آداب و رسوم ایرانیان از هزارههای دور و با گذشت زمان در این سرزمین اهورایی شکل گرفته و بخشی از فرهنگ ملی ایران را به وجود آورده است. در این گزارش با بهرهگیری از کتاب «از نوروز تا نوروز» نوشته کوروش نیکنام به چگونگی آداب و رسوم زرتشتیان در روزهای نوروزی پرداختهایم.
آیین آتشافروزی و بازگشت فَروَهَرها به زمین
زرتشتیان با نگرش به این باور سنتی که برای شادی و خشنودی فروهای درگذشتگان خود که از روز پیش از نوروز به زمین و جایگاه پیشین خود فرود خواهند آمد، آماده پذیرایی از آنان خواهند شد. بههمین باور و انگیزه، از چند رو پیش روز پیش از نوروز، خانه و جای زندگی خود را پاک میسازند. در آتشدان خانهشان آتش میافروزند و کندر و چوب سندل بر آن مینهند، عود میسوزانند و یا پراکندن بوی خوش در هوای پیرامون زیستگاه خود، مهر و دوستی را در خانواده و محل زندگی خویش افزون میسازند.
زرتشتیان در فرهنگ سنتی خود در شب پیش از آغاز نوروز، زمانی که تاریکی واپسین شب سال در برابر سپیدهدم نخستین روز بهار، رنگ میبازد با افروختن آتش بر بالای بلندیها و یا بام خانهها، بازگشت فروها از زمین را بدرقه کرده و یا نیایش و سرودن بخشهایی از اوستا، خشنودی روان و فروهر درگذشتگان را فراهم میسازند. برای پیشواز از نوروز و فراهم کردن نیازهای خانواده در زندگی زرتشتیان جایگاه و نقش مادر پررنگتر و نمایانتر است.
خانه تکانی و پاک کردن گرد و خاگ از چهره خانه آماده کردن آجیل و شیرینی نوروزی و تهیه پوشاک نو برای فرزندان از آیینهای پیش از نوروز است. بیشتر خانوادههای زرتشتی در یزد، کرمان و شهرهای دیگر، همچون گذشته خوراکیهای نوروز و نمادهای سنتی نوروز را آماده و بر سفرهی هفتسین میگذراند. از چیزهایی که وجودش در سفره نوروزی جلوه ویژهای دارد و زرتشتیان یزد به آن «شِشَه» میگویند، سبزه است. دلیل سبز کردن روییدنیها در خانه به هنگام نوروز، آن است که جان گرفتن دانهها و رویش گیاهان را در نوروز و تازه شدن زندگی را در بهار، یادآوری میکند. در روستاهای زرتشتینشین که درست کردن خوراکیهای سنتی آسانتر است. خویشان و همسایهها بهویژه بانوان زرتشتی در آمادهسازی مراسم پنجه و نوروز و تهیه نان و خوراکیهای سنتی، به نوبت در خانهها گرد هم میآیند و در آمادهسازی آنها یکدیگر را یاری میرسانند.
زرتشتیان برای گستردن سفره نوروزی، به جز نمادها و نان ساده، نمونههای دیگر نان، حلوا، کماج و خوراکیهای سنتی نیز فراهم میشود. در برخی از روستاهای استان یزد به هنگام پسین، روز پیش از آغاز نوروز، شاخههایی از هیزم و چوب را که از پیش گرد آوردهاند به پشت بام میبرند. مادر و بانوی خانه افزون بر هیزم، تاس آب و بشقاب شِشَه و شاخههای مورد را همراه با چراغ روغنی یا نفتی روشن و سینی میوه با خود به بالای بام خانه میبرند. به هنگام سپیدهدم، موبد مسوول آتشکده با به صدا درآوردن زنگ آتشکده و روشن کردن هیزم بر بالای بام، آغاز بازگشت فروهرها از زمین و نیز آغاز نخستین روز سال نو را گزارش میدهد. بانوی خانه برگهای خشک آویشن را روی آب درون تاس میپاشد تا آن را خوشبو کند، سپس آن را گرداگرد بام خانه میریزد. او شاخههای مورد را بر بالای سردرخانه، روی دیوار پشت بام میگذارد، سنگ و آجری نیز بر روی ساقههای آن مینهد تا باد نتواند آن را از جای بردارد.
یکی از زرتشتیان یزد که در روستا زندگی میکند از آتشافزوی بر بامها در گذشته چنین میگوید: «در آن زمانها پیرمردها در پشت بام خانهها به صورت پراکنده با ساز و دف و آواز این مراسم را برگزار میکردند. بیاد میآوردم در آن زمان ما خیلی دوست داشتیم که نیمه شب از خواب بیدار شویم و صدای گرم آنها را با صدای دف، ساز و سرنا به صورت زنده بشنویم اما امروز چون آنها دیگر زنده نیستند ما این موسیقی را پخش میکنیم و هدف ما زنده نگه داشتن این سنت است.»
نمادهایی از امشاسپندان در خوان نوروزی
در سفره نوروزی زرتشتیان افزون بر نمادهای مادی از امشاسپندان(هفت سین)، میوه، لُرک (هفت میوه خشک) چیزهای دیگری هم هست. همچنین کماج شیرین، نان شیر و چند نمونه شیرینی خانگی را در سفره نوروز جای میدهند. نوشته آیینی اوستا یا گاتاها را در کنار آینه و گلابدان پر از گلاب میگذراند. چند تخم مرغ ساده و رنگ کرده را هم که نشان باروری میدانند روی سفره میگذراند. جامی از چند گونه خشکبار، مانند برگه هلو، میوه خشک آلبالو و آلوچه با دانههای ترش زرشک را که روز پیش از آن در آب خیس خورده شده نیز در سفره میگذراند.
کاسهای از پالوده خانگی، همچنین پسته، فندق، بادام کاغذی، تخمهی کدو تنبل و مغز بادام را که از پیش بو دادهاند را درون «دولک» که با طرحی ویژه و زیبا از پارچهی ابریشمی گلدوزی شده و به رنگهای شاد است، میریزند و به عنوان آجیل در سفره نوروز میگذراند. همچنین ظرفی از نقل، بشقابی از میوههای گوناگون به ویژه انار، سبزی خوردن، پنیر و چند برگ کاهو هم سفره نوروزی را زرتشتیان را زینت میدهد. هفتسین به باور زرتشتیان بایستی از دادههای گیاهی باشد از این روی بیشتر زرتشتیان بر سفره نوروزی خویش سیب، سبزه، سماق، سمنو، سرکه و سیر را برمیگزینند.
«چیمال»؛ یکی از خوراکیهای موجود در سفره نوروزی زرتشتیان کرمان و بم است که برای آماده کردن آن کمی نان تازه را به قطعههای کوچک بریده و همراه آن خرمای سیاه که از پیش هستههای آن را جدا کردهاند، در دیگی میریزند و با کمی روغن جامد گوسفند روی اجاق گرما میدهند و آنها را بههم میزنند و پس از گرم شدن از روی اجاق برمیدارند. پس از آن که کمی خنک شد با انگشتان و کف دست آن را به گونه دایره در کف دست گرد کرده و در سینی میچینند و روی سفره هفتسین میگذراند.
همازوری و همبستگی هنگام سال نو
به باور سنتی زرتشتی، همه اهل خانه به هنگام آغاز سال بایستی پاکیزه باشند، بنابراین پیش از آن سر و تن خود را میشویند، لباسهای نو پوشیده و پیرامون سفره هفتسین جای میگیرند. چند دقیقه مانده به آغاز سال با اشاره پدر خانواده، همه با هم سرودهایی از اوستا را که در سپاس و ستایش اهورامزدا و ستایش زندگی و آفریدههای نیک اهورایی است، زمزمهوار میخوانند. اندکی پس از نو شدن سال، نخست بانوی خانه آینه و گلابپاش را از سفره نوروزی برمیدارد و گلاب در دست هر یک از اعضای خانه میریزد و همزمان آینه را روبهروی چهرهی آنان میگیرد تا روی خود را در آن ببینند. وی این کار را از سالخوردهترین فرد خانه آغاز میکند و با این کار، نوروز را به هر کدام از آنان شادباش میگوید؛ آنگاه پذیرایی نوروزی نخست با نقل و سپس با دیگر شیرینیها آغاز میشود.
پس از آن پدر خانواده به باشندگان سکه یا اسکناس نو پیشکش میدهد. سپس همه جشن نوروز را شادباش میگویند و با اندکی از خوراکیهای درون سفره پذیرایی میشوند و سال نو را با شادی آغاز میکنند. در فرهنگ و باور مزدیسنان، شایستهتر است تا نخستین روز سال نو، همگان به آتشکده یا نیایشگاه محل زندگی خود بروند تا روز نو و سال نو را با همازوری و همبستگی در جایگاهی ورجاوند و پر فروغ، با نیایش به درگاه خداوند جان و خرد آغاز کنند. در روز نخست سال نو، خانواده درگذشته در خانه میماند و به دید و بازدید نوروزی نمیپردازد. در آغازین روز بهار بستگان درگذشته به خانه آنها میروند و «جا سبز باش» میگویند و بدین گونه یاد درگذشتگان گرامی داشته میشود. دید و بازدیدهای نوروزی از نخستین روز فروردین ماه آغاز میشود.
نخستین دیدار نوروزی از خانوادهای آغاز میشود که سال پیش درگذشتهای داشته است. بر روی سفره نوروزی که مهمانان گرداگرد آن مینشینند، عکس درگذشته معمولا در کنار سبزه نوروزی جای دارد. این آیین جا سبز باش برای کسی که در سال نو در میان خانواده نیست و در کنار دید و بازدید آرزوی تندرستی و دلخوشی برای میزبان دارند. فرزندان برای دیدار نوروزی و شادباش این جشن به بزرگترها، نخست به خانه پدربزرگ و مادربزرگ، پدر و مادر میروند و پس از آن آیین دیدار و شادباشگویی نوروزی به خویشان و آشنایان، به باور سنتی تا بیستویکم فروردینماه دنباله مییابد.
ششم فروردین زادروز اشو زرتشت اسپنتمان
روز ششم فروردین از ماه فروردین در گاهشمار زرتشتی «خورداد» نام دارد. در این روز اشوزرتشت پیامبر ایرانی از مادر زاده شد و در سن 30 سالگی در همین روز به پیامبری برگزیده شده است. آنچه درباره زندگي زرتشت از متون اوستايی برمیآيد اين است كه او از خاندان سپيتمه يا سپتامه (در پهلوي: سپيتمان) بوده است. نام پدرش پوروشسپ و نام مادرش دوغدو و نام پدربزرگش هيچتسپ بوده است. او در كودكی آموزشهای دينی را میبيند. زرتشت در «گاتها» خود را از طبقات روحانی نام میبرد. روايات چنين است كه از هفت سالگی تا پانزده سالگی نزد خردمند و پارسايي بزرگ به نام «بُرزين» اصول دين را فرا میگيرد. زرتشت جوان در جنگی كه ميان ايران و توران درمیگيرد، شركت میكند. پس از پايان جنگ انديشههايش، او را به سوی خلوت گزينی و تفكر میبرد. در اين هنگام بيست سال داشت. پس مدت ده سال در انزوا به تفكر میپردازد تا آن كه به حقيقت و راز هستی پی میبرد و شايسته همپُرسگی (وحي) از سوی خدا میشود.
سیزدهبدر؛ گرامیداشت زیست بوم
در گاهشماری سنتی زرتشتیان، سیزدهمین روز از ماه فروردین، تیر با تِشتَر نام دارد. ایزد تیر یا تشتر که یکی از یشتهای کهن به نام «تیریشت» نیز برایش سروده شده است، ایزد باران است. در باور ایرانیان باستان پس از برگزاری مراسم نوروزی و هنگامی که سبزه از زمین میرویید و گندم و حبوبات سبز میشدند، در روز سیزدهم که ویژه ایزد باران بود، مردم به دشت و صحرا و کنار جویبارها میرفتند و به شادی و پایکوبی میپرداختند و از خداوند آرزوی باش باران میکردند. اکنون هم زرتشتیان از بامداد تشتر ایزد و فروردینماه؛ سفره نوروزی را برمیچینند، خوراکیها و مقداری آجیل و شیرینیهای برجای مانده در سفره نوروز را با خود به طبیعت برده و شِشَه سبزههای سفره هفتسین را با خود به دشت و صحرا برده و کنار چشمهها یا آبهای روان رها میکنند. سبزی خود را در کنار جویبارها به آب روان میسپارند و آرزو میکنند که سالی پربرکت و خرم داشته باشند.
پیوند مستقیم نوروز با طبیعت، دگرگونیهای جوی و ستارهشناسی در این زمان، رهایی از شبهای سرد و بلند زمستان، برابری شب و روز و آغاز فصل کشاوری دلایل دیگری هستند که دوام نوروز در درازنای تاریخ را ممکن ساختهاند. بدین ترتیب جشن نوروز با وجود دگرگونیهای اعتقادی و اجتماعی در منطقه، همچنان در خاطره فرهنگی گروههای ایرانی بر جای مانده است. برای زرتشتیان ایران نوروز یکی از مهمترین آیینهای دینی و ملی است. امروز شاید در همه کشورهایی که در آنها نوروز برگزار میشود هیچ عنصر فرهنگی دیگری تا به این اندازه قادر به معرفی شناسه کهن ایرانی آنان نباشد.
نظر شما