حسننیا در این نشست گفت: خاورشناس در تعریف لغوی یعنی کسی که در جغرافیای شرق به مطالعه و تحقیق میپردازد. برخی این معنا را مدنظر قرار میدهند که شامل آداب، رسوم، عقاید، فرهنگ و هرچیزی مربوط به شرق است. اما در معنای دیگر، امثال ادوارد سعید وجهه فرهنگی برای این مفهوم درنظر گرفتهاند و از این منظر خاورشناس کسی است که روح حاکم بر شرق را مورد بررسی قرار میدهد که شامل تمامی مسائل و موضوعات شرق است. لذا موضوع اسلام و اسلامشناسی نیز یک موضوع شرقی محسوب میشود، حتی اگر وضعیت مسلمانان در انگلستان و یا کانادا بررسی شود، بازهم از این منظر به معنای خاورشناسی است.
وی ادامه داد: اما یک نقص در هر دو تعریف وجود دارد، اینکه خاورشناس حتما باید غربی باشد یا اینکه حتی اگر یک شرقی هم درباره شرق تحقیق کند به او خاورشناس اطلاق میشود؟ موتسکی یک کتاب به نام «حدیث» دارد که روند حدیثی را در بین خاورشناسان مورد بررسی قرار میدهد و مرتضی کریمینیا آنرا به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب یک مقدمه مفصل دارد و در ادامه تعریفی از خاورشناسی ارائه میکند. به بیان موتسکی منظور از مستشرق این نیست که کسی در غرب بنشیند و روح حاکم بر شرق را بررسی کند، بلکه هر کس با روش پژوهشی غربی همراه با غربیان شرق را مورد بررسی قرار دهد، خاورشناس است.
این پژوهشگر حوزه علوم قرآن و حدیث افزود: روش تحقیق یک غربی بر این اساس است که وقتی مثلا نهضت عاشورا را مورد بررسی قرار میدهد، در این راستا حرکت امام حسین (ع) را نیز در قالب مطالعات عاشورایی میبیند و اگر به جایی برسد که به نظرش امام حسین (ع) در جایی از حرکتش اشتباهی کرده باشد نیز آنرا اذعان میکند، ولی یک شیعه اینکار را انجام نمیدهد و از زاویهای دیگر به این موضوع مینگرد. یکی از شیوههای خاص متد غربی این است که خارج از فضای دین پژوهش میکند.
حسننیا تصریح کرد: خارج از فضای استعماری موجود در برخی کشورهای غربی، یک استاد دانشگاه در دانشگاهی در غرب باید این تصور را داشته باشد که اگر جایی نیاز به نقد و یا حتی تعریف از چیزی بود، بیپرده آنرا بیان کند. با این تعریف از موتسکی، افرادی همچون مدرسی و امیرمعزی که هر دو ایرانیالاصل و شیعه هستند و در دانشگاههای غرب استاد مطالعات شیعهشناسی میباشند نیز شرقشناس محسوب میشوند. در کنار اینها از سیدحسین نصر هم میتوان نام برد که در جاهایی نقد جدی بر موضوعاتی همچون مهدویت نیز دارد. از دیگر شرقشناسانی که در این تعریف میگنجند، لیقات تکیم و امین اینلوز هستند. امین اینلوز بحثی در نهجالبلاغه دارد که معتقد است عبارات نهجالبلاغه امروزی تحریف شده است. آزینا لالانی نیز کتابی بهنام «امامت امام محمدباقر (ع)» دارد که در یکی از دورههای کتاب سال نیز بهعنوان اثر برگزیده معرفی شده، وی در این کتاب در عین بیان افضلیت، امامت و علم ایشان در جاهایی نیز شیعه را مورد نقد قرار میدهد که مورد پسند ما نیست. محمدعلی بیوکارا نیز در نوشتهها و بیاناتش شیعه را مورد نقد قرار داده و افکار شیعه و مهدویت را برخاسته از غلو میداند. جاناتان براون نیز یک مسیحی بوده که مسلمان شده که سالها به بررسی مسائل مربوط به اسلام و شیعه پرداخته است.
وی در ادامه درباره ضرورت پرداختن به مطالعات خاورشناسی در حوزه حدیث شیعه، گفت: دلیل اول نگاه مطالعات بروندینی شرقشناسان به مطالعات دینی ماست که البته میتواند جاهایی نیز به ما کمک کند که چه نقصها و قوتهایی داریم و چه جاهایی نیاز به تقویت علمی داریم. دومین دلیل، القای شبهه است؛ باید بتوانیم شبهات را بشناسیم و در ادامه برای آنها جواب پیدا کنیم. شاید این موضوع بتواند به ما کمک کند که جریان کلی بحث را بهتر درک کنیم.
این پژوهشگر، درباره دلایل تحقیق و پژوهش در این زمینه افزود: سالهای 1393 و 1394 مطالعه مفصلی در این زمینه انجام دادیم که تا پیش از آن در کشور کسی در این حوزه کار نکرده بود. سوال کلیدی ما در این پژوهش این بود که حدیث شیعه چقدر برای خاورشناسان اهمیت دارد. با بررسیهای انجام شده، حدود 40 اثر در زمینه مطالعات خاورشناسان در موضوعات حدیثی در داخل کشور پیدا کردیم. برای تحقیق بیشتر سفرهای مطالعاتی به چند دانشگاه اروپایی داشتیم و با مطالعاتی که در کتابخانههای این مراکز دانشگاهی صورت گرفت به حدود 150 اثر در زمینه حدیث شیعه از خاورشناسان رسیدیم که در داخل کشور اثری از آنها نیست. این مطالعات به زبانهای مختلفی بود که همه آنها دستهبندی، خلاصه و عنوانبندی شد و در نهایت پنج عنوان کلی برای مطالعات خاورشناسی و حدیث شیعه پیدا کردیم: کلیات حدیث، تاریخ حدیث، فقهالحدیت، منابع حدیث و مطالعات رجالی و سندی حدیث. البته مطالعات دیگری نیز در زمینههایی همچون عقاید، روایات تصویری، نقد و بررسی (خود انتقادی)، پژوهشهای غیرمستقل و منبعشناسی وجود داشت.
