پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۲
سرگوری لگد می‌زدیم که مرده‌ای در آن نبود/ انتقاد از کتب کلام

مصطفی ملکیان نشست معرفی و بررسی کتاب «فلسفه اندیشه دینی» ضمن انتقاد از خلط الهیات اسلامی با فلسفه گفت: الهیات اسلامی دفاعی شده و تا زمانی که حمله‌ای نباشد دفاع معنا ندارد. نویسندگان کتاب کتاب «فلسفه اندیشه دینی» بیان می‌کنند که کلام اسلامی در الهیات مانند دن کیشوت بود و با دشمنی می‌جنگید که وجود نداشت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست معرفی و بررسی کتاب «فلسفه اندیشه دینی» چهارشنبه 20 دی ماه با حضور مصطفی ملکیان و احسان موسوی خلخالی در سرای کتاب برگزار شد.

مصطفی ملکیان در این نشست با بیان اینکه اثر حاضر کتاب بسیار ذی‌قیمتی در الهیات مقایسه‌ای و تطبیقی است گفت: این کتاب در حوزه الهیات مقایسه‌ای قرار دارد و در واقع مقایسه‌ای میان الهیات مسیحی و الهیات اسلامی است. اما در هر دو ناحیه به جامعیت به این مباحث پرداخته نشده است. بدین معنی که در الهیات اسلامی به کلام اشاعره پرداخته و به نحله‌های دیگری مانند معتزله، شیعه زیدیه، اسماعیلیه، اثنی عشری و ... نمی‌پردازد چون کتاب دقیقا 70 سال پیش منتشر شده و در آن زمان اکثر منایع کلام معتزلی از صورت مخطوط به صورت چاپی در نیامده است.

وی ادامه داد: از سوی دیگر این اثر در ناحیه الهیات مسیحی نیز جامع نیست چون تنها مسیحیت کاتولیک را بررسی می‌کند و به پروتستان و ارتدوکس شرقی توجهی ندارد چراکه نویسنده هر دو کاتولیک هستند و از سوی دیگر کلام اسلامی در قرن 9 هجری به انتهای خودش رسیده بود. بنابراین به نظر مولفان این کتاب و همچنین سایر اسلام شناسان دیگری مانند ایزوتسو کلام اسلامی در قرن 9 متوقف شد و هیچ اثر بدیعی نوشته نشده است.

ملکیان با بیان اینکه این کتاب آسان فهم نیست افزود: از سوی دیگر اگر کسی حوصله خواندن این کتاب را داشته باشد و بتواند آن را ذره ذره خواند می‌تواند پیشرفت محسوسی داشته باشد و فهمی از الهیات اشعری و کاتولیک و مسیحی پیدا کند. نویسندگان کتاب حاضر نیز خودشان کاتولیک هستند و به توماس آکویینی علقه دارند با این وجود این علقه در نوشته‌های این اثر دیده نمی‌شود. با وجود اینکه سال‌های زیادی از نگارش این اثر می‌گذرد اما هنوز نقد جدی بر این کتاب نوشته نشده است.
 
این محقق فلسفه در بخش دیگری از سخنانش برای اینکه به نتیجه مقایسه مولفان کتاب درباره الهیات مسیحی و الهیات اشاره کند، به تشریح روش و موضوع الهیات و فلسفه پرداخت و گفت: فلسفه به لحاظ موضوع عام‌ترین علم جهان است چون هر علمی درباره یک موجود حرف می‌زند اما فلسفه درباره همه موجودات سخن می‌گوید. از سویی به لحاظ موضوعی هیچ علمی شمول موضوعی فلسفه را ندارد چون فلسفه درباره همه چیز با روش عقلی سخن می‌گوید. کل جهان موضوع فلسفه است و فیلسوف می‌تواند درباره این موضوعات با روش عقلی سخن بگوید.

مولف «اخلاق باور» درباره الهیات نیز عنوان کرد: این در حالی است که الهیات موضوعش متون دین مقدس است و بر خلاف فلسفه که مضاف الیه و صفت ندارد الهیات باید مضاف الیه و صفت  داشته باشد و درباره چیزی سخن بگوید.

به گفته ملکیان، یک الهی دان نیز در الهیات باید 6 کار را انجام دهد: متون مقدس را نظام‌مند کند. ببیند که متن مقدسش مرادش از جملات چه بوده است. چرا در متون مطالب گفته شده است؟ پیش فرض این مطالب چه بوده است؟ تک تک جملات را بتواند استدلال کند و در نهایت در برابر حملاتی که از متن می‌شود دفاع کند.

وی افزود: الهیات بر خلاف فلسفه تک روشی نیست بلکه از هر روشی می‌تواند استفاده کند الهیات به لحاظ غایی نیز هدفش با فلسفه فرق دارد بدین معنی که فلسفه می‌خواهد عالم را آن چنانکه که هست نشان دهد اما الهیات می‌خواهد نشان دهد که خدا به ما چه گفته است.

مولف «تقدیر ما، تدبیر ما» در ادامه سخنانش با انتقاد از اینکه الهیات اسلامی با فلسفه آمیخته شده بیان کرد: این در حالی است که در الهیات مسیحی چنین مساله ای رخ نداده است. فلسفه فقط تابع عقل خود بنیاد است و خلط الهیات با فلسفه موجب می‌شود عقلی بدن فلسفه از دست برود. از سوی دیگر وقتی فرد می‌بیند که چیزی در الهیات با فلسفه ناسازگار است باید خودسانسوری کند. کلام هم وقتی فلسفی شد دچار مشکل می‌شود بدین معنی که شما وقتی در متن مقدس چیزی را می‌بینید که می‌خواهید آن را با فلسفه سازگار کنید اجازه نمی‌دهید متن مقدس حرفش را بزند و از سوی یگر متون مقدس هم سرشار از ناسازگاری می‌شود.

وی تاکید کرد: اینکه در جهان اسلام بیان کردند فلسفه ما باید الهیاتی شود و الهیاتی ما فلسفی جلوی رشد هر دو علم را گرفتند. مولفان کتاب حاضر بر این نکته تاکید کردند که در غرب الهیات مسیحی رشد کرد چون فلسفه و الهیات هر دو روش و موضوع خود را به طور مستقل دنبال کردند.

ملکیان با بیان اینکه در جهان اسلام الهی‌دانان تنها از 6 وظیفه‌ای که باید انجام دهند تنها به دفاع از الهیات پرداختند گفت: این موضوع موجب شد که رشد معنوی اسلام متوقف شود چرا که الهیات اسلامی تنها روی این موضوع متمرکز شده بود که بگوید آن چه ما می‌گوییم حق است و به امور دیگر کاری نداشت.

این محقق فلسفه با اشاره به نقل قولی از کیرکگور گفت: او خطاب به روحانیون مسیحی می‌گوید شما وقتی ثابت می‌کنید مسیحیت دین برتر است بایدبعدش ثابت کنید که مسیحی هستید! بنابراین در الهیات اسلامی نیز ابتدا باید ثابت کنید مسلمان هستید.

وی با تاکید بر اینکه در الهیات مسیحی روی الهیات تاملی کار شده عنوان کرد: این الهیات به ما می‌گوید که هر کدام از آموزه‌های دینی به چه کار ما در زندگی می‌آید به طور مثال اگر جهنم 19 دروازه دارد این به چه درد ما در زندگی می‌خورد؟ اگر الهیات مسیحی را ببینید بیش از دو سوم آن الهیات تاملی است.

به گفته ملکیان، در حالیکه الهی‌دانان مسیحی هر کدام انسان‌های بزرگی بودند متکلمان مسیحی هیچ کدام آدم‌های بزرگی نشدند. نویسندگان کتاب حاضر معتقدند پتانسیل معنویت اسلام به دلیل ظهور کلام و فقه از بین رفت چون هر دو رشته ظاهرگرا بودند و به درون فرد مومن کاری نداشتند.
 
این محقق فلسفه در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه وجه تمایز دیگر الهیات مسیحی با الهیات اسلامی در یکپارچه بودن آن است افزود: الهیات اسلامی تکه تکه شده و به فقه، کلام و تفسیر قران تقسیم شد در حالیکه الهیات مسیحی یکپارچه بود و جامعیت داشت. این جامعیت در جهان اسلام از بین رفت.
 
وی تاکید کرد: نویسندگان کتاب تاکید می‌کنند که اخلاق در کلام اسلامی از دست رفت چراکه متکلمین اسلامی اخلاق را به فقها واگذار کردند و فقها هم که به ظاهر کار داشتند.

به گفته وی، از سوی دیگر الهیات اسلامی دفاعی شده و تا زمانی که حمله‌ای نباشد دفاع معنا ندارد. اگر شما به حملاتی پاسخ دهید که حمله‌کنندگانش سال‌هاست در قبر پوسیده‌اند دیگر دفاع معنا ندارد! نویسندگان کتاب بیان می‌کنند که کلام اسلامی در الهیات مانند دن کیشوت بود و با دشمنی می‌جنگید که وجود نداشت.

ملکیان در همین باره توضیح داد: تا مدت‌ها اگر کتاب‌های کلامی را مشاهده می‌کردید حتی زمان محمد عبده وضعیت به همین منوال بود و کتاب‌های کلام اسلامی در حال پاسخگویی به سوالاتی بود که اصلا سوال‌کنندگانش وجود نداشتند در واقع بر سرگوری لگد می‌زدیم که مرده‌ای در آن نبود! سوالاتی که کتاب‌های کلام اسلامی می‌خواستند به آن پاسخ بگویند مدت‌ها بود به قول ویلیامز سرد شده بود. متاسفانه امروز هم کتاب‌های کلام در حوزه به همین شکل است. این در حالی است که الهیات مسیحی هنوز هم تحرک دارد و به دنبال سوالات روز است.

درباره کتاب «فلسفه اندیشه دینی»
موسوی خلخالی نیز در ادامه این نشست توضیحاتی را درباره نویسندگان این اثر ارائه کرد و گفت: این کتاب دو نویسنده دارد که هر دو کشیش کاتولیک هستند که با زبان عربی آشنایی دارند. گارده از نزدیک ترین افراد به ماسینیون است. از سوی دیگر ژرژ قنواتی نیز از کسانی است که تحت تاثیر گاردن بوده و آثار زیادی از ابن سینا را تصحیح کرده است.

وی با اشاره به اینکه کتاب با تقریظی از ماسینیون آغاز می‌شود گفت: ماسینیون معتقد است متکلمان مسلمان چون به دنبال اثبات و رد موضوعات بودند از سنت جدلی بهره جسته‌اند. همچنین مولفان کتاب نیز بر این اثر مقدمه‌ای نگاشته‌اند و در آن اهداف خود را اعم از ساختار علم کلام و چیستی آن شرح داده‌اند.

موسوی خلخالی در پایان گفت: کتاب در ترجمه عربی سه جلد دارد کحه هر جلد آن مشتمل بر یک فصل می‌شود و به موضوعاتی چون جایگاه علم کلام، رابطه الهیات مسیحی با علم کلام و مقایسه کلام و الهیات می‌پردازد.
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها