نادر مشایخی، آهنگساز مطرح با تأکید بر اینکه موسیقی شبهزبان است، گفت: واژههایی که در موسیقی استفاده میشود از زبان گرفته شدهاند، ولی موسیقی زبان نیست.
مشایخی با تأکید براینکه موسیقی شبهزبان است، گفت: واژههایی که در موسیقی استفاده میشود از زبان گرفته شدهاند، ولی موسیقی زبان نیست. لازمه فهم این مسأله که چرا موسیقی، زبان نیست مطالعه ۷۰ صفحه کتاب است.
وی در ادامه به خاطرهای از نگارش اُوپرای ملکوت اثر بهرام صادقی اشاره کرد و گفت: من این اپرا را به آلمانی نوشته بودم که اگر به فارسی نوشته میشد کسی متوجه آن نمیشد. دو سال پیش در بنیاد رودکی برای اجرای این اُپرا دعوت شدم که قبول کردم، اما در ادامه یادم آمد که من آم اپرا را به زبان آلمانی نوشتهام و فارسی کردن آن خندهدار میشد و من آن را از ابتدا به فارسی نوشتم لذا برای چندمینبار به من ثابت شد که زبان، موسیقی خودش را میخواهد.
این آهنگساز به دشواری نگارش اُپرا به زبان فارسی اشاره کرد و با بیان اینکه در موسیقی دستگاهی آهنگساز با شعر روبهرو است چراکه شعر تعیین کننده است، تأکید کرد: شعر و کلام در موسیقی یک مطلب خیلی قدیمی بوده است چراکه اصلاً موسیقی با کلام شروع شده است. اگر از قرن ۱۷ موسیقی اروپا را با موسیقی ایران مقایسه کنیم متوجه برخورد سیستماتیک اروپا با موسیقی هستیم؛ منظورم از سیستماتیک سلسلهمراتب است چراکه هرچیزی سلسلهمراتب داشته باشد دارای سیستم میشود و این اتفاق در اروپا رخ داد و ارتباط موسیقی با کلام کشف شد و در ادامه آن را به مطالب ادبی ارجاع دادند.
مشایخی در ادامه به تشریح جایگاه موسیقی و متن در موسیقی اروپا پرداخت و گفت: کلودیو مونتهوردی برای اولینبار با متن ادبی شعرای معاصر خودش در موسیقی کار کرد که مخاطب آن را نمیشناخت. بعدها موسیقی چندصدایی شد و این چندصدایی ریتمهای مختلف را بهوجود آورد. مونتهوردی از اولین کسانی بود که سعی کرد موسیقی زینت متن باشد یعنی اگر سخن از لبخند است این لبخند با موسیقی نشان داده شود تا به گوش برسد.
وی عنوان کرد: ۱۵ سال بعد از انقلاب فرانسه پیشنهادی به بتهوون برای نگارش متن جدید داده شد چراکه انقلاب فرانسه باعث ایجاد یک طبقه جدید اجتماعی شده بود که نوکیسه بودند. این نوکیسهها پول و تجملات داشتند، اما تجمل روحی نداشتند لذا فلسفه زبان به آنها آموخته میشد. بتهوون پیشنهاد ساخت فیگور یا متنهای جدید را برای زندگی روستایی و زندگی در طبیعت و غیره مطرح کرد.
این آهنگساز و رهبر ارکستر با تأکید براینکه در اروپا هنوز تدریس موسیقی علت و معلولی است، گفت: البته این کار برای من سخت و خسته کننده بود؛ در اروپا دوستان به من گفتند شما چرا چنین نکردید و من گفتم فرهنگ ما چنین است.
توصیه استاد صبا به شاگردانش همان فیگورشناسی اروپایی است
مشایخی در تشریح چگونگی نگارش موسیقی به زبان فارسی گفت: استاد ابوالحسن صبا به شاگردانش گفته بود اگر میخواهید گوشههای موسیقی ایرانی را یاد بگیرید نوحهخوانی گوش دهید؛ چرا چنین توصیهای کرده است؟ ما هفت سال پیش یک کنسرت داشتیم که از یک مداح به اسم سبزعلی که به چند واسطه شاگر یک نوحهخوان دوره قاجار بود دعوت کردیم. او هفتهزار شعر حفظ بود و گفت ائمه هرکدام گوشهخوانی خودشان را دارند.
این هنرمند با بیان اینکه گوشه در مرثیهخوانی تعیین میکند که ما از چه کسی نوحه میخوانیم، افزود: این فرایند در مرثیهخوانی باعث ایجاد مرکبخوانی شده است که خیلی جالب بود؛ این نوع مرثیهخوانی شبیه سیستم اروپایی فیگورشناسی است لذا مشکل ما این است که درباره ریتم آواز ایرانی کار تحلیلی نداریم.
