سه‌شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۶
سعدی در گلستان آهنگ تساهل می‌نوازد

فرح نیازکار استاد دانشگاه و سعدی‌پژوه معتقد است: در تمام حکایات بخش اول گلستان سعدی، شیخ اجل عزم خود را جزم کرده تا وظیفه اساسی پادشاه را که همانا حفظ جان و مال و ناموس مردم است، ترویج کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در فارس، سیوهفتمین نشست از سلسله‌نشست‌های «بر خوان سعدی» توسط انجمن فرهنگ و ادب شیراز و با همکاری سازمان اسناد و کتابخانه ملی مرکز فارس و مرکز سعدی‌شناسی در سرای سخن در شیراز برگزار شد.

در این نشست که به متنخوانی باب اول گلستان سعدی اختصاص یافت، مریم کهن‌سال و فرح نیازکار استاد دانشگاه و سعدی‌پژوه ضمن متنخوانی به بیان شاخصه‌های فکری سعدی پرداختند.

نیازکار در بخشی از سخنان خود گفت: کلمات هیچ‌کدام معنایی مطلق ندارند و معنای هر یک، از سویی در بافت روایت و از سویی دیگر در ذهنیت ‌خواننده‌ای که به سراغ آن عبارت آمده، صورت می‌بندد.

به گفته این سعدی‌پژوه، معانی مجردِ کلمات، یعنی آنچه در لغت‌نامه‌ها و فرهنگ‌ها می‌یابیم، ایستا و مجردند؛ به این معنا که ترکیب دو کلمه معنای هر دو کلمه را دگرگون می‌کند و معنای مرکب این کلمات، خود نیز به جایگاه‌شان در کل ‌روایت و به جهان فکری مخاطب این عبارت بازمی‌گردد؛ «یعنی خواندن کاری انفعالی و غیرخلاق نیست.»
 
یافتن پی‌رنگ در خوانش‌های گوناگون اتفاق می‌افتد
نیازکار در ادامه افزود: هر خواننده نقشی اساسی در تعیین معنای متن دارد؛ به همین خاطر، آثار ماندگاری چون‌ گلستان سعدی را هر نسلی از نو می‌خوانند و معانی این‌گونه متون، پیوسته در تغییر و تحول‌اند.

به باور نیازکار، گلستانِ ما با آنچه قائم‌مقام فراهانی، یوسفی، بهار، فروغی و... از این کتاب می‌فهمیدند، تفاوت‌هایی اساسی دارد.

این سعدیپژوه در ادامه افزود: هر متنی، جدا از معانی ظاهری‌اش و جدا از آنچه راوی آگاهانه به مخاطب القا می‌کند، «ناخودآگاهی» نیز دربر دارد که زوایا و ظرایفش اغلب بر خودِ راوی هم روشن نیست؛ یعنی در پس‌ِ هر عبارت، هرچند هم که ساده باشد، ناگزیر نوعی «پی‌رنگ» نهفته است که یافتن این پی‌رنگ در خوانشهای گوناگون اتفاق میافتد.
 
باران رحمت بی‌حسابش همه را رسیده
فرح نیازکار در ادامه پیرامون ابیاتی سؤال‌برانگیز از گلستان سعدی گفت: در توضیح چرایی این ابیات: «ای کریمی که از خزانه غیب/ گبر و ترسا وظیفه‌خور داری/ دوستان را کجا کنی محروم/ تو که با دشمن این نظر داری»، از دیدگاه سعدی باید گفت که سعدی از موضع یک شاعر آگاه به سازوکارهای اجتماعی عصر خود، درصدد بیان این نکته بوده که وقتی خداوند آن‌قدر کریم است که‌حتی دشمنان موهوم را بی‌«وظیفه» رها نمی‌کند، پادشاهان چگونه می‌توانند حقوق رعیتی یک جماعت را نادیده بگیرند و با آنان چون دشمنان محروم از امکانات متعارف اجتماعی برخورد کنند؟!

به گفته نیازکار، سعدی که معتقد است «باران رحمت بی‌حساب» و «خوان نعمت بی‌دریغ» خداوندی همه را رسیده تا بدان حد که «پرده ناموس هیچ بنده‌ای را به گناه فاحشی» نمی‌درد، چگونه می‌تواند از دشمنی موحدان با خدا سخن بگوید؟!
 
سعدی در گلستان آهنگ تساهل می‌نوازد
این سعدیپژوه در پایان سخنان خود گفت: سعدی در حکایات باب اول گلستان،‌ آهنگ تساهل می‌نوازد و «آزردن دوستان» را «جهل» می‌خواند و جنگ و خون‌ریزی را تنها در شرایط «ناگزیر و ناگریز» موجه می‌شمارد؛ چنانکه مثلاً در حکایت نخست باب اول گلستان،‌ گرایش شاه به تساهل و تلاش برای یافتن محمل گذشتن از خون اسیر محکوم به مرگ، قابل‌توجه است. «یعنی جهت‌گیری شاعر به‌سوی تسامح و تساهل و مدارا از یک‌سو، و پرهیز از خشونت حتی با توسل به‌دروغ، بیانگر دفاع سعدی از حقوق شهروندی است.»

به باور نیازکار، سعدی با خلق این ماجرا به حاکمان عصر خود نوعی راهکار مدارا با رعیت ارائه می‌دهد و «از همین است که در تمام حکایات این بخش از گلستان، سعدی عزم خود را جزم کرده تا وظیفه اساسی پادشاه را که همانا حفظ جان و مال و ناموس مردم است، ترویج کند».

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها