داستان «دریاروندگان جزیره آبیتر» درباره جوانان بومی جزیرهای است که برای صید مروارید به اعماق خلیج فارس میروند. آنان برای مرد غریبهای مروارید صید میکنند و او هم پول غذای آنها را میپردازد. معلوم نیست این مرد از کجا آمده و چه میخواهد. یک روز گرم سر و کلهاش پیدا میشود و اهالی جزیره محو تماشای او میشوند. نگاه مرموز مرد تا پایان در داستان هویداست و بر آن سایه انداخته است .
در بخشی از داستان «عطریاس» این مجموعه نیز میخوانیم:«گفت:«فریدون، مادرت مرد.می دونی؟»
گفتم:«مادر من؟»
«آره، بی چاره مادرت مرد.»
یک ماشین می خواست رد شود، طاووس خودش را کنار دیوار گرفت و گفت: «بیا این ور بذار رد بشه.» من نگاهش می کردم. پره های بینی اش می پرید، دست هاش می لرزید و نمی توانست خودش را کنترل کند. بعد که ماشین گذشت گفتم:
«نفهمیدم چی گفتی.»
گفت:«هیچی، مادرت مرد.»
گفتم:«کی؟»
گفت»آره، همین ده دوازده روز پیش، چند روز بعد از رفتن تو. یه روز فهمیدم که مرده. خدا بیامرزه، چه زن خوبی بود.»
گفتم:«راست میگی؟»
گفت:«آره، آره، اما یه وقت غصه نخوری!»
کلید را به در انداختم و گفتم:«راستی طاووس، از آنت چه خبر؟»
انتشارات ققنوس چاپ پنجم «دریاروندگان جزیره آبیتر» را با شمارگان سه هزار و 300 نسخه و بهای پنجهزار و 400 تومان منتشر کرده است. چاپ نخست این مجموعه داستان هم سال 1382 از سوی انتشارات ققنوس روانه بازار نشر شد.
عباس معروفی، متولد 1336، داستاننویس، نمایشنامهنویس، ناشر و روزنامهنگار است. وی از شاگردان صاحبنام هوشنگ گلشیری بود. معروفی اکنون ساکن آلمان است و به عنوان بنیانگذار موسسه فرهنگی «خانه هنر و ادبیات هدایت» در برلین شناخته میشود.
مشهورترین اثر وی «سمفونی مردگان» است که سال 1368 از سوی نشر ققنوس چاپ شد. غیر از این کتاب، «سال بلوا»، «پیکر فرهاد» و «فریدون سه پسر داشت» برخی آثار معروف این نویسنده به شمار میآیند.
نظر شما