به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «صلح ایرانی در برابر تجاوز خارجی» به همت انجمن علمی مطالعات صلح ایران و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی، روز شنبه ۷ تیرماه ۱۴۰۴ در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در این نشست جواد رنجبر درخشیلر، نعمتالله فاضلی، موسی اکرمی، بهرام امیراحمدیان، عبدالامیر نبوی، ماندانا تیشهیار، محمد منصورنژاد و امیرهوشنگ میرکوشش سخنرانی کردند.
در ابتدا، جواد رنجبر درخشیلر، دبیر این نشست، اظهارداشت: یکی از آرزوهای اسرائیل تجزیه ایران است و اهدافشان به جمهوری اسلامی ختم نمیشود. امر سیاسی و امر ملی دو امر کاملاً متفاوت هستند. آنچه که در داخل کشور رخ میدهد، امر سیاسی است اما امر ملی معطوف به تمامیت ارضی و غرور و حاکمیت ملی است. در این برهه خودآگاهی ملی در ایران به طور کاملاً مشخصی پدیدار شد که مسئله بسیار مهمی است. ملت ایران به معنای واقعی کلمه وجود دارد.
در ادامه، نعمتالله فاضلی، رئیس انجمن علمی مطالعات صلح ایران، ابرازداشت: جنگها وقتی اتفاق میافتند، یک سری مسائل را برملا میکنند. تجاوز اسرائیل هم واقعیتهایی را برملا کرد. وقتی صحبت از صلح ایرانی میکنیم، بدیل آن صلح رومی است که ترامپ از آن صحبت میکند. صلح ایرانی بر پایه زور استوار نیست بلکه بر پایه فرهنگ استوار است. تجاوز اسرائیل به ملت ایران این حقیقت را آشکار کرد که ملت ایران به طور تاریخی از راه معاشرت، گفتگو و تبادل نظر میخواهد صلح کند نه از راه به زانو در آوردن دیگری. صلح ایرانی مبتنی بر زبان و مذاکره است. بعد از تجاوز اسرائیل، ملت ایران علیرغم همه نارضایتیها، تلاش رسانههای موساد را ناکام گذاشتند و به خیابانها نیامدند. مردم ایران زندگی را پاس میدارند نه مرگ را. حکومت متوجه شد در بحران باید به ملت ایران پناه ببرد. زندگی در این سرزمین زیر نام ملت ایران نیازمند پذیرش تفاوتهای قومی، مذهبی و سبک زندگی است.
در ادامه، موسی اکرمی، نویسنده و عضو انجمن مطالعات صلح ایران، گفت: صلح ایرانی در چارچوب مثلث آزادی، عدالت و صلح میگنجد. من قائل به پیوند ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم هستم. کشور، دولت و ملت معنای متفاوتی دارند. امروزه ما با شش گروه مواجه هستیم. گروه اول، مدافع حمله اسرائیل بودند و میگفتند ایران تهدید کرده است و اسرائیل حق حمله دارد. گروه دوم، معتقد بودند از طریق بمباران از سوی اسرائیل از دست حاکمیت رها میشویم. اما باید گفت با تجاوز خارجی بعید است سرنوشت بهتری در انتظار ملت باشد. گروم سوم میگفتند این جنگ با حکومت است و به مردم ربطی ندارد اما باید گفت که جنگهای امروزی تاثیرات زیادی بر بخشهای غیر نظامی میگذارند. گروه چهارم کسانی بودند که در مواضع سر در گم هستند و نمیدانند از کدام طرف حمایت کنند. گروه پنجم صلحطلبان مستقل هستند که هر دو را نفی میکنند و گروه ششم در چارچوب سیاست واقعگرایانه اظهار نظر میکنند.
در ادامه، بهرام امیراحمدیان، استاد دانشگاه تهران، ابراز داشت: این جنگ سبب ایجاد یک وحدت ملی قدرتمندی شده است و امیدوارم این وحدت حفظ شود. اما برای اینکه صلح را برقرار کنیم باید کاری کنیم که جنگ صورت نگیرد. جنگ یک امر سیاسی است و حتی وزرای دفاع کشورهای غربی غیر نظامی هستند. در صلح ایرانی، فردوسی از نهال دشمنی و درخت دوستی میگوید. این جنگ به ما نشان داد که ما تنها هستیم و حکومت نه متحد استراتژیک دارد و نه متحد ایدئولوژیک. در آثار بزرگان ما همه جا از صلح گفته شده است. در صلح ایرانی، ایرانیان همیشه ملت صلح دوستی بودهاند. الان نظم بینالملل منطق زور دارد و بعید است که نهادهای بینالمللی بتوانند صلح را برقرار سازند.
در ادامه، عبدالامیر نبوی، استاد دانشگاه تهران، بیان داشت: چهار نکته من را نگران میکند. این همبستگی ملی ایجاد شده امر مبارک و مهمی است اما یادمان باشد که دائمی نیست و در روزهای آینده با سایر موارد مثل اقتصاد و معیشت گره خواهد خورد. همبستگی ملی روزهای اخیر ارزنده است اما حواسمان باشد به ناسیونالیسم افراطی منجر نشود. صلح امری مبارک و مهم است اما صلح مقابل جنگ نیست، صلح مقابل خشونت است. همچنین دارد جلوه داده میشود که ایران دچار تنهایی استراتژیک شده است اما ایران هر وقت مبتنی بر عقلانیت بوده، با سایر مناطق دنیا ارتباط برقرار کرده است. ما باید دو اقدام انجام دهیم. یکی، تولید ادبیات صلح و دیگری، شبکهسازی ملی و بینالمللی. ما نیاز به سربازان صلح داریم، کسانی که در مقابل خشونت میایستند.
در ادامه، ماندانا تیشهیار، استاد دانشگاه علامه طباطبائی، اظهارداشت: در این مدت از کشورهای گوناگون جهان پیامهایی به دانشگاه علامه فرستاده شد. افکار عمومی و دانشگاهیان هندی طرف ایران را گرفته بودند و ایران تنها نیست، معنا شد. افرادی از کشورهای نزدیک ما مانند گرجستان، ترکیه، ارمنستان، قطر، افغانستان، پاکستان و تاجیکستان پیام فرستادند. چند موضوع در پیامهای دریافتی مشترک بود. همه برای مردم ایران و پیروزی آنها دعا میکردند و دلواپس ما بودند. همچنین ما را به خانههای خود دعوت میکردند. ایران نماد هویت، فرهنگ و تمدن مشترک بود. این نشان میدهد که شاید ما باید به فلات ایران بیندیشیم. هانتینگتون در دهه ۱۹۹۰ برخورد تمدنها را مطرح کرد و از سوی دیگر، سید محمد خاتمی از گفتگوی تمدنها صحبت کرد.
در ادامه، محمد منصورنژاد، دین پژوه و عضو انجمن مطالعات صلح ایران، ابراز داشت: در ایران هیچ وقت صلح سیاسی وجود نداشته است. در صلح سیاسی دولت و کنشگران سیاسی نقشآفرینی میکنند. در طول تاریخ ایران بیش از ۱۱ هزار جنگ در ایران رخ داده است. ما در ایران هیچ گاه دولت ملی نداشتهایم، منظور دولتی است که مشروعیتش را از مردم گرفته باشد و مردم توانایی عزل آن را داشته باشند و حاکمان منافع ملی را در نظر داشته باشند. شکاف دولت ملت بزرگترین مسئله ما است. آنچه که ما الان نیاز داریم، دولت ملی است.
در پایان، امیرهوشنگ میرکوشش، استاد دانشگاه آزاد اسلامی، بیان داشت: این جنگ زنگ خطری برای کل منطقه است و ایران و اسرائیل از فاز نیابتی وارد جنگ رسمی شدند. متاسفانه حکومت مدیریت بحران بینالمللی بلد نیست. باید آسیبشناسی کرد. ما از دیپلماسی غفلت کردیم. اگر در صحنه بینالمللی مشروعیت جهانی نداشته باشیم و اگر پدافند درستی هم نداشته باشیم، نمیتوانیم به خوبی از خود دفاع کنیم. ما تمام تخممرغهای بازدارندگی را در بازدارندگی موشکی گذاشتهایم، در حالی که بازدارندگی باید همه جانبه باشد. یکی از نقاط ضعف در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، ناتوانی در صلح است. صلح به معنای تسلیم نیست، صلح مبتنی بر نوعی بازدارندگی هوشمند و دیپلماسی فعال است. اما در مورد روسیه؛ روسیه همیشه به جای مشارکت راهبردی با ایران، از سیاست دوستی مشروط استفاده کرده است. در فضای بینالمللی کنونی، وابستگی صرف به قدرت سخت یا شرکا، امنیت ایران را تضمین نخواهد کرد. گفتمان سیاست خارجی ایران باید صلح محور باشد با حفظ بازدارندگی.
نظر شما