نشست «نقد ادبی» در سرای اهل قلم برگزار شد
دهقانی: تقویت نثر نیازمند تقویت تفکر انتقادی است/ اگر میخواهیم فلسفه بیاموزیم حق نداریم از شعر استفاده کنیم
محمد دهقانی در نشست «نقد ادبی» از سلسله نشستهای بررسی برخی شاخههای علوم انسانی بعد از انقلاب گفت که انقلاب ادبی از لحظه نخست در خدمت شعر بود و کمتر توجهی به نثر شد. نثر از شعر عقب مانده و برای تقویت آن به تقویت تفکر انتقادی نیاز است.
دهقانی در ابتدای این نشست با اشاره به ادبیات و نقد ادبی اظهار کرد: از آشنایی ما ایرانیان با نقد ادبی و ادبیات مدت زیادی نمیگذرد و هر دو حوزه وارداتی هستند و آن را از غرب آموختهایم. البته این به آن معنا نیست که پیش از این، ادبیات و نقد ادبی نداشتیم بلکه به این مفهوم است که تا چند سال پیش با مفهوم این دو کلمه آشنا نبودیم و به همین دلیل درباره آن بحث نمیکردیم.
وی ادامه داد: در گذشته حداکثر با کلمه ادب آشنا بودیم که مفهوم آن نیز بسیار گسترده است و با ادبیات تفاوت دارد؛ چراکه ادب مجموعهای از فضائل اخلاقی است و چندان به ادبیات نزدیک نیست. بسیاری از آثاری که ما امروز ادبیات تلقی نمیکنیم در گذشته ادبیات تلقی میشدند زیرا نویسنده و مخاطب با مفهوم ادبیات آشنا نبودند و چنین برداشتی میکردند.
این پژوهشگر حوزه ادبیات، در توضیح اهداف نویسندگان ادبی در گذشته گفت: بسیاری از نویسندگان قدیمی قصد داشتند با نوشتههای خود مخاطبان را از نظر اخلاقی و عرفانی هدایت کنند و هدف آنها با ادبیات تفاوت داشته است. نزدیکترین حوزه به مفهوم ادبیات غرب در ایران، شعر است و گویی ایرانیها ادبیات را در شعر میدیدند.
وی ادامه داد: اگر در عصر حاضر هم به صحبتهای پیرامون ادبیات دقت کنیم متوجه خواهیم شد که بسیاری از کارشناسان، سخنی را ادبی می نامند که شاعرانه باشد و متاسفانه این تفکر که ادبیات همان شعر است، پیامدهای زیادی برای ما داشته. یکی از این پیامدها، برتری نظم به نثر بوده است، دلیل من برای اثبات این ادعا گلستان سعدی است.
باید از متن ادبی لذت برد
محمد دهقانی با اشاره به گلستان سعدی اظهار کرد: کسی که وزن شعر را بداند به راحتی میتواند گلستان را به شعر دربیاورد و این بسیار بد است چراکه وقتی ملتی نمونه برتر نثرش گلستان سعدی باشد و ادبیاتش در زندان گلستان باقی بماند، صحبت از نقد ادبی برایش کار مشکلی است.
وی افزود: سعدی آگاهانه میخواست اثر ادبی منثور خلق کند، البته خودش میگوید که میخواستم اخلاق و ادب را به شکلی که مخاطب خسته نشود، درس دهم و همین است که این اثر را به ادبیات تبدیل کرده، چراکه اگر فردی از نوشته ای لذت نبرد، آن نوشته ادبی نیست.
این منتقد ادبی در توضیح سلیقه ادبی مردم ایران اظهار کرد: در طول این سالها هرچه آثار تولید شده به شعر نزدیکتر بوده، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است؛ برای مثال از میان آن همه شاهنامه رنگارنگ که به نثر نوشته شده بود اثری دیده نمیشود و تنها شاهنامه فردوسی که به نظم بود باقی مانده است.
وی ادامه داد: مردم ایران سخن گفتن به زبان نظم را به نثر ترجیح میدهند و میتوان گفت که شعر پسند هستند.
دهقانی با اشاره به فعالیتها و صحبتهای ملک الشعرا بهار گفت: بهار آخرین فردی است که به او لقب ملکالشعرا را دادهاند و از طرفی نخستین فردی است که به صورت جدی به نثر پرداخته است و کتاب «سبکشناسی نثر فارسی» او هنوز هم جزو کتابهای مهم معرفی نثر است.
وی افزود: بهار معتقد بود که امروزه هر اصل و قاعدهای که به حال معشیت عمومی مردم بپردازد در مثنوی، بوستان و دیوان حافظ یافت میشود. همچنین درباره نثر میگفت از بلعمی تا بیهقی و از نصرالله منشی تا عبدالله وسیاف، از قائم مقام تا محمدعلی فروغی هیچ چیزی نیست که برای زندگانی حالیه کافی و قابل استفاده باشد. به نظرم این صحبت خیلی بیانصافی است و جنبه سیاسی دارد.
ادبیات مفهومی شناور دارد
این پژوهشگر حوزه ادبیات، با اشاره به علاقه جوانان به موسیقی رپ اظهار کرد: ادبیات مفهومی شناور دارد و به همین دلیل است که بسیاری از نوشتهها به نیتی غیر از ادبیات نوشته شده و بعدها تبدیل به متن ادبی شدهاند یا حالتی عکس آن و برای همین است که امروز برای شنیدن شعر محاوره و موسیقی رپ 300 نفر در محفلی جمع میشوند و جلسات ادبی ما خالی از جمعیت است.
وای به حال زبانی که شعر از آن محافظت کند
دهقانی در توضیح دلایل عقب ماندن نثر از نظم گفت: محمدعلی فروغی یکی از معلمان مدرن نثر فارسی، معتقد بود که اکثر ایرانیها قدرت موزون کردن سخن را دارند و کمتر ایرانی را میتوان یافت که چنین قدرتی نداشته باشد. به نظرم این صحبت چندان درست نیست زیرا سایر زبانها نیز چنین قدرتی را دارند و شاید این باورها و اعتماد به نفس کاذب ما باعث برتری شعر شده است.
وی ادامه داد: فروغی معتقد بود که زبان فارسی را شعر محفوظ نگه داشته است و من معتقدم که وای به حال زبانی که شعر از آن محافظت کند.
این عضو سابق هيات علمی گروه زبان و ادبيات فارسی دانشگاه تهران با اشاره به انقلاب ادبی ایران اظهار کرد: انقلاب ادبی هم از شعر آغاز شد. البته نثر هم تغییراتی داشت اما شعر چنان سیطرهای بر ادبیات ما دارد که کوچک ترین حرکتی فضا را ملتهب میکند. اگر تعداد مقالاتی را که در نقد داستان و نمایشنامه منتشر شده است با شعر مقایسه کنید متوجه خواهید شد که این دو حوزه از نظر کمیت قابل مقایسه با هم نیستند.
وی افزود: در انقلاب ادبی ایران هیچ گاه سخن از انقلاب در نثر نیست چراکه انقلاب ادبی از لحظه نخست در خدمت شعر بود و کمتر توجهی به نثر شد.
دهقانی با اشاره به راههای تقویت نثر فارسی گفت: در غرب بیشترین آثار نقد ادبی مربوط به نثر و داستاننویسی است و اگر ما هم خواهان بیشترفت ادبیات هستیم باید به آثار منثور اهمیت داده و آنها را مورد بررسی قرار دهیم. هرچه به شعر کمتر توجه کنیم میتوانیم بیشتر در حوزه نقد ادبی و ادبیات پاسخگوی نیازهای جامعه باشیم.
وی افزود: برای تقویت نثر به تقویت تفکر انتقادی نیاز است و تا وقتی تفکر انتقادی تقویت نشود، نقد ادبی هم پیشرفت نمیکند. باید یاد بگیریم که اگر می خواهیم به جامعه فلسفه یاد بدهیم حق نداریم از شعر استفاده کنیم.
این پژوهشگر زبان فارسی در توضیح برخی کاستیهای زبان فارسی اظهار کرد: ما در زبان فارسی تنها 300 فعل ساده داریم و خیلی از این 300 فعل هم از کاربرد خارج شده است. این در حالی است که زبان فرانسوی چهار هزار فعل دارد و تعداد فعلهای زبان انگلیسی غیرقابل شمارش است. حال با این زبان گنگ چگونه باید به ترجمه بپردازیم؟
وی ادامه داد: این صحبتها از روی ضعف من نیست چراکه زبان فارسی را به خوبی میشناسم اما واقعا برخی مواقع گیر میکنم. در مورد صفت و قید هم همینطور است و تعدادشان در زبان فارسی کم است.
دهقانی در پایان گفت: امیدوارم که به سرعت در تفکر خودمان تجدید نظر کنیم و نگاه انتقادی و اصولی را بپذیریم و بدانیم راه رشد این است که تفکر نویسندگی را به خوبی بیاموزیم، در چنین شرایطی است که میتوان به آینده نقد ادبی و ادبیات امیدوار بود.
نظر شما