ویریلیو که چهبسا آنچنان که باید و شاید در فضای فکری ایران به او پرداخته نشده، محور اصلی آثار خود را بر این ایده میگذارد که بشر مدتهاست در عصری مصیبتبار و جانگداز به سر میبرد و شوک و اضطراب بدل به رکن اساسی حیات روزمرهاش شده است.
ایده کتاب «حادثه آغازین»، اثر پل ویریلیو، نیز بر همین قرار است؛ آیندهای که پیشتر برای بشر مبتنی بر پیشرفت و حیات بهتر بود، اکنون آکنده از عدم قطعیت و ترسها و خطرهای بالقوه است. حوادث تروریستی، بحرانهای زیستمحیطی و گونههای متعدد فاجعه همگی دست به دست هم دادهاند تا سبعیت و دهشت جای آنچه را بشر در آغاز قرن نوین به آنها دل بسته بود بگیرد. ویریلیو در این کتاب، مانند باقی آثارش (از «دانشگاه فاجعه» گرفته تا «هنر و ترس» و «آسمان باز») تیین میکند که آینده تحت الشعاع کابوس بشریتی منسوخ و غرق در فاجعه قرار گرفته است، پایانی فاجعهبار که نمایانگر حادثه آغازین یا همان انفجار بیگ بنگ، است.
این کتاب را که در سال 2005 به زبان فرانسه و در سال 2007 به انگلیسی ترجمه شد، میتوان نوعی مکمل آثاری چون «روح تروریسم»، اثر ژان بودریار، «به برهوت حقیقت خوش آمدید»، اثر اسلاوی ژیژک و «ضرورت فاجعه: سوبژکتیویته، زمان و حافظه در اندیشه معاصر»، به قلم شماری از نویسندگان، دانست. آثاری که هر یک به شیوه خود تلاش دارند تا ایده فاجعه در قرن بیست و یک را بررسی و خوانشی پیشرو از آن ارائه کنند. ویریلیو در این اثر تبیین میکند فاجعه، برخلاف آنچه جبرباوران گمان میکنند، رویدادی قریبالوقوع نیست، بلکه مدتهاست که آغاز شده و بشر اکنون در میانه آن به حیات خود ادامه میدهد. به عقیده وی، این فاجعه در تار و پود حیات روزمره ما تنیده شده است.
ویریلیو استدلال میکند که حوادث توجه ما را به خود جلب میکند، به تعجب وامیداردمان یا دست آخر مسیر زندگیمان را مختل کرده و تغییر میدهد. به عقیده ویریلیو، حوادث، چه مهم باشند و چه ناچیز چه خوشخیم باشند و چه فاجعهبار، همواره چیزی را درباره خودمان و سیستمهایی که میسازیم آشکار میکند. وی تبیین میکند که همانگونه که اختراع کشتی یعنی اختراع غرق شدن آن و اختراع برق مصادف است با برقگرفتگی، تصادفها نیز اساس زاده سیستمهای فناوری هستند: «به گفته ارسطو، حادثه نشاندهنده ماهیت است. بنابراین اختراع جوهر و ماهیت معادل است با اختراع حادثه. غرق شدن کشتی نتیجتا معادل است با اختراع فوتوریستی کشتی و اختراع تصادم هوایی برآمده از اختراع خطوط هوایی پرسرعت. حادثه چرنوبیل نیز برآمده از اختراع نیروگاه هستهای.» (ص 5)
ویریلیو در این اثر بهخوبی نشان میدهد که چرا نام نظریهپرداز فاجعه و حادثه را بر او گذاشتهاند. او که در دهه 60 و 70 بهعنوان منتقد معماری خود را مطرح کرده بود با انتشار «سرعت و سیاست» در 1977 توانست چارچوبی را برای نوشتار خود ایجاد کرده که طی دهههای بعد و تا زمان مرگش بدل به موتیف اصلی آثارش شد: تحلیل شتاب و آثارش بر سیاست، علوم نظامی، هنر و حیات روزمره. تاکید او در «حادثه آغازین» و همچنین «کمیت ناشناخته» (2003) بر این نکته است که ایجاد فناوریهای نوین و پیشرفته همزمان به ایجاد شکلی نوین از حوادث میانجامد. تاکید او همچنین بر حوادثی است که به زمان و مکان مشخصی محدود نبوده بلکه فراتر از مرزها پیش رفته و آینده را از دل خود میزایند. در دهه 1980، نگرانی اصلی او تسلیحات هستهای بود و در دهه 1990 تاکید خود را بر فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی گذاشت (که به خلق کتاب «بمب اطلاعاتی» انجامید). در سالهای منتهی به هزاره نوین و پس از آن تاکید او بر فجایع بالقوه فناوریهای نوین دیجیتالی بود.
