مجموعه دو جلدی «دوغدو» نوشته فاطمه سرمشقی با تصویرگری آیدین سلسبیلی از سوی انتشارات هوپا منتشر شد.
شخصیت محوری این مجموعه تخیلی- فانتزی یعنی «دوغدو» دختربچه کوچکی است که به همراه پدر و مادرش در فرانسه زندگی میکند. دوغدو برای دیدن مادربزرگش به ایران میآید و در خانه مادربزرگ با موجودات عجیب و غریبی مانند پشمالوی گنده، کوچولوی لاغر مردنی و خانم سیلا که یک جادوگر است، آشنا میشود. این موجودات در عین حالی که برایش جالباند اما موجب ترس و وحشت او نیز میشوند.
در بخش از کتاب «خانم سیلا و غولهای مادربزرگ» میخوانیم: «دوغدو میترسد چشمهایش را باز کند. نمیداند خواب است یا بیدار، تاما صداها را خوب میشنود و بوها را حس میکند. هیچکدام آشنا نیستند. میداند درباره او حرف میزنند. سایهای روی صورتش جابهجا میشود. صدای نازکی میگوید: «موهایش را ببین، چقدر خوش رنگ است! طلاییِ طلایی!» دوغدو خوشش میآید. مادر همیشه میگفت موهایش رنگ خورشید است و لپهای دوغدو از خوشحالی گل میانداخت. صدای کلفتی میگوید: «ولی رنگ صورتش به موطلاییها نمیخورد. مثل پیرزنه، سبزه است.»
کتاب «خانم سیلا و غولهای مادربزرگ» در قالب 183 صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت 140 هزار ریال منتشر شده است.
«پدربزرگ و غولهای عاشق»
«پدربزرگ و غولهای عاشق» دومین جلد مجموعه «دوغدو» است که به تازگی از سوی انتشارات هوپا منتشر شده است.
در پشت جلد این کتاب نوشته شده است: «تابهحال بیبی چهارشنبه را دیدهاید؟ برای سبزه سفره هفتسین نخود خیس کردهاید؟ تا بهحال «بوشاسب»، غول خوابخوار! دست روی چشمهایتان گذاشته و وقت و بیوقت خوابتان کرده است؟ «پوش» غول همهچیزخواه! وسایلتان را توی کیسهاش ریخته و گفته است: اینها مال پوشند! پوش پوش پوش؟ تا به حال در عروسی پدر و مادرتان باله رقصیدهاید؟ جوانی مادربزرگ و پدربزرگتان را دیدهاید؟ اصلا درختهای جادویی را باور دارید؟ لوبیا و نخودهای سحرآمیز را چطور؟ دوغدو بعد از سپری کردن آنهمه ماجرا با جن و حمام و جن بود داده. این بار همهی اینها و خیلی چیزهای دیگر را در روزهای اول سال نو دیده و باور کرده است.»
در بخشی از کتاب «پدربزرگ و غولهای عاشق» میخوانیم: «دغدو از روی آتش میپرد؛ یک بار، دوبار، سهبار. عزیز میخواند: «زردی من از تو، سرخی تو از من.»
دوغدو زیر لب تکرار میکند: «زردی من از تو، سرخی تو از من.»
آتش زبانه میکشد. شعلههای سرخ در هوا میرقصند و تا صورت دوغدو بالا میآیند. لپهای دوغدو گل میاندازد. عزیز میگوید: «بپر و تمام غصههایت را در آتش بریز.»
دوغدو هر بار که میپرد، حس میکند چیزی از او کنده میشود، در آتش میسوزد، رنگ عوض میکند و دوباره به او برمیگردد. با هر پریدن، گلولهای در گلویش بال و پایین میشود.»
فاطمه سرمشقی، در سال 1357 متولد شد. او دانشآموختهی رشتهی زبان و ادبیات فارسی است. نخستین کتاب او با عنوان «فیل کوچولو چی کار میکنی؟» در سال 1389 توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسید و بعد از آن داستانهای دیگری برای کودکان و نوجوانان نوشته که «شاه شکمو»، «راز نقاشیهای مانی»، «شاخهای که همه چیز را دید» و «چه کسی خط و خالها را برداشته است؟» از آن جملهاند.
آیدین سلسبیلی در سال 1360 متولد شد. او کارشناس گرافیک کامپیوتری، عضو پیوسته انجمن تصویرگران ایران و عضو هیأت مدیره سازمان جهانی گرافیک کامپیوتری است. وی تاکنون بیش از بیست نمایشگاه انفرادی و گروهی در زمینه تصویرگری نقاشی، حجم و هنرهای مفهومی برگزار کرده است. از آثار او میتوان به تصویرگری سهبعدی شاهنامه فردوسی و طراحی موزهی مجازی آثار باستانی ایران اشاره کرد. طراحی شخصیتهای سهبعدی برای پروژههای پویانمایی و بازیهای رایانهای از عمده فعالیتهای اوست.
کتاب «پدربزرگ و غولهای عاشق» در 279 صفحه با شمارگان هزار نسخه و قیمت 195 هزار ریال منتشر شده است.
نظر شما