چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۰
«قلم‌فروش» برای نوشتن یک صحنه خلق شد

فریبا منتظرظهور می‌گوید؛ مواجهه با فردی که سال‌ها پیش تنها دقایقی او را دیده، ایده نگارش رمان «قلم‌فروش» بوده است؛ رمانی که در سبک پیکارسک نوشته شده و روایتگر یک نویسنده شیاد است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-بیتا ناصر: جدیدترین اثر داستانی‌اش به نام «قلم‌فروش» به‌تازگی و در سبک پیکارسک و طنز سیاه منتشر شده است. فریبا منتظرظهور می‌گوید دوازده یا سیزده سال پیش، در جمعی با آدمی مواجه شدم که فقط ده یا پانزده دقیقه دیدمش. موقعیت تراژیک و آن شخص و صحنه، در ذهنم ماند. حالا بعد از سال‌ها همان موقعیت و صحنه را با دخل و تصرف، در یک‌سوم پایانی کتاب نوشتم. نویسنده مجموعه داستان «هرازگاهی بنشین» معتقد است که بعضی از مشاهدات را نمی‌شود مثل قصه برای بقیه تعریف کرد و خلاص شد، مجبوری ده‌ها صفحه بنویسی تا معنا را آن‌طوری که دیدی و کشف کردی، منتقل کنی.
 
منتظرظهور پیش‌تر درباره «قلم‌فروش» و سبک نگارش آن گفته بود: «این رمان تاکید دارد بر اینکه چه آسان می‌توان برای کسانی که در آرزوی جاودانگی نامشان هستند، دام پهن کرد. صید می‌تواند یک منتقد ادبی باشد یا نویسنده بازنشسته‌ای که می‌اندیشد کارش ناتمام مانده‌ است و یا حتی یک تاجر سنتی؛ اما ریشه‌ این فریب‌خوردگی چیست؟ میل به جاودانگی یا جاه‌طلبی و سودجویی یا فقط در یادها ماندن!»
در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانیم:
 
در روزهای گذشته رمان «قلم‌فروش» از شما منتشر شده است. ابتدا کمی از این رمان بگوئید.
داستان درواقع درباره فردی به نام نیماست که راه می‌افتد و سر دیگران که جویای نام هستند، کلاه می‌گذارد و خبر ندارد که هم‌زمان سر خودش هم کلاه می‌رود و از خودش بهره‌کشی می‌شود. ازابتدا تا انتها به‌عنوان خواننده گیج می‌شویم و مردد می‌مانیم که نیما در این بازی که راه انداخته، برنده است یا بازنده، عاقل است یا دیوانه. دیگران را سرکار گذاشته یا خودش سر کار مانده. راوی دیگر داستان دختری است که نیما به او دل می بندد. قلم‌فروش را سال 98 و 99 نوشتم و چون سال‌های کرونایی بود، در داستان شاهد این همزمانی هم هستیم.
 
پیش‌تر گفته بودید که این رمان به سبک پیکارسک و طنز سیاه نوشته شده است. در این باره توضیح دهید. 
من اول داستان را نوشتم و تمام شد و بعد که خواندم، استنباطم این بود که به سبک پیکارسک شده. شخصیت داستان پیکارسک که به او پیکارو می‌گویند، آدمی است که با قشرهای مختلف مراوده و دوستی و بین آنها حرکت می‌کند و به این واسطه نویسنده آزادی عمل دارد که به شخصیت‌های مختلف بپردازد و اغلب با زبان طنز این کار را می‌کند. از طرفی پیکارو شخصیتی رؤیاپرداز است و بین خیال و واقعیت دست‌وپا می‌زند و نسبی‌بودن واقعیت را گوشزد می‌کند. بهترین و معروف‌ترین اثر این سبک دن کیشوت است. درباره طنز سیاه، ما جاهایی از داستان می خندیم؛ اما ناراحتیم. این تناقض و همزمانی دو حس متضاد، همان طنز سیاه است.
 
سبک پیکارسک نوعی وقایع‌نامه و روایت از زندگی طبقات پایین جامعه است که با حقه‌بازی زندگی‌شان را پیش می‌برند. چه شد که از این سبک برای روایت داستانتان استفاده کرده‌اید؟ از شخصیتپردازی و ایده اولیه داستان بگویید.
دوازده یا سیزده سال پیش، در جمعی با آدمی مواجه شدم که فقط ده یا پانزده دقیقه دیدمش. موقعیت تراژیک و آن شخص و صحنه، در ذهنم ماند. حالا بعد از سال‌ها همان موقعیت و صحنه را با دخل و تصرف، در یک‌سوم پایانی کتاب نوشتم. درواقع برای نوشتن یک صحنه که شاید یک یا نصف صفحه شد، نیاز بود این‌همه صبر کنم و کل کتاب را بنویسم. بعضی از مشاهدات را نمی‌شود مثل قصه برای بقیه تعریف کرد و خلاص شد، مجبوری ده‌ها صفحه بنویسی تا معنا را آن طوری که دیدی و کشف کردی، منتقل کنی. 
 
نیما نویسنده جوانی است که از حرفه نویسندگی به عنوان مهارتی برای رندی استفاده میکند. این موضوع برای شما که سال ها در حرفه نویسندگی فعالیت دارید، تا چه میزان چالش‌برانگیز بوده است؟
اینکه شغل نیما را نویسندگی انتخاب کردم، چون می‌دانم چقدر در این شغل درگیری و تناقض بین نان و نام وجود دارد و چقدر وجهه بیرونی‌اش با واقعیتش می‌تواند متفاوت باشد. این شغل به نظرم برای این مضمون مناسب بود.
 
این روزها مشغول چه کاری هستید. آیا کتابی آماده انتشار و چاپ دارید؟
مشغول نوشتن کار جدید نیستم و هنوز از قلم‌فروش جدا و دور نشده‌ام.
 
***
شخصیت اصلی تازه‌ترین اثر فریبا منتظرظهور به نام «قلم‌فروش»، نویسنده جوانی به نام نیماست و رمان روایتی است از نوشتن و ذهن آشفته و بی‌قرار نیما و البته میل مشترک همه‌ انسان‌ها به جاودانگی نام و خاطراتشان.

سبک پیکارسک گونه‌ای داستان است که در اسپانیای قرن شانزدهم میلادی به وجود آمد. در این سبک داستان زندگی فردی حقه‌باز، دزد و ناطق روایت می‌شود که از طبقات پایین جامعه بوده و با حیله‌گری گذران زندگی می‌کند. «ماجراهای هاکلبری فین اثر مارک تواین»، «ژاک قضا و قدری و اربابش اثر دنی دیدرو»، «دن کیشوت اثر سروانتس»، «خرنامه یا منطق‌الحمار اثر محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه، «سرگذشت حاجی‌بابای اصفهانی اثر میرزاحبیب اصفهانی» و «علویه خانم اثر صادق هدایت» از شناخته‌ترین آثار در این حوزه هستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها