یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۷
خاطره در زادگاه خود پرسه می‌زند

در گفت‌وگویی که به تازگی با بختیار علی، نویسنده و شاعر کردزبان صورت گرفته، او از دلایل مهاجرت خود، ادبیات دوری از وطن و اوضاع کردستان سخن به میان آورده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) بختیارعلی، نویسنده، شاعر و مقاله‌نویس کرد عراقی که بسیاری او را حرفه‌ای‌ترین نویسنده کرد‌ زبان می‌دانند، برای مخاطبان ایرانی نویسنده نا‌آشنایی نیست. او در سال 1990 میلادی به خاطر سانسور شدید حکومت بعث و عوامل دیگر مجبور به مهاجرت از کردستان عراق شد و هم‌اکنون در آلمان زندگی می‌کند و به چهره‌ای سرشناس در ادبیات جهان تبدیل شده است.

تعداد قابل توجهی از آثار او به فارسی ترجمه شده‌اند که می‌توان به رمان «آخرین انار دنیا» که برگزیده جایزه جشنواره ادبی گلاویژ شد، «شهر موسیقی‌دان‌های سفید» و « عمویم جمشیدخان،مردی که باد همواره او را با خود می‌برد» اشاره کرد. او در سال گذشته میلادی توانست جایزه ادبی نلی زاکس آلمان را برای ترجمه دو کتابش به زبان آلمانی از آن خود کند و در جامعه آلمانی‌زبان شناخته شود.

به تازگی سایت قنطره گفت‌و گویی با این نویسنده سرشناس کرد‌زبان انجام شده که در زیر می‌خوانیم؛

- در مقاله‌تان با عنوان «اسطوره بهشت اروپا» نوشته‌اید که «خاطره در زادگاه خود پرسه می‌زند» شما  سال 1966 در عراق کردستان متولد شدید. آیا آن سرزمین هنوز خاستگاه و مهد خاطرات و خلاقیت هنری شما است؟
خاطرات می‌توانند ما را شکنجه دهند و بیمار کنند. نوشتن به من کمک می‌کند تا خاطرات شخصی خود را غیرشخصی کنم و صورت عام به آن‌ ببخشم و آن‌ها را بیشتر به عنوان تجربه‌های کلی یک نسل در نظر بگیرم. از لحاظ محتوایی و مضمونی، ذهن من در همان خطه شرق و کردستان مانده است؛ نه فقط به این خاطر که آن اقلیم ما را با ابزارهای ادبی قوی مجهز می‌کند، بلکه به این علت که مردم آنجا در معرض خطرند. افراط‌گرایی و  نفرت سیاسی این تکه از جهان را به نابودی کشانده است. وظیفه نویسندگان و روشنفکران واکنش نشان دادن به این تحولات است.

- در همان مقاله شما درباره نیروی سازنده گریز و رهایی اشاره کرده‌اید، چطور از لحاظ هنری این قدرت را توجیه می‌کنید؟
گریختن به ما کمک می‌کند تا نظم معمول جهان را زیر سوال ببریم و شاهد تقسیم ناسیونالیستی جهان نباشیم که هنوز علی‌رغم جهانی‌شدن به عنوان پدیده‌‌ای غیرانسانی رواج و غلبه دارد و نیز می‌تواند دلیل خوبی هم باشد تا خودمان را بیشتر و بیشتر از یوق ناسیونالیسم برهانیم و نگاهی جهانی و جدیدی ایجاد کنیم؛ نگاهی جهان‌شمول که ارتباطی با جهانی شدن در مفهوم اقتصادی آن ندارد. اساسا هنر از این مقوله جدا نیست؛ زیرا هنر خود نوعی گریز است. تنها در هنر است که این ارزش‌های جهانی که از گریختن زاده شده بودند در قالبی نو تجسم می‌یابند.

- شما در سال 1990 میلادی مجبور به ترک وطن شدید. دلیل مهاجرت شما چه بود و در مورد کردستان امروز احساستان چیست؟
من ناشر مجله فلسفی آزادی بودم. فعالیت‌های من به عنوان یک روزنامه‌نگار و نویسنده موجب خشم بسیاری از سیاستمداران شده بود. در سال 1994 میلادی که جنگ‌های داخلی مابین احزاب سیاسی کردستان و به قولی برادرکشی آغاز شد، من و دوستانم در مجله تحت فشارهای زیادی قرار گرفتیم. مدام از جهات مختلف تهدید می‌شدیم. دیگر نمی‌توانستیم در آن کشور بمانیم. من اراده و استقامت مردم کردستان را همیشه تحسین می‌کنم. همین خصیصه‌ها به مردم کمک کرده تا در شرایط سخت و طاقت‌فرسا دوام بیاورند. من از همه سیاستمداران بیزارم. اما هنوز برای مردم آن‌جا احترام فراوانی قائلم.

- جرقه نویسنده شدن در شما چطور زده شد؟
من می‌نویسم تا به این وسیله از مرزهای واقعیت عبور کنم. می‌نویسم تا مفهوم آزادی را از توهم سیاست رهایی بخشم. آزاد بودن و مبارزه برای آزادی بی‌آنکه خودت را در وادی بازی‌های سیاسی بیندازی، هدف من به عنوان یک نویسنده است.

- بیش از بیست سال است که در آلمان زندگی می‌کنید اما  تنها در سال 2016 بود که یکی از رمان‌های شما به زبان آلمانی ترجمه شد. آیا آلمانی‌هایی که شما را می‌شناسند از قبل می‌دانستند که شما نویسنده‌اید؟
من از سال 1992 در بین کردها شناخته شدم؛ اما تا همین اواخر نمی‌توانستم خودم را در آلمان به عنوان یک نویسنده معرفی کنم. موسیقی‌دان‌ها و نقاش‌ها می‌توانند هرجا و هر زمان آثار خود و هنرشان را عرضه کنند؛ اما برای یک نویسنده این‌طور نیست. من تنها جایی وجود دارم که کلماتم زندگی می‌کنند و نفس می‌کشند و پرواز می‌کنند. من تنها در جایی هستم که زبانم طنین‌انداز می‌شود و زبان من ملیت من را شکل نمی‌دهد این شرط لازم من به عنوان یک نویسنده است.

- در بین کردهای عراق، سوریه، ترکیه و ایران شما نویسنده تحسین‌شده‌ای هستید آیا فکر می‌کنید که  مخاطبان کرد و آلمانی‌زبان خوانش متفاوتی از آثار شما دارند؟
خوانندگان ترک بسته به جهت‌گیری سیاسی نویسنده، اغلب تعبیرهای سیاسی از متن دارند. نویسنده در میان آن‌ها یا پیامبر است و یا شیطان. این موضوع حقیقتا برای من آزاردهنده است؛ چون ادبیات باید بدون پیش‌فرض‌ها و هرگونه تعصبات سیاسی خوانده شود. فرهنگ شرق اغلب به دو مقوله کاهش پیدا کرده است؛ یکی شب‌های عربی و دیگری اسلام‌گرایی که در واقع هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد. شوربختانه برخی از مخاطبان غربی خیلی کم در مورد شرق و تاریخ آن با اطلاع هستند. ناآگاهی همیشه خطرناک و تهدید‌کننده است و ارتباط را دشوار می‌کند.

- چه اتفاقی باید برای ادبیات کردستان بیفتاد تا بیشتر مورد توجه قرار گیرد؟
تنها به ترجمه بیشتر و آثار فرهنگی بیشتری نیاز داریم. اگر خودمان دست به کار نشویم کسی به کمک ما نخواهد آمد. تنها این کافی نیست تا به خیابان‌ها بریزیم و پرچم‌ها را در دست‌هایمان تکان دهیم. این برای کردها هیچ چیزی را تغییر نخواهد داد. ما باید خودمان را از نقش یک قربانی بیرون بیاوریم.

- با نگاهی به وضعیت و اوضاع کردستان، کم‌تر می‌توان در مورد آن خوشبین بود. آیا فکر می‌کنید که راه‌حل سیاسی برای وضعیت کردها وجود دارد؟
بدون استقرار دموکراسی واقعی در شرق، هرگونه راه حل سیاسی عبث خواهد بود. دیکتاتورها علاقه‌ای به جهان صلح‌آمیز ندارند. دولت‌های نظامی در خاورمیانه دنبال یک شخصیت منفورند و کردها را دشمن ابدی به شمار می‌آورند. فاشیسم با ناسیونالسیم درآمیخته و بدون پیروزی بر ناسیونالیسم تغییر بنیادی صورت نخواهد گرفت.

- رمان شما به عنوان «شهر موسیقی‌دان‌های سفید» ستایشی از قدرت قصه‌گویی است. آیا شما خوش‌بین هستید؟ آیا هنر می‌تواند نجات بخش بشر باشد؟
 هنر می‌توند کمک کند تا چیزهایی که سرکوب شده‌اند از نو کشف شوند. بزرگ‌ترین قدرت هنر همین است. شرق بدون مقاومت قابل تصور نیست. اما مقاومت کردن فقط با خونریزی و هراس‌افکنی شدنی است. هنر اما شکلی از مقاومت صلح‌آمیز و راهی برای رستگاری است. طبعا در مورد رستگاری تاریخی به مفهوم مارکسیستی آن حرف نمی‌زنم. رستگاری به عنوان یک فرایند روزانه. رستگاری عشق، ارزش‌ها و زندگی. هنر کمک می‌کند تا بتوانیم مقاومت کنیم و سرزندگی و نیرومندی را در خود زنده نگه داریم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها