منوچهر اکبرلو مولف کتاب «زندگی و آثار جبار باغچهبان، آغازگر تئاتر کودک و نوجوان در ایران» در گفتوگو با ایبنا درباره او اظهار کرد: جبار باغچهبان اولین کتاب غیردرسی ویژه کودکان و نوجوان را نوشته و منتشر کرده است، بهعبارتی کتابهای خواندنی غیردرسی با جبار باغچهبان شروع میشود. او در زمینه شعر، داستان و نمایشنامه برای کودکان پیشگام بوده است. همچنین یکی از آغازگران راهاندازی تشکلهای غیردولتی برای کودکان است. علاوه براین اختراعات باغچهبان برای کودکان ناشنوا او را به عنوان یک مبتکر در تاریخ ایران در حوزه کودکان ثبت کرده است.
به گفته نویسنده کتاب، جبار باغچهبان نخستین کسی بود که معتقد بود کودکان علاوه بر دانشهایی که در کلاسهای رسمی میآموزند باید مهارتهای اجتماعی را نیز بیاموزند و به همین دلیل همزمان با آموزش واحدهای درسی مصوب میکوشید مهارتها را متناسب با جنسیت کودکان به آنها بیاموزد. مواردی مانند گلکاری، گلدوزی، نجاری و ... که میتوانست در زندگی اجتماعی آینده کودکان کاربرد داشته باشد.
اکبرلو درباره تالیفات باغچهبان توضیح داد: او برخلاف بسیاری از معلمان عادت داشت تمام تجربیات خود را مکتوب کند و به همین دلیل از او کتابهای زیادی به یادگار مانده است که تجربیات خود را چه در زمینه آموزش به ناشنوایان، چه در زمینه آموزش الفبا، چه در زمینه فعالیتهای اجتماعی و صنفیاش و چه در زمینه نمایشنامههایی که مینوشت و با کودکان کار میکرد، را نوشته و منتشر کرده است.
اکبرلو افزود: باغچهبان همچنین در چند زمینه دیگر هم آغازگر محسوب میشود. از آنجا که او در نمایشنامههای خود از ماسک و گریم استفاده میکرد میتوان گفت اولین نمایشنامه عروسکی کودک را نیز او کار کرده است. البته نکته مهم فعالیت باغچهبان در زمینه تئاتر این بوده که از خود بچهها و خلاقیت آنها در تولید یک تئاتر استفاده میکرده یعنی در تمام مراحل ساخت ماسک، گریم، لباس و وسایل صحنه از خود بچهها بهره میبرده و استفاده ابزاری آنطور که امروزه در برخی تئاترها وجود دارد، در کار او وجود نداشت. چراکه به شدت معتقد بود تئاتر نه به عنوان یک هنر مستقل بلکه به عنوان یک ابزار مهم تربیتی میتواند در روح و روان دانشآموزان تاثیر بگذارد و انگیزههای آموختن کتابهای درسی را در آنها افزایش دهد.
وی در پاسخ به این سوال که مربیان و معلمان چقدر از آموزههای باغچهبان تاثیر پذیرفتهاند، گفت: معلمان در زمینه آموزش الفبا به ناشنوایان بیشک تاثیر مستقیم گرفتهاند و هنوز هم روشهایی که باغچهبان استفاده میکرد را بهکار میبرند. بااینکه این روشها تجربی و خودآموخته بود اما بهدلیل علاقه و احساس مسئولیت زیاد باغچهبان روشها تا حد زیادی موفق بوده و هنوز هم در بخشی از روشهای آموزش به ناشنوایان از آنها استفاده میشود.
باغچهبان بسیار جلوتر از زمانهخودش بود
اکبرلو در ادامه بیان کرد: در زمینه نمایشنامهنویسی هم از جایی که پیش از کار کودک و معلم بودن، در خارج از ایران کار میکرد، بهصورت خودآموخته به کار تئاتر کودک روی آورد.
وی افزود: بااینکه تکنیکها و ساختارهای نمایشنامههایش ضعیف است و امروزه برای اجرا باید بازنویسی شود. اما نکته مهم این است که در زمانهای که تعلیم و تربیت به شکل امروزی آنطور که باید شکل نگرفته بود، هنوز مکتبخانهها وجود داشتند، روانشناسی کودک و تعلیم و تربیت برای نونهالان اساسا وجود خارجی نداشت، کودکان همچون بزرگسالان آموزش داده میشدند، آموزش صرفا به خواندن و نوشتن محدود میشد و خبری از روانشناسی و تربیت کودک وجود نداشت روی آوری باغچهبان به آموختن مهارتهای زندگی و استفاده از هنر از جمله تئاتر، موسیقی، نقاشی و ... نشان میدهد که او مردی بسیار جلوتر از زمانهخودش بود.
اکبرلو در ادامه به سیستم آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: بهنظر میرسد آموزش رسمی ما بعد از گذشت صد سال و باوجود فراگیر و تخصصی شدن، هنوز آنطور که جبار باغچهبان به اهمیت هنرهای مختلف در تعلیم و تربیت کودکان اعتقاد داشت، اهتمام لازم را ندارد و براین اساس باغچهبان در این زمینه هنوز پیشگام و پیشرو محسوب میشود. همچنین نمایشنامههای او هنوز هم کاربرد دارد و بسیاری از نمایشنامهنویسان جوان هنوز هم برای نوشتن نمایشنامه حتی اگر آثار او را نخوانده باشند بهصورت غریزی و غیرمستقیم تحت تاثیر دیگران، به شیوه او نمایشنامه مینویسند به این معنا که نمایشنامههایشان اخلاقگرا و ابزار تربیتی است و میکوشند نمایشنامهای با پیام اخلاقی یا اجتماعی مناسب با حال و هوای کودکان بنویسند.
وی در ادامه بیان کرد: مهمترین موضوعی که ما از زندگی و فعالیتهای باغچهبان میآموزیم اراده بسیار قوی او برای مقابله با مشکلات بود. اما اوج و فرودهایی که او در زندگی داشت هیچگاه بهصورت سریال یا فیلم چه برای معلمان چه برای بچهها ساخته نشده است.
باغچهبان، مردی خودساخته بود
اکبرلو با تاکید براینکه باغچهبان، مردی خودساخته بود، افزود: او در تمام طول زندگی جز سنگاندازیها و کینهها و حسادتها به خاطر موفقیتهایش چیزی ندید؛ نه از سوی حکومت وقت، نه از سوی همکاران و نه از سوی خانوادهها هیچگاه حمایت نشد اما همچنان با اراده زیاد بهکارش ادامه داد. و آنچه بیش از همه چیز قابل استفاده است زندگی و مشی او در زندگی است که علیرغم همه ناملایمات به تربیت کودکان اهتمام میورزید و جایگاه شایستهای برای خودش ایجاد کرد.
این نویسنده و پژوهشگر بابیان اینکه تلخی ماجرا در این است که بیتوجهی به باغچهبان هنوز ادامه دارد، گفت: او براثر تنگنظریها از مدرسهای که از نقطه صفر آنجا را راه انداخته بود یعنی مدرسه ناشنوایان واقع در یوسفآباد تهران اخراج شد و حقوق او قطع شد و این مساله تا بعد از انقلاب یعنی دهه 60 هم ادامه یافت و فرزندان او از حقوق بسیار کمی که باید به عنوان بازنشستگی به آنها پرداخت میشد، محروم شدند، باوجود اینکه فرزندان او هم تحصیلکرده، معلم آموزش و پرورش و کار با ناشنوایان هستند.
اکبرلو در ادامه با اشاره بهاینکه بهنظر میرسد این نامهربانی مُهری است که بر پیشانی این خانواده خورده شده، به جایگاه باغچهبان در جامعه امروز اشاره کرد و گفت: اولین بار برای مطرح کردن مجدد این مرد در جامعه، در جلسهای که با مسئولان شهرداری داشتیم، گفتیم که یکی از رسالتهای شهرداری این است که الگوهای متناسب با «شهروند متعهد» را به مردم معرفی کند و در این راستا باغچهبان میتواند در صدر لیست قرار گیرد.
وی افزود: اولین بار به پیشنهاد داوود کیانیان با تاسیس بنیاد نمایش کودک و اینکه در صدسالگی تئاتر کودک بهسر میبریم، پیشنهادهایی در جاهای مختلف مطرح شد. نخست اینکه میدان نزدیک به آموزشگاه ناشنوایان در یوسفآباد که خشت خشت آن را جبار باغچهبان و خانوادهاش بنیان نهاده بودند و اسم خاصی هم ندارد و بیشتر به عنوان میدان کلانتری شناخته میشود به نام این مرد بزرگ نامیده شود.
اکبرلو درباره آرامگاه باغچهبان نیز توضیح داد: مساله دیگر این بود که کسی خبری از آرامگاه باغچهبان نداشت. چون او در تنگدستی از دنیا رفته بود و در حیاط منزل یکی از دوستانش به خاک سپرده شد. براین اساس به همت داوود کیانیان و بنیاد نمایش کودک، قبر او در ملک شخصی یک از دوستان شاعرش شناسایی شد و با هماهنگی میراث فرهنگی به چشمهعلی شهرری منتقل شد.
به گفته این نویسنده، قرار شده در کنار مزار باغچهبان که در مجاورت یک پارک قرار دارد یک مرکز فرهنگی احداث شود. البته فعلا مشکل ورثه وجود دارد و درصورت حل شدن این مشکل، این مرکز فرهنگی برای کودکان و نوجوانان و محققان ادبیات کودک و نوجوان بنا میشود. حتی بنیاد نمایش کودک، حاضر است در صورت برطرف شدن مشکلات حقوقی، مسئولیت راهاندازی این فضای فرهنگی را برعهده بگیرد.
اکبرلو همچنین به انتشار دو زندگینامه از جبار باغچهبان اشاره کرد و گفت: این زندگینامهها از سوی من و حسین فداییحسین، تالیف شده که زندگینامه فدایی حسین از سوی بنیاد نمایش کودک منتشر شده است. من هم زندگینامه باغچهبان و آثارش را در دست نگارش دارم و برای چاپ به انتشارات منادی تربیت تحویل میدهم.
وی افزود: کار دیگری که قرار است بنیاد نمایش کودک با هماهنگی نهادهای مربوطه اجام دهد برگزاری جشنهای صدسالگی است که اولین آن در شهرستان مرند برگزار میشود؛ یعنی جایی که باغچهبان بعد از ورود به ایران اولین مدرسه را در آنجا راهاندازی میکند.
اکبرلو در ادامه درباره فرزندان جبار باغچهبان نیز گفت: موضوع خوشحالکننده این بود که بنیاد توانست با فرزندان او ارتباط برقرار کند درحالیکه کسی با آنها ارتباط نداشت. البته پسر او یعنی ثمین باغچهبان از آهنگسازان معاصر، چندسال پیش در ترکیه فوت کرد اما آلبوم رنگینکمان او یکی از بهترین موسیقیها برای کودکان است. ثمینه باغچهبان هم در امریکا موسسهای برای آموزش کودکان ناشنوا دارد. پروانه باغچهبان نیز ساکن ایران است و از جایی که از فعالیتهای فرهنگی کنار گذاشتهشده بود به همت داوود کیانیان از او دعوت شد در جلسات بنیاد نمایش کودک حاضر شود و همه کتابهایی که از جبار باغچهبان در بنیاد منتشر میشود با اجازه پروانه باغچهبان است.
نظر شما