زبان ویریلیو در این کتاب، همچو دیگر آثارش، پیچیده و غامض است. این البته برآمده از سبک نوشتاری منحصر به فردی است که این فیلسوف فرانسوی داراست. میتوان گفت که لحن نوشتاری ویریلیو، همچو والتر بنیامین، مبتنی بر قطعهنویسی و آمیختن آن به تصاویر و ایدههای گوناگون است.او، همانند بنیامین، خواننده را با تصاویر، نقلقولها و ایدههای غافلگیرکننده دوره میکند، با انبوهی از جملات غریب گیج کرده و سپس به سرعت رهایش کرده و به سراغ موضوعی دیگر میرود: «تلویزیون که این امکان را فراهم میکند که صدها میلیون نفر همزمان رویدادی را همزمان شاهد باشند و ما بالاخره در نوعی اجرای دراماتیک زندگی میکنیم که مشابه تئاتر در روزهای نهچندان دور است. از این ننظرگاه، آنگونه که آرتور میلر عنوان میکند، دیگر تفاوتی میان سیاست و تجارت وجود ندارد؛ این اجرا است که متقاعدمان میکند که کاندیدا صادق است.» (ص 20)
ویریلیو نویسنده وقفهها، شکافها و نابودگیهاست و هیچکاری به نظریهپردازی سیستماتیک ندارد. همین البته سبب میشود که بررسی آثارش و رسیدن به نتیجهای واحد از آرای وی کمابیش ناممکن باشد. با این همه، ویریلیو، برخلاف بنیامین، به رغم انتقادهای فراوان از توسعه سیاستی واحد اجتناب میکند و هیچ نگاه مثبتی را به خواننده ارزانی نمیدارد. همین امر البته سبب میشود که پس از خواندن کتابی از ویریلیو تا مدتی هاج و واج به صفحات زل زده و از خود بپرسیم: «خب، حالا چی؟»
به عبارت دیگر، «حادثه آغازین»، مانند دیگر کارهای این نویسنده، بخشی از عصر رسانههاست، عصری که وی سبعانه به مقابلهاش برمیخیزد. نوشتار ویریلیو همچو ستون روزنامهها، سریع به سراغ مسائل مخالف رفته و آن را نیمهکاره رها میکند. اما این نه نقطه ضعف این کتاب، بلکه نوعی فلسفه برآمده از دهشتی است که جهان امروز به آن دچار شده است. نویسنده «حادثه آغازین» از مخاطبش میخواهد تا با نتایج این «دنیای قشنگ نو» مواجه شود. وی از ضرورت تاسیس «موزه حوادث» سخن به میان میآورد تا بتوانیم با خشونت و وحشت مبارزه کرده و ترور در حیات روزمرهمان را به چالش بکشیم.
این اثر هوشمندانه به سراغ راههایی میرود که دانش پساصنعتی با فراتروریسم بنیان تمدن یونانی ـ رومی و آینده زمین را تهدید میکند. نوشتار ویریلیو دل در گرو فاجعه دارد، اما به این خاطر که فجایع آینده را برایمان تصویر کرده تا از وقوعشان جلوگیری کنیم.
ترجمه انگلیسی «حادثه آغازین» در 120 صفحه و از سوی انتشارات پولیتی منتشر شده است.
نظر شما