مباحث کتاب حاضر تحت عناوینی چون «اقتصاد دانش محور»، «دانش چیست؟ رشته معرفتشناسی»، «شکگرایی»، «افلاطون و دانش؛ تولید معرفتشناسی»، «باور دانش موجه»، «سرریز اطلاعات»، «اینترنت و شبکه جهانگستر» و «دانش، تکنولوژی و سازمانها» و... طبقهبندی شده است. در واقع سیر اتفاقاتی که معرفتشناسی افلاطون را به معرفتشناسی تکنولوژیک موجود در دنیای امروز پیوند میزند، ساختار کتاب افلاطون و اینترنت را تشکیل میدهد.
به باور افلاطون دو گونه معرفت وجود دارد، معرفت علمی و معرفت سطحی. معرفت علمی از نظر او معرفتی است که به چرایی خود آگاهی دارد، در حالیکه معرفت ظاهری، ممکن است واقعیت داشته باشد، ولی قادر به بیان چرایی خود نیست.
او میگوید: دانش عبارت است از باور حقیقی به علاوه چیزی که فقط باور را به دانش تبدیل میکند؛ یعنی باور صادق موجه. میشل فوکو معرفتشناس پستمدرنیه سه جنبه از دانش در بافتار پست مدرن را مورد توجه قرار میدهد؛نظامهای مرکززدایی شده معنا، بازیهای زبانی فهم و وضعیت سوبژکتیویته. به عقیده فوکو، دانش بیرون از قدرت وجود ندارد.
نتیجه زیر و رو شدن جهان از زمان افلاطون تا مدرنیسم امروز، زیستن در اقتصادی دانشمحور است. زمانی بود که انسان برای چرخاندن چرخهای اقتصاد باید حجم زیادی از کار و منابع طبیعی را در اختیار میگرفت، اما در جهان جدید منبع مهم مزیت رقابتی برای یک اقتصاد پیشرفته مواد خام یا کار نیست بلکه دانش است. ایدههای درخشان، طراحیهای دقیق و سازمانهای هوشمند.
نویسنده با این بحث درباره اقتصاد دانشمحور، وارد سرفصلی برای توضیح چیستی دانش میشود و بیان میکند که در جهان جدید کسب دانش درباره خود دانش یا همان معرفتشناسی منطقی به نظر میرسد؛ رشتهای از فلسفه که از زمان افلاطون تا امروز چالشهای بسیاری درباره آن وجود دارد.
مساله دیگر وجود شکگرایی است که باز از همان زمان قدمت دارد و همانطور که سوفسطاییان در مقابل اندیشههای افلاطون سینه سپر کردند، امروز هم این شکگرایی درباره دانش به قوت خود باقی است و شکگرایان در پی بی پایه و اساس خواندن تفکرات دانشمندان مدرن هستند.
افلاطون تا حدودی به شکگرایان پاسخ میدهد، اما شکگرایی میتواند بسیار دقیقتر از آنچه مخالفان افلاطون مطرح کردهاند باشد. این منطقی بود که افلاطون نوک پیکان استدلالهایش را متوجه شکگرایان کند، چون آنها در حیات سیاسی آتن آن روزگار جایگاه برجستهای داشتند. چنین امری در مورد معرفتشناسان روزگار مدرن کمتر صادق است، زیرا کسی موقعیت آنها را به جز در دانشگاه ندارد. به توجه به زمینه فکری در حال تغییر، بی شک بهتر است شکگرایی را به مثابه نوعی بیماری فلسفی رد کنیم و تلاشهای معرفتشناختی را بر حوزههای مفیدتر بنا کنیم.
از اینجا نویسنده وارد صحبت درباره سرریز اطلاعات و ارتباط آن با معرفتشناسی و شکگرایی پس از آن میشود. زمانی ذخیره اطلاعات بسیار مشکل مینمود؛ با هزینههای سرسامآور و فضای بسیار محدود. اما در جهان امروز مقدار اندکی از تولیدات فکری به صورت چاپی در میآیند؛ در نتیجه تولید دادهها دموکراتیزه شده است. امروزه هر فردی که در یک اقتصاد توسعهیافته زندگی کند و دارای کامپیوتر، برق و اینترنت باشد، میتواند مقادیر انبوهی از مواد خام را در اختیار داشته باشد. با این همه جهان امروز، جهانی نیست که در آن احساس راحتی کنیم. همه میتوانیم زمانی را به یاد آوریم که مردم تشنه اطلاعات بودند. اکنون ما در اطلاعات غرق شدهایم. داشتن اطلاعات بیشتر همه نیازهای اطلاعاتی ما را برطرف نکرده، بلکه صرفاً اطلاعات اضافی و بیش از اندازه در اختیار ما گذاشته است.
اهارا به وجود آمدن اینترنت و شبکه جهانگستر را به طور جزیی مورد بررسی قرار میدهد و در نهایت به این نتیجه میرسد که اینترنت نقطه عطفی عظیم را در تواناییهای بشر رقم زده است. برخی مفسران اینترنت را به مثابه تغییر تکنولوژیکی که از لحاظ فلسفی جالب باشد رد کردهاند. برخی دیگر از بابت دردسرهای اینترنت نگرانند. اهارا میگوید: بی شک مهم است که در این مورد اغراق نشود چرا که هماکنون نیمی از مردم جهان به تلفن دسترسی ندارند، اما با این همه، انفجار ناگهانی حجم دادههای موجود را میتوان امری مهم در توسعه انسانی تلقی کرد.
بخش بعدی کتاب در مورد دادهها، اطلاعات و دانش است. سخن این است که دادههای مدرن و ذخیره مداوم آنها تنها زمانی میتوانند ارزشمند باشند که تبدیل به دانش شوند، در غیر این صورت مشتی اطلاعات به درد نخور هستند. یک رایانه با استفاده از برنامههای خاصی به نام برنامههای یادگیری ماشینی یا برنامههای استقرایی میتواند مجموعه دادههایی را به دست آورد و روابط آماری بین برخی از این دادهها را استخراج کند. طبق نظر اهارا، این گونه استقراهای احتمالی صرفا اطلاعات نیست بلکه دانش است. چون قابل استفاده است و می تواند به کنش موثر تبدیل شود.
در قسمت دیگیری از کتاب ارتباط بین دانش، تکنولوژی و سازمانها به نگارش درآمده است. بسیاری از تغییرات کوچک اینترنت برای اقتصاد دانش دارای اهمیت خواهد بود و سازمانها را قادر میسازد دانش را میان کارکنان و نمایندگان خود اشاعه دهند. دانشی که یک سازمان از آن برخوردار است دارایی آن سازمان به شمار میرود. این دانش باید برای تحقق سودهای پیشبینی شده به خوبی مدیریت شود. در اینجاست که بینش مبتنی بر معرفتشناسی دارای ارزش بسزایی میشود، چون درک ویژگیها و پویشهای دانش برای شناخت بهترین راه استفاده از دانش به منظور بیشینهسازی سود سازمان ضروری است.
در نهایت در بخش پایانی اهارا نتیجه میگیرد که تعریف باور صادق (افلاطونی) با تعریف دانش به مثابه اطلاعات قابل استفاده جایگزین شود. اینترنت و تکنولوژیهای مربوط به آن، شیوه نگریستن به دانش را تغییر دادهاند. در زمان افلاطون، دانش دستاوردی فردی بود و این امر تاکنون نیز تا حدود زیادی مانند گذشته است، اما تغییری تدریجی نیز اتفاق افتاده است به گونهای که امروزه دانش یک کالا نیز به حساب میآید. کالایی که میتواند خرید و فروش شود، در آن سرمایه گذاری شود و به عنوان وسیله نفوذ مورد استفاده قرار گیرد. ما به معرفت شناسی نیاز داریم که برای این بافتار مناسب باشد و معرفت افلاطونی چنین نیست.
کتاب افلاطون و اینترنت را نشر «افسون خیال» با شمارگان هزار نسخه و قیمت چهارهزار و 500 تومان منتشر کرده است. تعداد صفحات این کتاب 79 صفحه است.
نظر شما