سه‌شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۵
ترکیب جهل و قدرت، آتش‌افروز جنگ‌ها و ویرانی تمدن‌هاست

مرکزی –پژوهشگر حوزه عرفان و ادبیات کلاسیک استان مرکزی معتقد است؛ مولوی با نگاهی ژرف به روانشناسی قدرت، در مثنوی معنوی هشدار می‌دهد که پیوند میان جهل و قدرت، خطری بنیادبرانداز برای جوامع انسانی است؛ خطری که در طول تاریخ، تمدن‌ها را ویران کرده و انسانیت را در شعله‌های جنگ سوزانده است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): محتشم مؤمنی (سامان)، دیدگاه مولوی را با استناد به یکی از ابیات مولوی از دفتر ششم این اثر بررسی کرده و به پرسش‌های خبرنگار ایبنا در این زمینه پاسخ داده است.

شما در یکی از یادداشت‌های تحلیلی خود به یکی از ابیات مولوی اشاره کرده‌اید که ترکیب جهل و قدرت را زمینه‌ساز آتش جنگ می‌داند. این نگاه چگونه در متن مثنوی معنا می‌یابد؟

مولوی با زبان نمادین و تیزبینانه‌اش، مسائل اجتماعی و انسانی را با نگاهی ژرف واکاوی می‌کند. در بیت ۴۷۲۳ از دفتر ششم مثنوی می‌گوید:

«چون سلاح و جهل جمع آید به هم

گشت فرعونی جهان‌سوز از ستم»

در این بیت، مولوی دو عنصر کلیدی را برجسته می‌کند: «سلاح» که نماد قدرت و «جهل» که نماد ناآگاهی و عدم بصیرت است. وقتی این دو در وجود یک انسان جمع شوند، نتیجه‌اش پدید آمدن شخصیتی مانند فرعون است؛ فردی با قدرت مطلق اما فاقد خرد و انسانیت، که نه‌تنها ظلم می‌کند بلکه جامعه و جهان پیرامونش را به آتش می‌کشد.

به‌نظر شما این تحلیل مولوی تا چه حد با واقعیات تاریخی و معاصر هم‌خوانی دارد؟

کاملاً. تاریخ گواه روشنی بر این دیدگاه است. اگر حتی فقط به قرن بیستم نگاه کنیم، می‌بینیم که دو جنگ جهانی، جنگ‌های منطقه‌ای متعدد و فجایع انسانی بزرگی شکل گرفتند که اغلب توسط حاکمانی رقم زده شدند که از قدرت نظامی و سیاسی برخوردار بودند، اما از درک انسانی، اخلاقی و عقلی تهی بودند. نمونه‌های معاصر آن را هم می‌توان در برخی نظام‌های استبدادی و جنگ‌طلب دید که هم قدرت دارند و هم گرفتار جهل‌اند.

این دیدگاه در متون دیگر عرفانی ما هم دیده می‌شود؟

بله، یکی از شاخصه‌های اندیشه عرفانی، تأکید بر آگاهی و خرد به‌عنوان سدی در برابر خشونت است. عارفان ما چون مولوی، سنایی، عطار و دیگران، به‌شدت با جهل مبارزه می‌کنند؛ اما نه با شمشیر، بلکه با قلم و پند. آن‌ها دانایی را به‌مثابه سپر و پناهگاه انسان در برابر طغیان درون و بیرون می‌دانند. مولوی در جای‌جای مثنوی به ما گوشزد می‌کند که دانایی نخستین گام در مسیر انسان‌شدن و جامعه‌سازی است.

از دید شما به‌عنوان پژوهشگر ساکن اراک، بازتاب این نگاه در فضای فرهنگی و بومی ما چگونه است؟

در منطقه مرکزی ایران، به‌ویژه در اراک و شهرهای اطراف، مردم به‌لحاظ تاریخی و فرهنگی همواره به اعتدال و خردورزی گرایش داشته‌اند. میراث فکری بزرگان ادب فارسی، از سعدی و حافظ تا مولوی، در فرهنگ شفاهی و نوشتاری ما ریشه دوانده است. امروز هم اگر بخواهیم با چالش‌های اجتماعی، سیاسی و حتی زیست‌محیطی روبه‌رو شویم، باید باز هم به همان منبع بازگردیم: دانایی. آگاهی تنها راه پیش‌گیری از تکرار فجایع تاریخی است.

وظیفه اهالی فرهنگ و اندیشه در این روزها چیست؟

‌امیدوارم ما اهالی فرهنگ و اندیشه، مسئولیت تاریخی‌مان را فراموش نکنیم. اگر فرهنگ‌سازی نکنیم، میدان را به جهل و قدرت می‌سپاریم. ادبیات کلاسیک ما سرشار از آموزه‌هایی است که برای صلح، اخلاق و آگاهی نوشته شده‌اند. بازخوانی این متون، نه صرفاً برای لذت ادبی، بلکه برای اصلاح اجتماعی، ضرورتی حیاتی‌ست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها