برای آسایش مهمان فراهم میکنند. اینگونه رهایی از مال و انفاق بهیادآوری بذل و بخشش و مهربانی امام حسین(ع) ائمه اطهار است. درواقع پیادهروی اربعین مسیری است که سواد تاریخی شیعی را بهطور عملی به شیعیان یاد میدهد و همه جهان آن را میبیند.
این همه عظمت چه از نظر حضور جمعیت چه از نظر بذل و بخشش و مهربانی که در طول مسیر دیده میشود، حتما نیاز به روایت دارد و وقتی از روایت میگوییم منظور فقط روایت جامعهشناختی و مردمشناختی نیست، روایت میتواند داستان، شعر، فیلم، عکس باشد. اتفاقا نقطه ضعفی که وجود دارد شاید عدم شناخت ماهیت این پدیده به صورت درست و صحیح و به دور از مبالغه و کلیشه باشد. درواقع باید برویم آنجا و آن عظمت را ببینیم درحالیکه کمتر رسانهای توانسته آن عظمت را آنطور که باید و شاید منعکس کند. پس هرچقدر از پیادهروی اربعین بیشتر روایت داشته باشیم، هم به توصیف درست و دقیق و هم به سواد تاریخی - از منظر مد نظر من- نزدیکتر میشویم.
حال می شود این سوال را مطرح کرد که نسبت سواد تاریخی ما با پیادهروی اربعین چطور است؟
روح الامین: فراموش نکنیم که 20 سال پیش اسم چنین پدیدهای را اصلا نمیشنیدیم. حال بخشی از آن برمیگردد به ابعاد رسانهای ولی بخشی هم به حکومتی که در عراق بوده است برمیگردد که مانع این پیادهروی اربعین بود. دورهای که صدام از پیادهروی زائران ممانعت میکرده، زوار از وسط نخلستانها عبور میکردند و بهدلیل مسائل امنیتی، در روز معمولاً استراحت میکردند و پنهان میشدند و شبها حرکت میکردند. آن زمان صدام تهدید کرده بود اگر کسی به این زائران خدمترسانی کند، دفعه اول دو پای او قطع و بار دوم اعدام میشود، بر اثر همین مسئله، بسیاری از این خادمان شکنجه شدند، خانههای عدهای را خراب کردند و خودشان هم اعدام شدند.
ما نباید گذشته پیادهروی اربعین را فراموش کنیم و علیرغم دینزدایی و نگاههایی که علیه امام حسین علیه السلام و جریان عاشورا است، این حرکت همچنان جوشان است. این جوشش بعد از یک دوره خاموشی و کوشش مردم عراق بعد از یک دوره خمودگی بسیار با اهمیت است و باید ثبت و ضبط شود. در عین اینکه مردم عراق حتما ثروتمند نیستند که در مسیر پذیرای زوار باشند. حال چرا میگویم همرسانی؟ بقیه هم خودشان را میرسانند به این مسیر که در این مسیر تاریخی قرار بگیرند. اول عراقیها در این مسیر بودند اما اکنون از 50 کشور دنیا در این ایام به عراق میروند تا در این مسیر شریک باشند. عدهای هم بدون اینکه برسند به این مسیر، سعی میکنند در کشورهای خودشان به خیابان میآیند. این همرسانی باعث میشود که سوادتاریخی شیعی ارتقا یابد. اگر نظامند و غیر کلیشهای درباره این گردهمایی بزرگ شیعی کار کنیم، باعث ارتقای وضعیت شیعیان در جهان معاصر خواهد بود.
بیشتر آثار نگارش شده در زمینه پیادهروی اربعین ادبی و نگارش ادبی از این پیادهروی است، اساسا چرا اینگونه است و چرا جای محقق-زائر در ابن پیادهروی خالی هست؟
مهشید رضایی: مطالعاتی نظری که من در این حوزه انجام داده بودم باعث شد که با نگاه نظری به این سفر بروم اما در طول مسیر نگاه من به پیادهروی شکل دیگری به خود گرفت و اتفاق دیگری در من افتاد. اما کسی که به عنوان محقق هم در این سفر دست به نگارش میزند اگر با نگاهی غیرعلمی اینکار را انجام دهد، ما نمیتوانیم یک سری از ابعاد دیگر این پیادهروی را ببینیم. مقالاتی که به همایشهایی که در ایران برگزار میشود ارسال میشود تکراری است. به عنوان مثال ما مطالعاتی در زمینه اقتصاد در مسیر اربعین یا محیط زیست در مسیر اربعین، یا خیرهایی که در مسبر اربعین اتفاق میافتد نداریم. آیا خیر صرفا خوراکی و خدماتی است؟ خیر را در ابعاد مختلف میتوان مورد بررسی قرار داد. کسانی هستند که اصلا مسلمان نیستند و فقط برای مطالعه سیر تاریخی یا مطالعات غیردینی به این پیادهروی میآیند که تعداد آنها بسیار اندک است و برخی از آنها میخواهند به درک متفاوتی برسند و از طریق مطالعاتشان به ارتباط قلبی برسند.
تفاوت پیاده روی اربعین با دیگر پیادهرویهای جهان در چیست؟
مهشید رضایی: تفاوت پیادهروی اربعین با پیادهرویهای دیگر دنیا در این است که آنها خیلی مردمیتر جلو میروند و نهادینه شدن امر دینی در آنها وجود ندارد. یعنی در جامعهای که حکومت دینی وجود دارد، قوانین طبق آن حکومت دینی تعریف میشوند. وقتی قوانین اینگونه تعریف میشود اتفاقی که میافتد این است که حکومت هم وارد جریانهای دینی میشود و پیادهروی اربعین هم از این امر مستثنی نیست و همه سازمانها و نهادهای حکومتی و هیاتها برای شرکت در این مراسم سامان داده میشوند و این باعث میشود که برگزاری این مراسم سیاسی شود و از مردمی بودن این جریان کم میکند.
اگر منظور ما از عظیمترین اجتماع تعداد جمعیت است در واقع اینطور نیست چراکه تعداد زیادی آیینهای پیادهروی زیارتی در دنیا وجود دارد که برخی از این پیادهرویها مربوط به کشورهای دیگر از جمله کومبه ملا هند و گوادالوپ است. در گودالوپ مکزیک جمعیت آن بالای ۲۳ میلیون نفر و در کومبه ملا بیش از ۳۰ میلیون جمعیت حضور دارد. اما ویژگیهای پیاده روی اربعین منحصر به فرد است زیرا در دیگر پیاده رویها بسیاری از افراد به دلیل خشونت کشته میشوند در حالی که امنیت نسبی از ویژگیهای خاص پیاده روی اربعین است؛ مشارکت خیر دینی، خدمات رایگان به زائر، تنوع قومی، مذهبی و ملتی از دیگر ویژگیهای مختص این پیادهروی است. در این صورت اگر پیادهروی اربعین چند وجهی دیده شود از جهاتی میتواند خاص باشد.
در حال حاضر پیادهروی اربعین به عرصه رقابت بین مراکز پژوهشی و پژوهشکدههای مختلف تبدیل شده است؛ در حالیکه تجربه چنین پدیده اجتماعیای کاملا مردمی و فردی است نه حکومتی و فرمایشی و حکومتی و فرمایشی شدن برای یک آیین مردمی؛ آسیب است. هرچقدر که اربعین و پیادهروی آن فربهتر میشود اقتصاد آن جدیتر مطرح میشود. موکبهای عراقی بر اساس روابط شخصی، هم محلی و هم صنف بودن شکیل میگیرد، اما روابط در موکبهای ایرانی غیر شخصی است و از سوی سازمانها و هیأتها شکل میگیرند و اشتراک کاری باهم دارند. در خدمات ایرانیها حضور حاکمیت بیشتر است؛ مدل تمرکزگرای ما در مقابل مدل خانوادگی و عشیرهگی عراقیها است و در همین مدل اگر سازمانها در بخش عراقی حضور دارند بیشتر عتبات و موسسات خیریه و عام المنفعه هستند. فربه شدن مناسک پیامد نهادینه شدن امر دینی است، چراکه با توجه به مهم بودن دین برای حکومت دینی برای آن قانون و دستورالعمل باید گذاشته شود؛ در نتیجه این امر، ادارات و سازمانها و وزارتخانهها وارد این موضوع میشوند و منابع مالی و انسانی تلف میشود و خلاقیت از بین میرود.
روحالامین: این دو سال کرونا ثابت کرد که اگر حکومت ایران هم در پیادهروی اربعین نقشی نداشته باشد این پیادهروی انجام میشود و این سالهایی که کرونا بود و ایرانیها به این پیادهروی میروند طبق آمارهای موجود تنها یک میلیون جمعیت ایرانی در این پیادهروی شرکت میکنند و بقیه از کشورهای دیگر حضور دارند. بنابراین سیاسی کردن این جریان در کشورهای دیگر مرسوم نیست و در کشور ما نیز باید از سیاسی شدن فاصله بگیرد.
سفارشی شدن آثار باعث میشود که روایتها اصیل نباشد و پروپاگاندا ایجاد شود. کسانی بودند که میخواستند با کنش عقلانی وبر این پیاده روی را توصیف کنند، یا شریعتی زمانه شوند و نظریهها را بسط و گسترش نظری بدهند که با چه نگاهی این پیادهروی را توصیف کنند، اما همه در مسیر که قرار گرفته بودند تحت تاثیر فضای روحانی بر سفر جز گریه نصیبی نداشتند. بنابراین ما نمیتوانیم طبق تعالیم آکادمیک آن فضا را وصف کنیم چراکه آنجا اتفاقاتی میافتد که متفاوت است. آنجا اصلا کنش عقلانیای وجود ندارد. کسی که کشاورز است و با دمپایی به زیارت آمده است و کولهاش هم گونی است چه کنش عقلانیای دارد؟
اگر از نگاه جامعه شناسی تاریخی با سواد تاریخی بخواهیم به این پدیده نگاه کنیم چه تفاوتی با نگاه ادبی و احساسی دارد؟
روحالامین: روایت اربعین را از 10 روز قبل از عاشورا و آن ماجراهایی که امام حسین در مکه و حج داشتند باید شروع کرد و اگر آن رخدادها را مرور کنیم بهتر میتوانیم متوجه شویم که اربعین یعنی چه و چرا توصیه شده که در پیادهروی اربعین شرکت کنیم و ما باید این سلسله حوادث تاریخی را کنار هم بگذاریم تا این هویتی که به وجود آمده و از تاریخ به ما ارث رسیده است در بازه اربعین بازسازی شود. به اینگونه که در مسیر اربعین موکبها به نام یاران امام حسین هستند و اگر کسی آن اسامی را دنبال کند میتواند بفهمد اینها چه کسانی هستند و چه کردهاند.
اگر با نگاه مردمشناسانه و جامعهشناسانه به پیادهروی اربعین نگاه کنیم میبینیم که تاریخ فقط گذشته نیست و گذشته، حال و آینده را میسازد. وقتی شیعیان در آن میدان قرار میگیرند و آن ماکتها، آن المانها، آن شعارها و آن روایت های تاریخی برایشان بازسازی شود، هویت شیعیشان پررنگ میشود و به قول دورکیم که هویت جمعی خیلی برایش پررنگ بود، همبستگی جمعی بین شیعیان در آن دوره خیلی قوی میشود و باعث میشود شیعیان بدانند همه دارای یک تاریخ واحد هستند و آن تاریخ واحد دارد اینها را در این مسیر به صورت یکسان در کنار هم قرار میدهد و طبقات همه یکی هستند برای رسیدن به یک مبدا که حرم امام حسین(ع) است و این باعث میشود در حافظه جمعی مردم شیعه هرسال زندهتر و پویاتر شود و این یکی از مولفههای سواد تاریخی است که میگوید ما باید در میدان به دانشآموزان روایتها را یاد بدهیم و میدان سواد تاریخی شیعه اربعین میشود.
یکی از مواردی که در سواد تاریخی مطرح میشود آموزش است. در میدان اربعین آموزش جزو به روزترین آموزش ها محسوب میشود. اول آنکه آموزش در درون موقعیت است. دوم آموزش تعاملی است. یعنی افرادی که در مسیر هستند به صورت کاملا تعاملی چیزهایی را یاد میگیرند که در مسیر وجود دارد. مثل نام شخصیتها و یا مواردی دیگر که ذهن را به سمت یادگیری میبرند. سوم آموزش از طریق تصویر و مواردی از این دست است. چهارم آموزش با فضای شور و شوق و احساس است. از احساس معنوی تا احساس مادی. احساسی مبتنی بر حرکت با تایید الهی که معنوی است تا تناول و آشامیدن که تا حد زیادی مادی است.
ماحصل سواد تاریخی، تعمیق حافظه جمعی است. در آیین پیادهروی اربعین به صورت جدیدی این حافظه جمعی بازسازی میشود. تلاش و جهاد امام و یاران مجدد روایت میشود. ظلم و ظلمناپذیری مرور میشود. مصائب بهصورت عملی و جمعی مرور میشود. این آیین علاوه بر آنکه کسانی که در آن پیادهروی شرکت می کنند را تحت تاثیر قرار میدهد کسان دیگری را هم تحت تاثیر قرار میدهد. کسان و خاندان آنانی که شرکت کردند دراین حافظه تاریخی شریک میشوند. مصرفکنندگان رسانهای این آیین هم در این مسیر به صورت مجدد در این بازسازی حافظه تاریخی شریک میشوند.
اما آنانی که با فرهنگ شیعی هم سر سازش ندارند در این زمینه آغاز به بازسازی نوعی حافظه جمعی خود میکنند. در واقع نوعی فضای ذهنی که ما در خصوص واقعه کربلا داریم در مسیر اربعین و بازنماییهای آن به صورت عینی تبدیل میشود. بشر هم تمایل به عینگرایی دارد. در دوران تمدن جدید هم عینگرایی اهمیت پیدا کرده است. پس از این منطق هم پیادهروی اربعین امر مهمی را رقم میزند که همان عینی شدن واقعه ای است که فاصله تاریخی با آن داریم. گویی تاریخ یک بار دیگر و توسط ما تکرار میشود. کدام ما؟ مای ایرانی؟ مای عراقی؟ نه. مای شیعی. البته این ما به معنای تخصیص نیست بلکه در دل امت اسلامی مطرح می شود و ضد تسنن نیست.
پیاده روی اربعین بازسازی تاریخی مای شیعی است. هویتی شیعی گزین و گوشه در طول تاریخ بوده است. اما این جا به منصه ظهور میرسد. آن هم نه با جنگ که قدم ها با صلح برداشته می شود.تاریخ بهصورت معمول هم از دور سخن میگوید. کربلا علاوه بر دور بودن تاریخی، دور بودن جغرافیایی هم دارد. همینطور گونهای اضطرار دینی دور بودن هم کربلا برای ما شیعیان دارد. یعنی ما از امام دور هستیم. پیادهروی اربعین همه این موارد را نزدیک میکند. گویی تاریخ در پیادهروی اربعین برای ما در دسترس است.
نظر شما