سیدجواد میرهاشمی، مستند و پژوهشگر در قالب یادداشتی به مجموعههای تلویزیونی و لحاظ نشدن ضرورتهای فرهنگی و کتابی در آنها، انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) متن یادداشت انتقادی سیدجواد میرهاشمی، مستندساز و پژوهشگر به شرج زیر است:
«اگر بگوئیم کتاب پیش از چاپ هزار و یک متولی و ممیز دارد و هفتخوان رستم را باید بگذارند تا به پیشخوان کتابفروشیها برسد، میگویند بدبین هستی!
دو مجموعه خانگی و تلویزیونی این روزها تماشاگران خاص خود را دارد.
اولی مجموعه خانگی آقازاده و دیگری مجموعه تلویزیونی خانه امن که از شبکه یک پخش میشود.
در مجموعه آقازاده، شخصیت وزیر امیر بحری (مهدی سلطانی) که با زد و بند سیاسی به پشت میز ریاست مینشیند، نام وزارتخانهاش هرگز معلوم نمیشود. اما مکان فیلمبرداری وزارتخانه، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی است.
در اختیار گذاشتن این مکان علمی، پژوهشی در راستای اهداف آن مرکز نیست.
توجه کنید به پس زمینه میز وزیر که مجموعه کتاب دایرهالمعارف در کتابخانه پشت سر «دکتر بحری» با نشان دایرهالمعارف، نگاه را میرباید. شاید رسیدن به آن میز بایستی با زد و بند سیاسی باشد!
نگویید و نفرمائید فیلم است و لوکیشنی به هر حال باید انتخاب میشد، فقط کافی بود مجموعه کتابهای دایرهالمعارف را برمیداشتند و کتاب دیگری جایگزین میشد.
از این مورد اگر بگذریم، آنجا تلختر میشود که در نمای پسزمینه خروج جناب وزیر، دیوار اهدا کتابخانهها [سنگ مرمر مشکی] را میبینیم، هر چند دیوار اسامی اهداکنندگان کتابخانه واضح نیست اما آیا نماینده دایرهالمعارف نمیتوانستند هنگام فیلمبرداری حضور داشته باشد و اهمیت این مکان را توضیح بدهند.شاید دلیل بیاورید که بابت اجاره این مکان برای فیلمبرداری، درآمدزایی کردیم و ... درآمدزایی به چه قیمتی!
در پایان ذکر این خاطره خالی از لطف نیست؛ در جوانی بسیار شنیدم که در تاکسی با راننده گرم نگیرد از شاه و... چیزی نگویید رانندگان مخبر ساواک هستند و امکان دارد مستقیم شما را به زندانهای مخوفشان تحویل بدهند... القصه همین اتفاق در سریال خانه امن دیده میشود. مامور اطلاعات (افشین _ امین زندگانی) اینبار در نقش راننده تاکسی با رابطش ارتباط میگیرد و ... گویی فیلم بر اساس شایعه قوام گرفته است و رانندگان تاکسی ماموران اطلاعات هستند. مامورانی که برای حفظ امنیت کشور عشقبازی میکنند و جان بر کف آماده خدمت هستند، نمیبایستی تا این حد شان و منزلتشانشان پایین بیاید. یکی در پوشش کتابفروشی و دیگری راننده تاکسی.
و اما درد دل پایانی؛
خانهٔ امن یک مجموعهٔ تلویزیونی در ژانر جنایی-سیاسی، به کارگردانی احمد معظمی و نویسندگی حسین ترابنژاد است و به داعش و مفسدان اقتصادی و تروریست میپردازد. درود و دستمریزاد که این سریال را ساختید... اما افتاد مشکلها! برای لو نرفتن فعالیت گروه اطلاعات، دفتر کاری بایستی طراحی میشد که به اصطلاح عقل هیچ آدمیزادی نرسد! تا با عوامل و مزدوران داعش مبارزه کنند. حدس بزنید آن مکان کجاست؟ طبقه فوقانی «باغ کتاب»! جایی که افشین (امین زندگانی) به کمال (حمیدرضا پگاه) میگوید: عجب جایی را انتخاب کردی ... متعجب از انتخاب کتابفروشی برای پوشش فعالیت اطلاعاتی.
اعتراضات صنفها و اقوام مختلف را به یک فیلم و سریال را دیده و شنیده و خوانده ایم و این اعتراض موجب توقف پخش فیلم و سریال شده و یا حداقل عذرخواهی و توضیح عوامل فیلم.
آیا کتاب و علم و پژوهش متولی دارد که به این بدسلیقگی اعتراض کند و یا حداقل تذکر بدهد!
نظر شما