وی چگونگی و شناخت ریتم آواز را مهم دانست و با تأکید براینکه موسیقی بدون زمان غیرممکن است، گفت: هر موسیقی که میشنویم رنگ و زمان و مکان دارد درحالی که امروز موسیقی شبیه به طرحدستی شده است و یک جو گیری وجود دارد و موزیسینها انگار طرحدستی میکنند درحالی که موسیقی برخلاف این است.
موافق کار جدید در موسیقی ایرانی هستم
مشایخی با بیان اینکه مخالف جلوگیری از کار جدید و نوآوری در موسیقی است و با تأکید براینکه فرهنگ مثل آبروان است و نباید مانع آن شد، افزود: اعتقاد دارم چیزی که امروز بیش از هرچیزی روی موسیقی تأثیر میگذارد وزن است لذا وزن مهمتر از ریتم است؛ چیزی که بچههای ایرانی آن را از ۵ ـ ۶ سالگی متوجه میشوند.
این هنرمند با تأکید بر اینکه دارای یک فرهنگی غنی هستیم، گفت: ما فارسیزبانان در وزن غنی هستیم و آن بخاطر زبانی که دارای وزن است؛ زبان فارسی پُر از مفاهیم نهفته است. اینکه میگوییم «هرکسی ساز خودش را میزند» یا «طرف به سیم آخر زده است» اینها همگی دارای مفهوم نهفتهاند که از قوت زبان است.
وی به چندصدایی در موسیقی ایرانی و آثاری از کیوان کلهر و حسین علیزاده اشاره کرد و گفت: ما در آثار علیزاده و کلهر یک لحظه احساس نمیکنیم مشغول ادا در آوردن موسیقی اروپایی هستند چراکه از دل موسیقی ایرانی چندصدایی دارند.
مشایخی نسبت به آموزش موسیقی در ایران انتقاد کرد و تصریح کرد: آموزش موسیقی در ایران باعث شده است اتفاقات بدی رقم بخورد و اینکه در این زمینه پیشرفت زیادی نداشتهایم بخاطر روند غلط آموزش موسیقی است چراکه متون آموزشی ما مربوط به ۸۰ سال پیش است درحالی که در جامعهای هستیم که بهلحاظ فرهنگی با جوانها خیلی فرق داریم.
این هنرمند در ادامه به سوالات حضار پاسخ داد و با بیان اینکه مهمترین شاعر معاصر ایران فروغ فرخزاد است، گفت: من در «تولدی دیگر» ۷۶ استعاره شنیداری از او شنیدم و خواندم و دیدم یعنی از شنیداری برای تصور استفاده میکند.
وی همچنین به تأثیرگذاری زبان فارسی پرداخت و به این شعر حافظ «به وقتِ سرخوشی از آه و ناله عُشّاق به صوت و نغمه چنگ و چَغانه یاد آرید» اشاره و تأکید کرد: این تعریف، دقیقاً تعریف جان کیج از موسیقی است؛ چیزی که مسیر زندگی من را تغییر داد؛ کیج در گذشته به ایران آمده بود چراکه نگاه ویژهای به شرق داشت.
مشایخی درخصوص نقش زبان فارسی در موسیقی ملل جاده ابریشم و در پاسخ به اینکه آیا زبان فارسی هنوز ظرفیتی برای چنین جایگاهی دارد، گفت: هنوز چنین پتانسیلی در زبان فارسی وجود دارد. ایران در مسیر راه ابریشم است و همین باعث مرکزیت ایران بهلحاظ فرهنگی شده است. امروز بهترین زمان برای نقش آفرینی موسیقی ایرانی در دنیاست.
استفاده همایون شجریان از موسیقی راک دهه شصت
این هنرمند در پاسخ به سوالی درخصوص استقبال بینظیر از برخی آثار همایون شجریان و محسن یگانه در فضای مجازی و اینکه آیا این آثار نسبت ادبیات فارسی و موسیقی داشتهاند یا اینکه در آنها یک موسیقی ویژه وجود داشته است، گفت: همایون شجریان از دو آلبوم قبلتر سعی میکند از مصالحی در موسیقی استفاده کند که ربطی به موسیقی ایرانی ندارد و بلکه راک دهه شصت است. من آدمی هستم که تلفیق با موسیقی ایرانی را نمیپسندم، چون همیشه به ضرر موسیقی ایرانی بوده است چراکه موسیقی ایرانی ظرافت و لطافتهایی در پردههایش دارد که در موسیقیهای دیگر فالش فهمیده میشود.
وی با تأکید براینکه آموزش موسیقی در ایران باید تغییر اساسی داشته باشد، گفت: لازم نیست موسیقی در دانشگاه تدریس شود؛ البته موسیقیشناسی و مباحث مرتبط میتواند در دانشگاه باشد، اما آهنگسازی و نوازندگی نباید در دانشگاه تدریس شود چراکه آهنگساز زمان زیادی برای آهنگسازی لازم دارد که در دانشگاه امکانپذیر نیست.
نظر شما