حسننیا اظهار کرد: در این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که مطالعات رجالی و سندی از همه کمتر در بین خاورشناسان مورد بحث قرار میگیرد و چندان به سند کاری ندارند و بیشترین بحث آنها نیز در زمینه فقهالحدیث یعنی متن حدیث است. در جاهایی امثال جاناتان براون ما را نقد میکنند که چرا مسلمانان این اندازه به دنبال سند هستند، مهم محتواست، درحالیکه برای ما صحت سند خیلی مهم است.
وی ادامه داد: این 150 اثر متعلق به 67 خاورشناس بود و بیشترین تعداد اثر نیز به اِتان کُلبرگ اختصاص داشت که معروف به بزرگترین شیعهشناس غرب و استاد تمام مطالعات ایرانی و عربی در دانشگاه اسرائیل است. نکته جالب اینکه بیشترین آثار شیعهشناسی را در اسرائیل میبینیم و به چیزهایی برخورد میکنیم که خود ما هنوز به آنها نپرداختهایم. ما در ایران هنوز موسسهای به نام اربعینپژوهی نداریم، ولی در اسرائیل موسسهای به این نام وجود دارد. کُلبرگ 114 اثر مستقیم درباره شیعه اثنیعشری در حوزههایی مثل کلام و حدیث شیعه دارد. آندر نیومن و روبرت گلیو، دو شرقشناس انگلیسی هستند که به نوعی نماینده جریان انگلیسی در این حوزه محسوب میشوند و تاکنون مطالعات بسیاری درباره شرقشناسی و ایران انجام دادهاند. رونالد باکلیت نیز اگرچه یک شرقشناسی انگلیسی است، ولی از اینجهت که زیرنظر کلبرگ کار میکند، شاگرد مکتب اسرائیل محسوب میشود.
این پژوهشگر حوزه علوم قرآن و حدیث، همچنین درباره فراوانی آثار خاورشناسان در زمینه حدیث شیعه در دورههای مختلف، گفت: از سال 1186 تا 1979 که زمان پیروزی انقلاب اسلامی است، کل آثار درباره حدیث شیعه به هفت مورد میرسد. از 1979 با پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 2000 این تعداد پژوهش از هفت مورد به حدود 60 مورد رسید. از 2000 تا 2015 این عدد به 80 رسیده و از 2015 به بعد این آمار جهش فوقالعادهای داشته است. سال 1979 همزمان با اوجگیری اِتان کُلبرگ است بهعنوان شخصیتی که در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب ظهور کرد و به نوعی جریان مطالعات حدیث شیعه را در حوزه شرقشناسی متحول میکند و جریانی را ایجاد کرده است. از این دوره به بعد دایرهالمعارفهای مختلفی در زمینههای حدیث، قرآن، اسلام، دین، جهان اسلام و ... تولید و مقالات متعددی در آنها نوشته شد. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بحث شیعهشناسی چندان برای شرقشناسان حساس نبوده و جهان اسلام را بیشتر اهل سنت میدیدند. انقلاب اسلامی، این حساسیت را در جهان ایجاد کرد.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب اسلامی، جریان حدیث شیعه به نوعی باعث بهوجود آمدن بحثهای تخصصی در این زمینه شد و شرقشناسان وارد موضوعاتی تخصصیتر از جمله غدیر، جهاد و تقیه شدند. در خارج از کشور این رشته مطالعاتی بسیار گسترده و پرشاخه است ولی در مراکز علمی و دانشگاهی داخل کشور هنوز چندان جا نیفتاده است.
حسننیا با اشاره به انگیزههای اصلی خاورشناسان از مطالعه در زمینه حدیث شیعه، بیان کرد: انگیزههای استعماری و جنگهای صلیبی، نخستین دلایل پرداختن غربیها به موضوع حدیث شیعه بوده و در ادامه این انگیزه به سمت انگیزههای سیاسی و بیشتر به سمت انگیزههای تمدنی سوق پیدا کرد. در ادامه مسیر تاریخ، انگیزههای علمی پررنگتر شدند و این بحثها در دانشگاهها فعال شد. امروزه انگیزههای تخصصیتر علمی و انجام کار علمی روشمند، اصلیترین دلیل غربیها برای پرداختن به این موضوع است.
این پژوهشگر حوزه علوم قرآن و حدیث در پایان درباره نقاط اشتراک اندیشهای پژوهشهای حدیث شیعه، گفت: ظهور حدیث شیعه (خاستگاه روایات، مباحث سند و رجال، دست کم گرفتن و ...)، جایگاه امام در شیعه (سلبی و ایجابی)، مطالعه و تحقیق در متون اولیه (سرآغاز تدوین در حدیث شیعه، تدوین جوامع متقدم حدیثی ...)، منابع حدیثی متأخر شیعه (بحارالانوار بهعنوان مجموعه کاملی از احادیث شیعه) و ارتباط بین حدیث و فقه، پنج دسته نقاط اشتراک اصلی اندیشهای خاورشناسان در این حوزه است.
نظر شما