دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۳
در باب شک و تردید/ کجای کار دکارت می‌لنگید؟

شک و تردید منطقی چه نقشی در پیشرفت علم دارد؟ چگونه باید شک علمی را از تردیدهای گول‌زننده مبتنی بر نظریه‌های توطئه جدا کنیم که نقش چندانی در پیشبرد درک انسان ندارد؟

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ترجمه کامران برادران: شک و تردید منطقی چه نقشی در پیشرفت علم دارد؟ چگونه باید شک علمی را از تردیدهای گول‌زننده مبتنی بر نظریه‌های توطئه جدا کنیم که نقش چندانی در پیشبرد درک انسان ندارد؟ طی یک سال گذشته، شاهد متد علمی تردید در زمینه توسعه انواعی جدید از واکسن بودیم و با این وجود، شکی دیگر شکل گرفت و مانع از آن شد که برخی مردم به سراغ واکسیناسیون بروند. پس می‌توان گفت که با دو مدل شک سروکار داریم: از یک سوی، تردید علمی برای آشکار ساختان میزان اثرات هولناک تغییراتی چون وضعیت اقلیمی و از سوی دیگر شبهه‌های توطئه‌آمیز که آن را زیر سوال می‌برد.

در زمینه پاندمی کرونا، به‌خوبی می‌توان این دوئیت را شاهد بود. کسانی که به واکسن‌ها شک دارند ابتدا به سراغ واکنش‌هایی می‌روند که بدن برخی به این داروها نشان می‌دهد و در ادامه نظریه‌های توطئه را مطرح می‌کنند که براساس آن دولت‌ها می‌خواند با این کار ما را کنترل کنند. در چندین کشور، این شک و تردید به پایین آمدن نرخ واکسیناسیون انجامید، امری که اکنون با شیوع سویه دلتای کرونا شاهد نتایج آن هستیم.

چنین به نظر می‌رسد که شک، شمشیری است دولبه: یکی از این تیغه‌ها راست‌کیشی و عقاید منسوخ را از میان برده و میدان را برای حقایق احتمالی باز می‌کند و سویه دیگر آن در پی جدا کردن عقل از بدنه جامعه است. راه‌حل این نابهنجاری این است که این دو نوع شک درواقع نگرش‌های ذهنی سراسر متفاوتی هستند، حال آن‌که برخی از ما دوست داریم آن‌ها را یکسان بدانیم.
شک علمی در پی آشکار ساختن مفروضات و محدودیت‌های سنجش‌ها و منطق در باورهای معمول‌مان است. شک و تردید مبتنی بر تئوری توطئه به دنبال استقرار یک باور کوچک و منفور است که غالبا از آن حمایت‌هایی هم می‌شود. با این کار می‌توان از مسئولیت اقدام‌های مناسب اجتناب کرد. امبرتو اکو زمانی در «آونگ فوکو» نوشت که «تئوری توطئه در یک جامعه از آنجا می‌آید که پس از کنار گذاشتن خدا مردم می‌پرسند که چه کسی قرار است جای او را بگیرد.»

انکار تغییرات آب‌وهوایی تنها نمونه‌ای است که در آن باورها و ارزش‌ها جای شواهد علمی را می‌گیرند. این موارد شامل هرگونه انکار تاثیرات تغییرات اقلیمی براساس هزینه‌های مفروض اقتصادی برای تغییر رفتار یا انکار واقعیت تغییرات آب‌وهوایی براساس باورهای مذهبی می‌شود. به‌سختی می‌توان دانشمندی را یافت که در اتاق‌های فکر ایدئولوژیک کار نکرده و مقوله تغییرات اقلیمی را تنها براساس اصول علمی مورد سنجش قرار دهد.


 
متد شک و تردید توسط رنه دکارت فیلسوف معرفی و توسعه یافت. وی در «گفتاری درباره روش» که به سال 1637 منتشر شد، روشی را برای «جست‌وجوی حقیقت در علوم» مطرح کرد. در آن زمان، این کامل‌ترین بیانی بود که می‌شد برای متد و روش علمی به کار بست.

دکارت با اشاره به طول عمر آموزه‌های فلسفی باستان و نبود آشکار توافق بر سر آن‌ها، مسئله خود را مطرح می‌کند. تفکر دقیق عبارتست از انکار آنچه که حواس بهمان می‌گویند و مواجهه با آن‌ها به‌مثابه توهمی در حد و اندازه یک رؤیا. تنها چیزی که به نظر دکارت می‌توانیم از آن مطمئن باشیم وجود خودمان است: «من فکر می‌کنم، پس هستم.» نتیجه‌ای که از این مسئله گرفته می‌شود این است که صرفا توالی قیاسی اندیشه که تا حد ممکن عاری از حس وهم باشند، می‌توان منبعی قاطع باشد. این کمال ذهن است که اجازه می‌دهد واقعیت با تجزیه یک پدیده به ساده‌ترین و کم‌خطاترین اجزا شناخته شود و آن‌ها را در مجموعه‌ای باورمند و منسجم گرد هم آورد، مثل پازل لگو.

اما همان‌گونه که عناصر اصلی شک علمی را در آثار دکارت پی می‌گیریم، به المان‌هایی در زمینه شک و تردید مبتنی بر توطئه نیز پی می‌بریم. شک توطئه‌آمیز و مشهور دکارت درباره این بود که به نظر او خلا فضا وجود خارجی نداشت. این موضعی است که وی در کتاب بعدی خود با عنوان «اصول فلسفه» در سال 1644 به تفصیل درباره‌اش حرف می‌زند. دکارت معتقد بود که فضا در واقع شیئی است مانند هر شی دیگر که ابعاد هندسی دارد، مانند طول و عرض و عمق. به عقیده دکارت، این امر نشان می‌داد که امکان وجود خلا در فضا وجود ندارد. وقتی جسمی فضا را لمس می‌کند، سطوح آن‌ها همان‌طور که هر دو جسمی ممکن است در امتداد سطوح خود با یکدیگر تماس پیدا کنند، به یکدیگر برخورد می‌کنند. محدودیت و ضعف بزرگ این باور مبتنی بود بر توضیح نحوه حرکت اجسام عادی در فضا.

پس کجای کار دکارت می‌لنگید؟ دکارت با هرگونه تلاش برای جداسازی متافیزیک از علم مخالف بود. کل روش دکارت مبتنی بود بر این‌که تنها ذهن واجد قطعیت است و بنا توجه به این‌که ذهن مترادف است با روح، ما از طریق تحلیل درون‌گرایانه ذهن است که می‌توانیم به کار خدا پی ببریم.

مشکلات فعلی ما با منکران تغییرات اقلیمی و واکسیناسیون ریشه در گذشته دارد: آن‌ها در پی ترسیم موقعیتی ایدئولوژیک بر مواضع علمی هستند. اما برخلاف شک علمی که می‌خواهد آنچه را که می‌دانیم زیر سؤال ببرد تا فضا را برای ایده‌های ساده‌تر مهیا کند، شک مبتنی بر توطئه آنچه را که ما می‌شناسیم با بی‌کنشی متافیزیکی به چالش می‌کشد. تردید مبتنی بر توطئه جهان را به جلو نمی‌راند، بلکه در عوض اعتقادی است ارتجاعی که می‌خواهد وضعیت موجود را حفظ کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها