به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) سی و نهمین شماره نشریه الکترونیکی «گذرستان» با عنوان «دفاع مقدس» به موضوعهایی چون مواضع آمریکا، شوروی، سازمان ملل متحد و اسناد تاریخی درباره جنگ تحمیلی میپردازد.
عناوین این شماره از مجله الکترونیکی گذرستان را «سخن نخست»، «پیش زمینههای جنگ»، «امام خمینی و جنگ تحمیلی»، «نقش زنان در مقاومت در جنگ»، «نقش عملیات روانی در جنگ عراق علیه ایران»، «روایتگران جنگ»، «آمار شهداء و مجروحان جنگ»، «قربانیان سلاحهای شیمیایی صدام» تشکیل میدهند.
دیگر عناوین این شماره «جنگ تحمیلی در اسناد انگلیس»، «مواضع آمریکا در جنگ تحمیلی»، «مواضع چین در جنگ تحمیلی»، «مواضع شوروی در جنگ تحمیلی»، «نفت و جنگ تحمیلی»، «سازمان ملل و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران»، «برقراری آتش بس»، «خیانت سازمان مجاهدین خلق در جنگ تحمیلی»، «روز شمار جنگ تحمیلی» و «صدام و امریکا» هستند.
بختیار: ارتش عراق قادر است ظرف یک هفته خاک ایران را اشغال کند
دکتر مجید تفرشی که چند سالی است در زمینه اسناد آرشیو ملی بریتانیا پژوهش و تحقیق کرده و گزارشهایی را نیز از این اسناد تاریخی به زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرده است.
گزارش مقدماتی از اسناد آزاد شده که در سال ۲۰۱۰ در بیش از ۱۰۰ صفحه منتشر شد، چنین است: «در دو سال نخست پس از پیروزی انقلاب، اپوزیسیون اصلی خارج از کشور را گروههای حامی سلطنت و عمدتا گروههای سیاسی و نظامی وابسته به شاپور بختیار و غلامعلی اویسی تشکیل میدادند. بر اساس اسناد آزاد شده، بختیار و اویسی هر دو به طور موازی تلاش میکردند که از یک سو با جلب حمایت لندن و واشنگتن، غرب را در زمینه ضرورت کمک به سرنگونی حکومت ایران و روی کار آوردن خود ترغیب کنند.»
«از نظر بختیار و اویسی، اگر غرب به سرنگونی جمهوری اسلامی کمک نمیکرد، خطر تکرار تجربه افغانستان و روی کار آمدن دولتی تحتالحمایه شوروی در ایران وجود داشت. از سوی دیگر هم بختیار و هم اویسی به طور گسترده از نظر مالی، تدارکاتی و تبلیغاتی به شدت تحت حمایت حکومت بعثی صدام حسین در عراق بودند. این دو دسته همگام با کشورهای عربی چون سعودی، امارات و اردن، صدام را به ترغیب حمله به ایران، اشغال خاک ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی ترغیب و تشویق میکردند. حتی بختیار در چند مصاحبه منتشر شده یا گفتوگو با مقامات غربی، توجه و موضعگیری در برابر جنگ و اشغال خاک ایران توسط قوای عراق را دارای اولویت کمتری نسبت به سرنگونی جمهوری اسلامی میداند و حمله عراق را برای رسیدن به این هدف مغتنم میشمارد. در این گزارشها تاکید شده که بختیار و اویسی به حکومت صدام مشورت داده بودند که ارتش عراق قادر است ظرف یک هفته خاک ایران را اشغال کند و در عرض یک ماه جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد. علت فعالیت موازی و جداگانه بختیار و اویسی هم این بود که هیچ کدام از آن دو حاضر نبودند تحت امر دیگری فعالیت کنند.»
راهبردهاي سازمان ملل متحد در جنگ ايران و عراق
در بخش «جنگ تحمیلی در اسناد انگلیس» درباره راهبردهاي سازمان ملل متحد در جنگ ايران و عراق چنین نوشته شده است: «شوراى امنيت سازمان ملل متحد يك روز پس از حمله سراسرى عراق عليه ايران، اولين اقدامش را در قبال جنگ با صدور بيانيه 23 سپتامبر 1980 (1 مهر 1359) به انجام رسانيد و 5 روز پس از آن، نخستين قطعنامه خود را صادر كرد. اين روند با صدور 8 قطعنامه و بيش از 15 بيانيه ديگر ادامه يافت. اين قطعنامهها و بيانيهها عمدتاً جنبه توصيه داشتند، ولى قطعنامه 598 يك استثنا در اين مورد است زيرا اين قطعنامه يك تصميم با پيشنهادهاى اجرايى براى پايان دادن به جنگ 2887 روزه عراق عليه ايران به شمار مىرود.»
نکته ناگفته اسناد تازه منتشر شده فارین پالسی
همچنین در این بخش نکته ناگفته اسناد تازه منتشر شده فارین پالسی درباره جنگ ایران و عراق چنین نوشته شده است: «مقامات ایالات متحده آمریکا مدتها تسلیم تسلیحات شیمیایی به عراق را تکذیب نمودهاند و بر این اصرار دارند که دولت صدام حسین هرگز اعلام نکرده بود که قصد استفاده از سلاحهای شیمیایی را دارد. با این حال عضو بازنشسته نیروی هوایی، سرهنگ ریک فرانکونا (Rick Francona) که در حملات سال 1988، یک وابسته نظامی در بغداد بود، تصویر متفاوتی را به نمایش میگذارد.» او به فارین پالیسی گفت: «عراقیها هرگز به ما نگفتند که قصد دارند از گاز اعصاب استفاده نمایند. چون دلیلی نداشت که این را به ما بگویند زیرا ما خودمان از قبل میدانستیم.»
«بر طبق مستندات و مصاحبههای اخیر CIA با مقامات اطلاعاتی سابق مانند فرانکونا، ایالات متحده آمریکا شواهد مستحکمی از حملات شیمیایی عراق داشت که از سال 1983 آغاز شد. در آن زمان، ایران به طور صریح ادعا مینمود که حملات شیمیایی غیرقانونی علیه نیروهایش انجام شده است و در حال شکل دادن یک پرونده برای ارائه در سازمان ملل متحد بود ولی این پرونده برای اثبات اتهام عراق فاقد مدارک متقن بود؛ مدارکی که بیشتر آنها در گزارشها و یادداشتهای سری ارسالی برای مقامات اطلاعاتی دولت ایالات متحده آمریکا موجود بوده است. CIA از ارائه نظرات خود درباره این داستان خودداری کرد.»
واکنش رهبران اتحاد جماهیر شوروی در برابر جنگ تحمیلی ایران و عراق
درباره واکنش مسکو و رهبران اتحاد جماهیر شوروی در برابر جنگ تحمیلی ایران و عراق چنین نوشته شده است: «پس از تهاجم همه جانبه عراق به ایران و آغاز جنگ، مسکو بر سر دوراهی قرار گرفت. در این وضعیت و با در نظر گرفتن منافع شوروی دو گزینه وجود داشت؛
الف) حمایت از یکی از طرفین برای براندازی حکومت مقابل و در نتیجه به قدرت رساندن حکومتی کمونیست در تهران یا بغداد.
ب) تشویق دو طرف و حمایت دو جانبه به منظور تداوم جنگ و تضعیف طرفین و روی کار آمدن حکومتی کمونیست در هر دو کشور.
علیرغم این، شوروی گزینه دیگر یعنی تشویق هر دو طرف به توقف جنگ و به رسمیت شناختن مرزهای معتبر بینالمللی را برگزید. شوروی در این برهه از عراق خواست تا نیروهای خود را از خاک ایران خارج کند و صدور اسلحه را به عراق متوقف کرد. دو رویداد در سالهای 1982 و 1984 سبب شد تا روسیه سیاست خود را در قبال جنگ تغییر دهد. اولین رویداد آغاز پیروزیهای ایران در نبرد علیه عراق بود. رویداد دوم هم دستگیری و محاکمه رهبران حزب توده بود.
با پیروزی ایران در عملیات بیتالمقدس و آغاز پیشروی نیروهای ایران در خاک عراق، مسکو بر تمامیت ارضی عراق تأکید کرد و خواستار پایان جنگ شد، اما در عین حال شروع به تجهیز نظامی عراق کرد. این مسئله سبب شد تا ایران در پی تعقیب و دستگیری رهبران حزب توده برآید.»
سی و نهمین شماره نشریه الکترونیکی «گذرستان» در پایگاه اطلاعرسانی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به نشانی http://gozarestan.ir قرار گرفته است.
نظر شما