نشست نقد و بررسي كتاب «دانش/سياست در جهان اسلام» در سراي اهل قلم برگزار شد. به اعتقاد كارشناسان نشست، نويسنده كتاب دوره سلجوقي را بر اساس نظريههاي ايدئولوژي آلتوسر و دانش و قدرت فوكو بررسي كرد، در حالي كه اين نظريات براي دولت مدرن مصداق دارند.-
منوچهري در ابتداي نشست، جان كلام كتاب را بررسي رابطه معرفت، ايدئولوژي و قدرت دانست و گفت: نويسنده براي اين بررسي، مشروعيتسازي سلجوقي را موضوع اصلي قرار داد و ايدئولوژي را كه در خدمت اين كار بود، بررسي كرد.
وي افزود: اميد صفي، نويسنده اين اثر كه آن را به انگليسي نوشته است، ميكوشد رابطه بين قدرت، ايدئولوژي و قدرت را بررسي كند. او كانون ايجاد اين رابطه را خواجه نظامالملك ميداند. صفي ميخواهد افسانه يا اسطوره سلجوقيان را بشكند و بياساس بودن آن را بر طبق شواهد نشان دهد.
وي با اشاره به نظريه ايدئولوژي آلتوسر گفت: آلتوسر معتقد است دولتهاي مدرن با ابزار سركوب، خود را مسلط نميكنند بلكه از ابزارهاي ايدئولوژيك براي شكل دادن به اذهان و توجيه مشروعيت خود استفاده ميكنند اما نويسنده اين كتاب، تعريفي از دولت ارايه نداده است تا امكان انطباق آن با نظريه آلتوسر مشخص شود.
وي افزود: «سياستنامه» خواجه نظامالملك يك توصيهنامه به حاكمان براي بهبود اوضاع بود اما نويسنده كتاب، اين اثر را نوعي نظرورزي براي حكومت سلجوقيان دانسته است.
سپس ناصر صدقي درباره اين كتاب گفت: نويسنده اين اثر از رويكرد مخالفخواني و وارونهنويسي استفاده كرده است. به اعتقاد من، اين اثر به معناي واقعي يك كتاب نيست، زيرا ميان فصلهاي آن با وجود موضوع مشترك آنها، پيوندي وجود ندارد. من اين كتاب را بيشتر شبيه به مجموعه مقالات ميبينم.
وي افزود: نويسنده در فصلهاي نخست و پنجم كتاب موفقتر عمل كرده، زيرا موضوع كتاب را كه بررسي نسبت ميان سياست و دانش است، به خوبي در آنها اعمال كرد. اين در حالي اين كه نويسنده در پرداختن به مسايل اجتماعي، زاويه ديدش را تغيير ميدهد و با قلمي تند و تيز درباره سلجوقيان سخن ميگويد. او حتي از تذكرههاي صوفيانه تقدسزدايي ميكند، زيرا باور دارد كه اين متون در نسبت صوفيان با نهاد قدرت به نگارش درآمدهاند.
صدقي به تضاد تحليلي بخشهايي از كتاب اشاره كرد و گفت: نويسنده سلجوقيان را به باد انتقاد ميگيرد، در حالي كه به ستايش بسيار خواجه نظامالملك كه پايه اصلي سلجوقيان است، ميپردازد.
وي افزود: نويسنده كتاب به نظام مراقبت و جاسوسي در حكومت سلجوقي اشاره و آن را يكي از ابزارهاي سركوب معرفي ميكند؛ اين در حالي است كه چنين نظامي در دوره سلجوقيان وجود نداشت. بنابراين، به نظر ميرسد نويسنده در برخي موارد دچار خيالبافي تاريخي شده است.
صدقي با اشاره به استفاده از نظريات آلتوسر و فوكو در اين كتاب گفت: نظريه فوكو درباره نسبت ميان دانش و قدرت را درباره دولتهاي مدرن ميتوان به كار گرفت، در حالي كه نويسنده كتاب، آن را براي تحليل دولت سلجوقي استفاده كرد.
سپس منوچهري گفت: نويسنده موضوعاتي را براي هر فصل در نظر گرفته است اما به دليل طرح مسايل پراكنده، از پرداختن كامل و خوب به موضوع اصلي عاجر ميماند. او دولت سلجوقي را از دو منظر ايدئولوژيك و سوژهسازي مورد بررسي قرار داد اما در هيچ از اين مباحث، موفق عمل نكرد. سوژهسازي فوكو ظرافت و پيچيدگيهاي خاص خود را دارد و بيشتر براي بررسي دولتهاي مدرن مناسب است، در حالي كه نويسنده اين كتاب، آن را براي دولت سلجوقي به كار برد و در نهايت به نتيجه هم نرسيد.
وي افزود: نويسنده در استفاده از نظريه دانش و سياست فوكو بايد به اين موضوع توجه ميكرد كه اساس بحث فوكو اين است كه از معرفت، قدرت ايجاد ميشود، در حالي كه بررسيها و شاهد مثالهاي كتاب از بيتوجهي نويسنده به اين موضوع حكايت ميكند.
نظر شما