مسئله در نظر ارهلیین بارو این است که تصمیم بگیریم زندگی را نجات بدهیم یا مال و اموالمان را، گونههای حیوانی و گیاهی را یا یک نظام را، آینده را یا یک لحظه را.
کتاب درواقع نتیجه پیگیری فراخوانی است که دویست شخصیت علمی، هنری، فلسفی و ادبی آن را امضا کردند و در دسامبر ۲۰۱۸ در روزنامه لوموند منتشر شده است. این استاد دانشگاه معتقد است که مغز انسان در پیشبینیهای درازمدت چندان توانا نیست و به همین علت باید بهکرات یادآوری کرد که فاجعه از مدتها پیش آغاز شده است.
او هدف از این کتابچه را فشار آوردن بر قدرت سیاسی میداند تا به مسئولیتهای خود عمل کند و دست به اقدامات پایدار، نیرومند و فوری بزند. همچنین هریک از ما را فرابخواند تا در یک تحول یا یک انقلاب شریک شویم؛ تحول یا انقلابی که موضوع آن رابطه فرد با طبیعت، با با حیوانات و سیاره زمین است.
کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شده و متکی بر تازهترین یافتههای علمی جهان و آمارهاست. مثلا اینکه در چهل سال گذشته تنها در قاره اروپا ۴۰۰ میلیون پرنده نابود شدهاند، یا از سال ۱۹۹۹ به اینسو، شمار حشرات پرنده در آلمان ۸۰ درصد کم شده است؛ تعداد یوزپلنگهای باقیمانده چند هزار بیشتر نیست و ظرف سی سال گذشته شمار شیرها نیز نصف شده و ادامه نسل اوراناوتانها نیز با خاطر روبهروست.
ارهلیین بارو همچنین شرح میدهد که هر سال، تقریبا ۴۰۰ میلیون متر مربع بر مساحت شهرها افزوده میشود و جنگلزدای با هدف کشاورزی از این هم نگرانکنندهتر است. در مقیاس جهانی، تنها یکچهارم سطح خشکیهای زمین از آثار و عوارض فعالیتهای انسانی مصون مانده است و تا سی سال دیگر این نسبت به ۱۰ درصد کاهش خواهد یافت، که بخش بزرگ آن را بیابانها و کوهها و نواحی قطبی دربرمیگیرند. همچنین بخش بزرگی از دیواره بزرگ مرجانی که خود پناهگاه نمادین تنوع زیستی محسوب میشود در حال نابودی است و نوار ساحلیای که محل رشد درختان و درختچههای کرانهزی و حارهای و زیستگاه ماهیهای کوچک و میگو و امثال آن است، به سرعت در حال عقبنشینی است و بخشهای عظیمی از کف دریاها و اقیانوسها بر اثر بهرهبرداریهای معدنی ویران شدهاند.
او همچنین تاکید میکند که تنها در سال ۲۰۱۶ کشتیهای ماهیگیری مجهز به وسایل صید صنعتی ۶۰ میلیون ساعت به کار مشغول بودهاند و ۱۶ میلیارد کیلووات ساعت برق مصرف کردهاند. این کشتیها ۶۴۰ میلیون کیلومتر مسافت برابر با ۳۵هزار برابر قطر کرده زمین را پیمودهاند، و درواقع سهچهارم سطح اقیانوسها زیر پوشش صید صنعتی است و تقریبا ۵۰۰ منطقه مرده یعنی منطقهای فاقد اکسیژن لازم برای بقای حیات ارگانیسمهاست به وجود امده است. اینجاست که شمار ماهیهای آب شیرین با سرعتی باورنکردنی سالانه ۴ درصد کاهش مییابد. حتی کوسههایی که ۴۰۰ میلیون سال است در دریاها زندگی میکنند، ۸۰ درصد از بین رفته و در معرض خطر نابودیاند. علاوه بر اینها رشد و دگرگونیهای گیاهان بر اثر تغییرات اقلیمی بهشدت دستخوش زیرورو شدن است که خود به کاهش تنوع گلها و گیاهان میانجامد. از سوی دیگر هر سال ۸۹ میلیون نفر بر جمعیت انسانی کره زمین که همگی را باید تغذیه کرد افزوده میشود.
نویسنده میگوید همه اینها یعنی قتلعام حیوانات ابعاد هولناکی به خود گرفته است و شمار موجودات زنده روی کره زمین دائما کاهش مییابد که از سوی کارشناسان محیطزیست به این پدیده نام «انهدام زیستشناختی» داده شده است. بحران ماجرا اینجاست که با کم شدن شمار گونههای زنده، میزان ازت موجود در خاک و درجه حرارت آن افزایش مییابد و این یعنی آثار و عوارض زیستمحیطی یکی در پی دیگری افزایش مییابند.
ارهلیین بارو اولین محور که در عین حال ضروریترین، سادهترین، گریزناپذیررتین و موثرترین هم هست را کاهش مصرف میداند. هرچند برخی اشکال کاهش مصرف بهناچار با یک رکود اقتصادی همراه خواهد شد. شاید هم با نوعی کم شدن رفاه، ولی در نگاه او اگر رشد اقتصادی با نتایج مرگباری همراه بشود که امروز شده است دیگر نه معنایی و نه فایدهای خواهد داشت. اما این کاهش مصرف باید از طریق یک ابتکار فردی صورت بگیرد یا یک تصمیم سیاسی؟
نویسنده از لزوم تحقق یک رکود اقتصادی اجباری وقتی که دیگر مسئولیت فردی راه به جایی نمیبرد حرف میزند و یادآور میشود که طبعا منظور برقراری یک دیکتاتوری سبز نیست، برعکس منظور تنها فراهم آوردن وسایل و راههایی است به منظور پرهیز از بدتر شدن شرایط.
او معتقد است این واقعیتی حیاتی است که محیطزیست باید اولویت مطلق هر حکومتی باشد. ما نیز باید رسما متعهد شویم که کسانی را که از اجرای اقدامات جدی، روشن و مشخص برای جلوگیری از پایان دنیا خوددداری میکنند انتخاب نکنیم. به کسانی رای بدهیم که هرگاه لازم باشد، دربرابر لابیها و قدرتهای مالی مقاومت میکنند.
از سوی دیگر برای ارهلیین بارو آشکار است که در یک بازار جهانیشدن اگر یک کشور تصمیم بگیرد از رشد اقتصادیاش بکاهد در مقایسه با همسایگان دچار مشکل خواهد شد، پس تاکید دارد که بر عهده دولتهاست که بر سر یک تعدیل جهانی دستهجمعی و معقول توافق کنند. در این مسیر همراهی کردن با کسانی که در جریان این تغییرات شغل خود را از دست میدهند، از طریق یک کوشش جمعی اجتنابناپذیر است و آنها که به ناچار شغل خود را تغییر میدهند نباید هزینه دیگران را بپردازند و تلاش باید میان همگان سرشکن شود.
او حتی وارد وادی زبانشناختی گفتن از بحران محیطزیستی شده و مینوسد: «هیچ استدلال ریاضی بیخدشهای ما را مجبور نمیکند که به یک انقلاب محیطزیستی دست بزنیم. خود واژه محیطزیست یا بومشناسی هم بیش از محدودکننده است. درواقع باید از زندهدوستی (biophilie) صحبت کرد. واژه محیط یا environement نیز بیش از حد انسانمحور است چراکه منظور باید طبیعت باشد و نه فقط آنچه که ما را احاطه کرده است.»
درواقع مسئله در نظر ارهلیین بارو این است که تصمیم بگیریم زندگی را نجات بدهیم یا مال و اموالمان را، گونههای حیوانی و گیاهی را یا یک نظام را، آینده را یا یک لحظه را.
ارهلیین بارو، استاد دانشگاه «گرونوبل-آلپ» فرانسه در رشتههای اخترفیزیک ذرهای، سیاهالهها و گیتیشناسی است و در «مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه» نیز تحقیقات خود را دنبال میکند. او در ابتدای کتاب متذکر میشود که کارشناس مسائل محیطزیست نیست و تنها بهعنوان یک شهروند نگران دنیا این کتاب را نوشته است.
کتاب «بزرگترین چالش تاریخ بشریت؛ در برابر فاجعه زیستمحیطی و اجتماعی» نوشته ارهلیین بارو با ترجمه محسن یلفانی در ۱۱۲ صفحه و شمارگان ۷۰۰ نسخه و به قیمت ۲۲۰۰۰ تومان از سوی انتشارات جهان کتاب منتشر شده است.
نظر شما