«فصلنامه نقد کتاب تاریخ» در شماره 6 و 7 به بررسی مباحث نظری همانند «مکتب آنال» و «نظریه توطئه» پرداخته است و در گونهای دیگر به موضوع تاریخنگاری هویتمحور توجه کرده است.
ناکامی کتاب «اسلام در آسیای مرکزی» در شرح موضوع
«سخن سردبیر» به قلم حیبباله اسماعیلی است که در سطوری از آن درباره فهرست مطالب شماره 6 و 7 نوشته است: «در شماره حاضر، گونههای مختلف کتابهای تاریخی نقد و مرور شدهاند. در یک دسته مباحث نظری همانند «مکتب آنال» و «نظریه توطئه» به بحث کشیده شده است. در گونهای دیگر به موضوع تاریخنگاری هویت محور توجه شده است؛ از این جملهاند کتابهای نادرشاه و اسلام در آسیای مرکزی و برخورد تواریخ در جنوب قفقاز. در بخشی دیگر نیز به مباحث عام تاریخنگاری پرداختهایم که منبعشناسی پژوهش در تاریخ دولت حمدانیان از این دسته است. در حوزه کتابهای تاریخی موضوعی، به کتابهای مختلفی از جمله تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی در ایران به روایت رضا نیازمند در زمینه تاریخ شفاهی پرداخته شده است. طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران از دیگر آثار بررسی شده در این زمینه است.» (ص 3)
از مجموعه مقالههای «نقد آثار تالیفی» میتوان به «نامه ناسازوار» تالیف محسن رحمتی، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه لرستان اشاره کرد که در سطوری از آن آمده است: «یکی از کتابهای چاپ شده در حوزه تاریخ، کتاب «اسلام در آسیای مرکزی» است که به عنوان یک اثر پژوهشی درباره اوضاع تاریخی و سیاسی مسلمانان در کشورهای مستقل مشترک المنافع شرق در دریای مازندران تالیف شده است. به رغم اهمیت موضوع و ضرورت پژوهش در این حوزه، این کتاب به دلیل نارساییهای متعدد از جمله ناهماهنگی عنوان و محتوا، بیتوجهی به هدف پژوهش، ضعف روش تحقیق علمی، ضعف نگارش و تدوین مطالب، رعایت نکردن موازین علمی در تدوین کتاب و وجود اغلاط ویرایشی و محتوایی، در نیل به هدف ارائه شرحی مناسب از موضوع ناکام مانده است.» (ص 5)
امین آریانراد در نقدی بر آراء و عقاید عبدالله شهبازی با عنوان «فقر توهمنگاری در بازنمایی تاریخ معاصر ایران» مینویسد: «کتاب نظریه توطئه و فقر روششناسی در تاریخنگاری معاصر ایران» اثر عبدالله شهبازی است. این اثر به موضوع بررسی کاربست مفهوم تئوری/ توهم توطئه در تاریخ معاصر ایران در قالب مقالهای با عنوان «نظریه توطئه و فقر روششناس» و گفتوگوی حسینعلی نوذری، حسین آبادیان و مجید میرمنتهایی با نویسنده اختصاص دارد. شهبازی در این اثر میکوشد به معرفی دیدگاههای رایج درباره نظریه/ توهم توطئه بپردازد؛ از این رو به بررسی دیدگاههای عبدالکریم سروش، ناصر ایرانی و بهویژه یرواند آبراهامیان و احمد اشرف در زمینه نظریه/ توهم توطئه پرداخته و ضمن اشاره به تعریفهای ارائه شده از سوی آنان از این مفهوم، رویدادهایی را که هر یک از آنان نمونه نظریه/ توهم توطئه دانستهاند، بررسی کرده و کوشیده است آرای آنان را رد کند و به دفاع از توطئهپنداری و توهمنگاری بپردازد.» (ص 35)
تاریخ جز سند و مدرک نیست
مقاله «تاریخ تحول دولت در اسلام: روایتی چالشبرانگیز» به قلم دکتر زهیر صیامیان گرجی، عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی است. وی در نقد کتاب «تاریخ تحول دولت در اسلام» تالیف شجاع احمدوند آورده است: «آنچه مایه تمایز و اهمیت این اثر در پرداختن به این موضوع چالشبرانگیز شده، نگرش نظری و انتقادی آن است. مؤلف که استاد علوم سیاسی است کوشیده با بررسی آثار مهم تاریخ دولت در منابع سنتی و تحقیقات جدید، برای فائق آمدن بر کاستیهای آن آثار، نظریات مدرن درباره ماهیت دولت را بازخوانی و ایدههای اصلی ماکس وبر درباره تعریف دولت («نهاد مدعی کاربرد انحصاری زور مشروع در قلمرو معین») را با نظریه پیتراستینبرگر («ایده[امر ذهنی درباره قدرت و دولت] پیرامون [امر عینی و نهادهای دولت]) ترکیب کند.
وی برای نشان دادن مؤلفههای چارچوب نظری خود در روایات تاریخی و نیز مقایسه دولت اسلامی با تعاریف مدرن از دولت و حقوق بینالملل، از متون تاریخی و تحقیقات متعارف به صورت غیرانتقادی بهره برده است. این امر موجب شده است دستاوردهای اثر از نظر تاریخنگارانه قوی نباشد و تفاوت چندانی با آثار دیگر نداشته باشد. با این همه رویکرد نظری آن باعث انسجام در روایت تاریخی مفهوم دولت اسلامی و نهادهای آن شده است.» (ص 97)
مسعود عرفانیان، پژوهشگر تاریخ، کتاب «برخورد تواریخ در جنوب قفقاز» را مورد توجه قرار داده است. در سطوری از این مطلب میخوانیم: «کتاب اثری ارزشمند، در نوع خود کم نظیر و دارای اهمیت بسزا است... اگرچه دیری است که وارونه تاریخنگاران آذربایجانی و به تبع آنان، پیروانشان در ایران، چشمها را بسته و گوشها را گرفتهاند و بیاعتنا به انبوه اسناد و مدارک تاریخی و جغرافیایی و یافتههای باستانشناسی و دیگر منابع و مآخذ، تاریخ را آنگونه که خود میخواهند و میپسندند و نه آنگونه که هست مینویسد، چاپ این نقشهها و استدلالهای نویسنده میتواند نوشتهها و ادعاهای آنان پیرامون پیشینه آذربایجان و مردمش را به چالش کشیده، دوستداران و خواستاران حقیقت را در اندیشه فرو برد و دریچه تازهای به روی آنان بگشاید؛ زیرا به گفته لانگلوا «تاریخ چیزی جز سند و مدرک نیست.» (ص 126)
مطلب «نگاهی به کتاب جبل عامل از شهید اول تا شهید ثانی» از محمدکاظم رحمتی، استادیار بنیاد دایرهالمعارف است. وی در معرفی اثر آورده است: «جعفری مهاجر در پنج فصل و بعد از ذکر مقدمهای کوتاه در معرفی منابع خود در فصل اول، ابتدا به بررسی جبل عامل از دیدگاه تاریخی و بررسی اطلاعات ذکر شده در کتابهای جغرافیایی پرداخته است (صص 27 ـ 44). از منابع مهمی که مهاجر در مقدمه کوتاه خود به آن اشاره کرده، کتاب املالآمل است (صص 13 ـ 14). اما مطلب قابل تأمل، نبود ارزیابی از محتوای کتاب، تحریرهای مختلف کتاب یا دستکم اشاره به آنها و چگونگی گردآوری اطلاعات حر عاملی (متوفی 1104 ه.ق) است. حر عاملی بسیاری از مطالب خود را از اجازات حدیثی متداول در دسترسی و گاه برخی حکایتهای متداول در زادگاهش، جبل عامل، در ضمن کتاب خود آورده است.» (ص 130)
رحمتی درباره ترجمه کتاب «جبل عامل از شهید اول تا شهید ثانی» مینویسد: «ترجمه روان کتاب باعث شده است متنی خواندنی در اختیار داشته باشیم و از این نظر باید سپاسگزار مترجم محترم بود که متن را با دقت به فارسی برگردانده است؛ هرچند گاه برخی اشکالات جزئی نیز دیده میشود.» (ص 134)
باستانیپاریزی در حکایت تاریخ زمان و مکان را درمینوردد
در سطوری از مقاله محمدجواد عبداللهی، دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه تهران با عنوان «تامل در خود تاریخ: نگاهی به ویراست جدید کتاب «انقلاب تاریخی فرانسه» میخوانیم: «برک در مسیرهای تازه سعی دارد با نشان دادن جریانهایی پیشرو در تاریخنگاری که به موازات نسل چهارم آنال در دیگر کشورهای غربی جریان دارند، خاص و متمایز بودن مکتب آنال را انکار کند. برک حتی در آخر فصل با طرح این نکته که فیالمثل مورخان فرانسوی از جمله برودل که از اوایل قرن نوزدهم به این سو به جای فرهنگ (culture) از تمدن (civilization) مینوشتند و حال از دهه 1980 رژه شارتیه و دیگران در زبان فرانسه اصطلاح تاریخ فرهنگی (histoire culturelle) را به کار میگیرند. ـ یک گام فراتر میرود و این پرسش را با خواننده کتاب در میان میگذارد که آیا این تغییر اصصلاح، خود نشان از آمریکایی شدن فرهنگ فرانسوی و از دست رفتن استقلال و خودمختاری آن نیست؟ به هر حال حتی اگر تفسیر برک را در مقام «برجستهترین مدافع بریتانیایی مکتب آنال» پیرامون به پایان رسیدن این مکتب بپذیریم، خلاقیت مورخان آنالی و جسارت آنها در خلق موضوعات و رهیافتهای تازه تاریخی نو، همچنان توجه به این جنبش منحصر به فرد در عالم تاریخنگاری را ضروری میکند.» (ص 149)
سالار سیفالدینی، پژوهشگر تاریخ در «دولتمداری ایران در عصر افشار بر اساس تاریخ عالمآرا و جهانگشا» با نقدی بر کتاب «نادرشاه؛ مکاتبات دیپلماتیک» آورده است: «آنچه حاکمان جدید باکو نمیتوانند درک کنند (که شاید دلیل عمدهاش ناآشنایی با زبان فارسی و منابع تاریخی دست اول باشد) این است که در ایران، برخلاف شوروی، قومیت حرف اول را در انتخابها و معادلات نزده است و نمیزند. در حالی که آنها گرفتار نظام فکری و دستگاه اداری حکومت شوروی که از الگوی فدرال قومی پیروی میکرد، هستند و در نتیجه، تصور میکنند که فرمولهای همان معادله با ایران نیز سازگار است. اما این تمام دلیل نیست؛ راویان جدید تاریخنگاری قفقاز همان طور که گفته شد، نیازمند اثبات خود در امتداد یک تاریخ طولانی مبارزاتیاند و سعی دارند این الگو را رواج دهند که در گذشتههای دور پیشینهای از حاکمیت و استقلال در تاریخ این کشور وجود داشته است.» (ص 172)
مطلب نقد «تاریخنویسی صیاد لحظهها» نوشته رحیم شبانه، کارشناس ارشد تاریخ به بررسی تاریخنگاری استاد باستانیپاریزی پرداخته است. وی در توصیف سبک استاد باستانیپاریزی میگوید: «وی را به حق باید پیر تاریخدان، تاریخشناس و طنزدان تاریخ معاصر ایران دانست. او با سبک خاص خود عده زیادی را با تاریخ و نوشتههای تاریخی آشتی داد و تاریخ محلی را با دید و نگاه خاص خود معنایی دیگر بخشید... در برخی آثار او خواننده نمیتواند بفهمد نویسنده چه میخواهد بگوید، از یک حکایت مشهور تاریخی صد سخن و حکایت فرعی میسازد، زمان و مکان را درمینوردد، به تعبیری رشته کلام او در «موضوع نیست»؛ بلکه در «کلمات» است و قلم به هر واژهای که ختم میشود، از آن واژه موضوع جدیدی بیرون میکشد. اما باستانیپاریزی با قوه جادویی خود خود شعر، ادبیات، طعنه، کنایه و شوخی و جدی را چنان کنار هم قرار میدهد که واقعیتهای تاریخی با افسانهها و مکتوبات تاریخی با شفاهیت مخلوط میشوند.» (ص 176)
فقدان منابع در تاریخ تکنولوژی
مظفر شاهدی در نقدی بر کتاب «طبقات اجتماعی، دولتی و انقلاب در ایران» آورده است: «این کتاب یکی از آثار احمد اشرف است که به همراه علی بنو عزیزی نوشته و توسط سهیلا ترابی فارسانی به فارسی ترجمه شده است... اگرچه نویسنده در موضوع انقلاب اسلامی برای رهبری انقلاب و روحانیونی که در نقش بسیجکننده و سازماندهنده تحولات انقلابی ظاهر شدند، نقش مهمی قائل است. نقش و جایگاه بازاریان و تجار را در جریان انقلاب، نظیر تحولات عمده سالهای قبل از آن، برجستهتر دیده است. از سوی دیگر، او برای ضلع سوم «مثلث انقلاب» (به تعبیر خود نویسنده: روحانیون ـ بازاریان ـ روشنفکران)، یعنی روشنفکران، اهمیتی درجه سه در نظر گرفته است که در مجموع، نادرست نیست.» (ص 195)
مقاله «منبعشناسی تاریخ تکنولوژی» به قلم علی موذنی، کارشناس ارشد تاریخ است در سطوری از آن میخوانیم: «مدت زمان زیادی نیست که «تاریخ تکنولوژی» در میان حوزههای مورد بحث در تاریخ جایی برای خود گشوده است و مورخان و پژوهشگران به بحث و کنکاش در این حوزه پرداختهاند؛ اما متأسفانه نتیجه این تلاشها منجر به تألیف کتابها و مقالات زیادی در این زمینه نشده است و ما در این زمینه با فقدان منابع روبرو هستیم. افزون بر این پژوهشهایی که تاکنون در این زمینه صورت گرفتهاند، تنها به بحث درباره چگونگی فن، تکنیک و نحوه پیدایش و رشد آنها در جوامع انسانی در تاریخ جهان از ابتدا تا عصر حاضر میپردازند و به صورت توصیف و عمومی میباشند. نکتهای دیگر که در خصوص این دسته از کتابها که به بحث درباره صنعت و اختراعات میپردازد حائز اهمیت است، این است که این کتابها غالبا توسط محققان اروپایی تالیف شدهاند و غالبا با هدف ارائه آگاهیهایی عمومی در این حوزه نوشته شدهاند؛ اما مترجمان ایرانی که این کتابها را ترجمه کردهاند هدف دیگری داشتهاند و آن ایجاد شوق و علاقه در میان جوانان و برای آشنایی با اختراعات و با هدف برطرف کردن نیازهای جامعه ایرانی که در برهه از تاریخ از پیشرفتهای تکنولوژیک غرب، عقب مانده بود، صورت گرفته است.» (ص 249)
شماره 6 و 7 «فصلنامه نقد کتاب تاریخ» در 260 صفحه و به قیمت 10 هزار تومان به سردبیری حبیباله اسماعیلی از سوی موسسه خانه کتاب منتشر شده است.
نظر شما